اخبار محرمانه - روزنامه سازندگی / متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ماجرای حفاری ۵هزارمتری زیر بازار تهران چیست؟
فائزه مومنی| درحالی که هیاهوی شب عید کمکم در دهانههای ورودی بازار بزرگ تهران طنین میاندازد، زیر پوست این سازه کهن، زخمی عمیق و دهانگشوده در حال نشت کردن است. خبر کوتاه اما تکاندهنده بود: «کشف ۵ هزار متر حفاری و تونل غیرمجاز زیر سراهای آزادی، نادری و زیبا». اما آنچه در ورای این اعداد نهفته، فراتر از یک تخلف ساختمانی ساده است؛ اینجا سخن از یک «جنایت مهندسی» است که در سکوت شبها و زیر سایه غفلت نهادهای نظارتی، تیشه به ریشه میراثی زده که قرنهاست بار اقتصاد ایران را بر دوش میکشد.
بازاری که زیر پایش خالی شد: تولد موریانهوار فاجعه
بازار تهران همواره با تصویر حجرههای تودرتو، بوی ادویه و سقفهای ضربی شناخته میشد اما امروز باید تصویر جدیدی را به این آلبوم اضافه کرد: حفرههای تاریک و بتنریزیهای غیراصولی در لایههای زیرین زمین. پدیده «پیخواری» یا «جرزخواری»، اصطلاحی تلخ و فنی است که این روزها میان کارشناسان مرکز تحقیقات راه و شهرسازی دهان به دهان میچرخد. سودجویان با حفر تونل در عمق زمین و ایجاد «طبقه منفی دو» آن هم بهصورت دستی و در پناه تاریکی در واقع شالوده و پی ساختمانهایی را تراشیدهاند که خود به دلیل قدمت و خستگی مصالح، روی مرز ناپایداری ایستاده بودند. گزارشهای میدانی و اظهارات شهردار منطقه ۱۲ نشان میدهد که این عملیات حفاری نه یکشبه، که طی یک فرآیند مستمر از اواسط دهه ۹۰ آغاز شده و تا پایان سال گذشته ادامه داشته است. تصور کنید در یکی از پرترددترین نقاط جهان، عدهای موریانهوار در حال تخلیه خاک زیر پای مردم بودهاند. خاکهای استخراج شده، کیسهکیسه در تاریکی شب از دهانههای فرعی خارج شده و به جای آن، فضاهای تجاری غیرقانونی متولد شدهاند؛ فضاهایی که گفته میشود برخی از آنها حتی با قیمتهای نجومی، پیشفروش شده و بهعنوان انبار یا مغازه در بازار زیرزمینی معامله شدهاند. این حجم از فعالیت زیرزمینی، بدون نقشه، بدون ناظر و بدون کوچکترین ملاحظه سازهای، تهران را با یک «بمب ساعتی» در مرکز شهر روبهرو کرده است.
بازار ![]()
فاجعه در کمین ۶ هزار نفر: وقتی سقفها خسته میشوند
«سقف در آستانه فروریزش است»؛ این جمله علی نصیری، رئیس سازمان مدیریت بحران تهران نباید تنها بهعنوان یک هشدار اداری تلقی شود؛ این یک اعلام وضعیت اضطراری است. طبق آمارهای رسمی، روزانه بین ۵ تا ۶ هزار نفر در این سه سرای بحرانی (آزادی، نادری و زیبا) تردد میکنند. این یعنی ما با یک «پلاسکوی زیرزمینی» روبهرو هستیم که برخلاف ساختمان پلاسکو، نه در اثر آتشسوزی بلکه به دلیل «پوکی استخوان سازهای» هر لحظه ممکن است، فرو بریزد.
