اخبار محرمانه - اعتماد / «نفوذ آرام چین در امریکای لاتین و پایان انحصار امریکا» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم رضا مطلبی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
تعمیق حضور چین در امریکای لاتین را نمیتوان صرفا در چارچوب گسترش روابط تجاری یا همکاریهای اقتصادی تفسیر کرد. این روند بخشی از یک راهبرد ژئوپولیتیکی بلندمدت است که هدف آن بازتعریف موازنه قدرت در یکی از حساسترین مناطق نفوذ سنتی ایالات متحده محسوب میشود. چین با افزایش وزن اقتصادی خود در این منطقه و همزمان با بازسازی تصویر بینالمللیاش، در پی آن است که این فرض مسلط را تضعیف کند که ایالات متحده تنها شریک راهبردی، اجتنابناپذیر و معتبر برای کشورهای امریکای لاتین است. در دو دهه گذشته، جمهوری خلق چین به طور نظاممند روابط خود با دولتهای امریکای لاتین را توسعه داده است. رشد مداوم حجم تجارت، سرمایهگذاری گسترده در بخشهای زیرساختی، انرژی، کشاورزی و معادن و همچنین اعطای وامهای دولتی، ستونهای اصلی این حضور را تشکیل میدهند. با این حال، اهمیت واقعی این روند در عبور تدریجی آن از سطح اقتصادی به سطوح راهبردی و سیاسی نهفته است. جایی که چین دیگر صرفا یک شریک تجاری نیست؛ بلکه به یک بازیگر تأثیرگذار در محاسبات سیاست خارجی دولتهای منطقه تبدیل میشود. پکن همزمان با گسترش منافع مادی خود، به طور هدفمند از ابزارهای قدرت نرم بهره میگیرد. تاکید بر اصل «عدم مداخله در امور داخلی» ارائه الگوی توسعه مبتنی بر رشد اقتصادی بدون پیششرطهای سیاسی و روایتسازی از همکاری «برد - برد» بخشی از تلاش چین برای ایجاد تمایز میان خود و ایالات متحده است. این راهبرد بهویژه در کشورهایی که خاطره مداخلات سیاسی، تحریمها یا فشارهای اقتصادی واشنگتن را در ذهن دارند، با استقبال بیشتری مواجه شده است. سلطه ایالات متحده بر امریکای لاتین در سالهای اخیر با فرسایش تدریجی روبهرو شده است. تمرکز فزاینده واشنگتن بر رقابت راهبردی با چین در شرق آسیا، کاهش منابع و توجه به نیمکره غربی و افت جذابیت گفتمان لیبرال - دموکراتیک، فضای مانور جدیدی برای بازیگران رقیب ایجاد کرده است. در چنین شرایطی، چین نه به عنوان جایگزینی کامل برای ایالات متحده، بلکه به عنوان یک «گزینه راهبردی مکمل» وارد صحنه شده است..
گزینهای که توان چانهزنی کشورهای امریکای لاتین را در برابر واشنگتن افزایش میدهد. با این حال، تعمیق حضور چین پیامدهای دوگانهای برای منطقه به همراه دارد. از یک سو، تنوعبخشی به شرکای خارجی میتواند استقلال نسبی دولتهای امریکای لاتین را تقویت کند، اما از سوی دیگر خطر شکلگیری نوع جدیدی از وابستگی اقتصادی به چین نیز وجود دارد. تمرکز سرمایهگذاریها بر صادرات مواد خام و پروژههای زیرساختی، اگر با راهبرد توسعه بومی همراه نشود، میتواند الگوی نابرابر سنتی را در قالبی جدید بازتولید کند. در نهایت، حضور فزاینده چین در امریکای لاتین نشانهای روشن از گذار تدریجی این منطقه از نظم تکقطبی تحت سیطره ایالات متحده به نظمی رقابتیتر و چندلایه است. این تحول نه به معنای افول قطعی نفوذ امریکا و نه نشانه تثبیت هژمونی چین است، بلکه بیانگر مرحلهای گذار است که در آن امریکای لاتین به یکی از عرصههای اصلی رقابت قدرتهای بزرگ در قرن بیستویکم تبدیل میشود.
در همین چارچوب خاطرنشان میشود رویکرد سختگیرانه و تهدیدمحور ایالات متحده علیه ونزوئلا، ازجمله طرحهای مداخله نظامی و عملیات امنیتی محدود، بهجای مهار نفوذ بازیگران رقیب، عملا به تعمیق حضور چین در این کشور انجامیده است. فشار نظامی و تحریمی واشنگتن، کاراکاس را بیش از پیش به سمت پکن سوق داده و چین توانسته با تکیه بر اصل «عدم مداخله» و ارائه حمایتهای اقتصادی و انرژیمحور، جایگاهی راهبردی در یکی از حساسترین نقاط امریکای لاتین به دست آورد. ونزوئلا در این چارچوب به نمونهای روشن از پیامدهای ناخواسته سیاستهای سخت امریکا تبدیل شده است، جایی که استفاده از ابزارهای قهری نهتنها انحصار نفوذ واشنگتن را بازتولید نکرده، بلکه فضای لازم برای تثبیت نقش چین به عنوان شریک راهبردی جایگزین را فراهم کرده است.
بازار ![]()