پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۴
تحلیل ویژه

دیپلماسی ترامپی؛ واکاوی شبکه های پنهان کاخ سفید

دیپلماسی ترامپی؛ واکاوی شبکه های پنهان کاخ سفید
اخبار محرمانه - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست نوشین محجوب| فایننشال تایمز اخیرا با انتشار گزارشی اختصاصی تلاش کرده تا به ...
  بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نوشین محجوب| فایننشال تایمز اخیرا با انتشار گزارشی اختصاصی تلاش کرده تا به شبکه‌های پنهان کاخ سفید و فرآیند تصمیم‌سازی در دولت دوم دونالد ترامپ پرداخته و به نقش‌آفرینی چهره‌هایی که بیش از آنکه کارنامه سیاسی‌شان برجسته باشد، به لحاظ اقتصادی پیش رو هستند، بپردازد. در این گزارش از کنش‌های پیدا و پنهان چهره‌هایی روایت شده که عضوی از کابینه ترامپ نیستند اما ماموریت‌های حساسی را عهده‌دار شده و حضورشان موجب گشته تا سنت‌های سیاسی گذشته کم‌رنگ شوند. در این گزارش آمده: در دولت دوم ترامپ دولت‌های خارجی به جای طی کردن مسیرهای سنتی سیاست‌گذاری، اکنون با شمار محدودی از فرستادگانی در ارتباطند که به نظر می‌رسد به صورتی مستقیم به رییس‌جمهور دسترسی دارند. برایان مست، نماینده جمهوری‌خواه کنگره و رییس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان حوزه انتخابی‌اش با دونالد ترامپ در جنوب فلوریدا هم‌مرز است. مهمانان هر روز از سفارتخانه‌های واشنگتن و پایتخت‌های مختلف جهان به دفتر او می‌آیند. روز قبل از مصاحبه، نمایندگانی از نیجریه، ترکیه، جمهوری آذربایجان، تایوان و دو کشور دیگر حضور داشتند که مست حتی نامشان را به یاد نمی‌آورد. با این حال، همه آنها هدفی مشترک داشتند: قانع کردن امریکا برای تحقق خواسته‌هایشان. مست می‌گوید این همان دلیلی است که همه این سفرها انجام می‌شود. او به نشریه فایننشال تایمز گفت: «تک‌تک‌شان می‌آیند و می‌گویند: ما بهترین کیفیتِ این ماده معدنی را داریم، یا «بهترین کیفیتِ آن ماده معدنی» یا: بیشترین توانایی برای پالایش این ماده معدنی.» 
او اضافه کرد که این به یک مُد جدید تبدیل شده و بازیگران خارجی در تلاش‌اند تا استعاره مناسبی برایش پیدا کنند.
حلقه تصمیم‌سازان ترامپ
در ادامه این مقاله آمده: اگر «معامله‌محوری» یکی از تم‌های اصلی سیاست خارجی دوره دوم ترامپ باشد، یعنی به ‌جای اینکه بپرسد واشنگتن چه کاری می‌تواند برای کشورهای خارجی انجام دهد، بپرسد کشورهای خارجی چه کاری می‌توانند برای واشنگتن انجام دهند، ویژگی کلیدی دیگر این سیاست، نقش فرستادگان ویژه است. به تعبیر یکی از مقام‌های سابق وزارت دفاع امریکا سیاست‌گذاری براساس شخصیت، جایگزین فرآیندها و نهادهایی شده که تا امروز، برای دهه‌ها، زیربنای سیاست خارجی ایالات‌متحده بودند، به ‌جای وزارت خارجه، حالا استیو ویتکاف، سرمایه‌گذار حوزه املاک و مستغلات، دوست قدیمی و شریک تجاری رییس‌جمهور که به فرستاده ویژه «مذاکرات صلح» تبدیل شده، نقش‌آفرینی می‌کند؛ کسی که در خدمت «معامله» مدام بین مسکو، ریاض، شرق بیت‌المقدس و نقاط دیگر در رفت‌وآمد است. 