معاون پیشگیری آتشنشانی صراحتاً اعلام کرده که در این ۵ هزار متر حفاری، هیچگونه استاندارد ایمنی رعایت نشده است. ستونهایی که وظیفه انتقال بار سقفهای سنگین و کالاهای انبار شده را دارند اکنون بر روی هوا معلق هستند یا روی پایههایی لرزان قرار گرفتهاند. تغییر شکلهای شدید در سازه، خمش سقفها و ترکهای عمیق در جرزها، همگی نشاندهنده این است که زمین دیگر توان تحمل بار بازار را ندارد. در چنین شرایطی حتی یک لرزه خفیف یا نشست نامتقارن زمین در اثر نشت فاضلاب یا بارندگی، میتواند به فاجعهای انسانی منجر شود که ابعاد آن از حافظه تاریخی تهران پاک نخواهد شد. پرسش اساسی اینجاست: چگونه حجم عظیمی از خاکبرداری و خروج هزاران کامیون خاک از قلب پرترددترین نقطه شهر از چشمان ناظران شهرداری، کلانتری محل و یگانهای حفاظت میراث فرهنگی پنهان مانده است؟
مثلث مالکیت، سرقفلی و مسئولیتهای گم شده
بحران بازار تهران تنها یک چالش فنی نیست؛ بلکه گرهی کور در مناسبات حقوقی و اقتصادی ایران است. در بازار، مالک عرصه، صاحب سرقفلی و مستأجر، اضلاع مثلثی هستند که هنگام سود بردن در کنار هم و هنگام مسئولیتپذیری در مقابل هم قرار میگیرند. در این پرونده خاص، تضاد منافع به اوج خود رسیده است. طبق گفته کسبه، برخی مالکان برای افزایش ارزش ملک خود، کل امنیت جانی مغازهداران و مشتریان را قربانی کردهاند.
از سوی دیگر، بافت پیچیده و تودرتوی بازار، نظارت را به امری دشوار بدل کرده است. مدیریت شهری مدعی است که این تخلفات در «لایههای پنهان» رخ داده اما کارشناسان شهری معتقدند، خروج حجم وسیعی از خاک و ورود کیسههای سیمان و تیرآهن به داخل بازار نمیتواند بدون نوعی از چشمپوشی یا ضعف مفرط در گشتهای ساختمانی صورت گرفته باشد.
صدور دستور پلمب فوری توسط دادستانی، اگرچه اقدامی لازم است اما در واقع جراحی عضو بیمار پس از سرایت عفونت به کل بدن است. این پرونده نشاندهنده شکاف عمیق میان «قانون» و «اجرا» در بافتهای تاریخی است؛ جایی که سودجویی میتواند بهراحتی حفرهای ۵ هزار متری در قلب قانون حفر کند.
سایه سنگین سوداگری بر سر میراث ملی
آنچه زیر سراهای بازار رخ داده، نمادی از غلبه «سوداگری لجامگسیخته» بر «حق حیات شهری» است. وقتی ارزش هر وجب از خاک بازار با طلا برابری میکند، پی ساختمان نه بهعنوان نگهدارنده سقف و جان انسانها بلکه بهعنوان مانعی برای کسب درآمد بیشتر دیده میشود. این نگاه مادیگرایانه، امنیت عمومی را به مسلخ برده است. بازار تهران یک میراث ملی است اما این میراث اکنون در محاصره افرادی است که با تیشه به ریشه آن میزنند.
اکنون فازبندی برای ایمنسازی آغاز شده و بخشی از بازار پلمب گشته است اما چالش فنی اصلی تازه آغاز شده: چگونه میتوان ۵ هزار متر فضای خالی شده زیر ستونهای لرزان را بدون ایجاد ارتعاش و ریزش دوباره پر کرد؟ مهندسان مرکز تحقیقات راه و شهرسازی با مأموریتی شبیه به معجزه روبهرو هستند. پر کردن این تونلها به شکلی که استحکام اولیه بازگردد، هزینهای گزاف و دقتی میلیمتری میطلبد. چه کسی قرار است این هزینه را بپردازد؟ آیا باز هم مالیات شهروندان صرف جبران طمعکاری چند سودجو خواهد شد یا قوه قضائیه با مصادره اموال خاطیان، درس عبرتی برای دیگر «پیخواران» پایتخت خواهد ساخت؟