تام باراک، محرم اسرار دیرینه ترامپ و از حامیان مالی کارزار انتخاباتی او، سفیر امریکا در ترکیه است و مهم‌تر از آن، به عنوان دلالی آزاد و بی‌قید برای پیشبرد صلح در سوریه و لبنان عمل می‌کند. 
مسعد بولس، پدرشوهرلبنانی-امریکایی تیفانی، دختر ترامپ، سال‌هاست بر یک امپراتوری تجاری در غرب آفریقا ریاست دارد و بی‌دلیل هم نیست که اینک فرستاده ترامپ در امور آفریقاست. به گفته یکی از مقام‌های سابق امریکایی که در چندین دولت، از‌جمله دولت کنونی، خدمت کرده است، کانال‌های سنتی مشاوره و نظارت و همچنین «سلسله‌مراتب تعاملات سیاست‌گذاری» که زمانی بر این حوزه حاکم بود، همگی کنار گذاشته شده‌اند. همچنین، متخصصان موضوعی و تجربه دهه‌ها دیپلماسی آزموده نیز امروزه از میان رفته‌اند. در همین راستا یکی از مقام‌های سابق به فایننشال تایمز گفت «دامنه این آدم‌ها واقعا به ‌شکل شوکه‌کننده‌ای کوچک است.» 
معاذ مصطفی، مدیر اجرایی کارگروه اضطراری سوریه، که در دوره‌های مختلف به نمایندگی از سوریه با دولت‌های پیاپی امریکا لابی کرده و واسطه ارتباط با دولت جدید این کشور بوده، مدعی است اصل ماجرا همین‌جاست: «اگر رفیق قدیمی ترامپ در معاملات املاک باشید، مثل استیو ویتکاف یا تام باراک، جزو افراد اصلی محسوب می‌شوید. ایوانکا و جرد هم جزو این افراد هستند.»‌ این گفته مربوط به دختر و داماد ترامپ است. شاید هم دون جونیور، پسر رییس‌جمهور، در رده بعدی قرار دارد. کمی پایین‌تر، مارکو روبیو، وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی و همچنین معاون رییس‌جمهور، جی‌دی ونس، جای می‌گیرند.
وقتی دلالان بر کرسی سیاست تکیه می‌زنند!
چهره‌هایی که بدان‌ها اشاره شد در رویکرد ترامپ به جهان نقش مهمی دارند و در واقع کانال پشت‌پرده به شمار می‌روند. کاخ سفید این تغییر را به عنوان گذر از روش سنتی «پایین به بالا» به فرآیندی «بالا به پایین» که مستقیما توسط رییس‌جمهور هدایت می‌شود، معرفی می‌کند. 
آنا کلی، معاون سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید، به فایننشال تایمز گفت: «بخش زیادی از این تصمیم‌گیری‌ها مستقیما توسط ترامپ و مقام ارشد که به آنها اعتماد دارد، هدایت می‌شود.» 
او اضافه کرد: «رییس‌جمهور پیشینه‌ای غیرسنتی دارد و بسیاری از اعضای تیمش هم پیشینه‌های غیرسنتی دارند. جرد و استیو آدم‌های معامله و بیزنس و مورد اعتماد هستند. البته هر دولتی فرستادگان خود را داشته؛ ازجمله افرادی که به نظر می‌رسید قدرتی نامتناسب با جایگاه رسمی‌شان دارند یا چندان به ساختارها پایبند نبودند، اما حتی در آن شرایط هم به گفته دیپلمات‌ها و کارمندان باسابقه دولت نهادها کار خود را انجام می‌دادند. اکنون، در فضایی که به تعبیر انجمن خدمات خارجی امریکا «توان دیپلماتیک امریکا از درون در حال نابودی است»، دیگر کسی نیست که این افراد را مهار یا کنترل کند. به گفته دیپلمات‌های حرفه‌ای، مقام‌های سیاست خارجی، دیپلمات‌های خارجی و قانون‌گذاران، ترامپ با کاهش منابع وزارت خارجه، به حاشیه راندن بسیاری از مدیران ارشد و سپردن اجرای دستورکار امریکا در خارج از کشور به تعداد محدودی از غول‌های تجاری که همزمان نقش مشاور را دارند، به‌ طور بنیادین شیوه سیاست خارجی در واشنگتن را تغییر داده است.
معاذ مصطفی در گفت‌وگو با فایننشال تایمز ادعا کرد: «شورای امنیت ملی اهمیتی ندارد. وزارت خارجه هم اهمیتی ندارد. هیچ‌کس مهم نیست، جز افراد اصلی.» برای بسیاری از متحدان سنتی امریکا که به کانال‌های کلاسیک دیپلماسی عادت داشتند، فهمیدن اینکه چطور می‌توان به دولت دسترسی پیدا کرد به چالشی جدی تبدیل شده است. برای مثال، مذاکره‌کنندگان کره‌جنوبی اوایل امسال احساس کردند ناچارند بارها سفرهای طاقت‌فرسای رفت ‌و برگشت ۳۰ ساعته به واشنگتن انجام دهند -گاهی حتی دو بار در یک هفته- تا مستقیما پرونده خود را پیش ترامپ مطرح کنند. یکی از دیپلمات‌های ژاپنی در این باره گفت: «در مراحل ابتدایی، اتاق‌های فکر و گروه‌های لابیگری مدام می‌گفتند همان‌طور که در دوره ترامپ به کاخ سفید راه داشتند، حالا هم ارتباطات نزدیک یا خط مستقیم دارند، اما خیلی زود روشن شد که تمام آن ارتباطات یا قطع شده‌اند یا اساسا وجود ندارند.» 
در نگاه ترامپ، همه ‌چیز مشروط است. هیچ‌چیز مجانی داده نمی‌شود، مگر اینکه خودت چیزی روی میز بگذاری. افزون بر این، تعداد افرادی که هم در دایره نزدیک ترامپ هستند و هم جرات و اطمینان دارند درباره آن صحبت کنند، بسیار اندک هستند.
عبور پرهزینه از سنت‌ها
یک مقام اروپایی به این نشریه گفت: «این روزها هزاران نفر ادعا می‌کنند که زمزمه‌خوان ترامپ هستند.» 
خاویر میلی، رییس‌جمهور آرژانتین از طریق حضور سالانه در کنفرانس اقدام سیاسی محافظه‌کاران (CPAC) با حلقه نزدیک ترامپ ارتباط برقرار کرده است. حتی در نسخه آرژانتینی CPAC در بوئنوس‌آیرس، او با لارا ترامپ، عروس رییس‌جمهور، روی صحنه قرار گرفت. هم‌سویی سیاسی میلی با ترامپ با پیوندهای شخصی تکمیل شد، از‌جمله رابطه معاون وزیر اقتصاد او، خوزه لوئیس داسا با اسکات بسنت، وزیر خزانه‌داری امریکا. بسنت که پیش‌تر با داسا در وال‌استریت همکار و دوست بوده، به متحدی کارآمد تبدیل شده و در ماه آوریل هدایت بسته حمایتی دولت را در بوئنوس‌آیرس برعهده گرفت، در‌حالی که کمک‌های امریکا به سایر نقاط جهان در حال کاهش بود. کشورهایی که با سبک ترامپ، یعنی تحسین اقتدارگرایان و بی‌اعتنایی به فرآیندها همسو هستند، کار راحت‌تری در واشنگتن برعهده دارند. یک دیپلمات امریکایی در این باره مدعی است: «کشورهای حوزه خلیج‌فارس با سرعت خودشان را با سبک ترامپ تطبیق دادند، چون می‌توانستند ترکیبی از روابط شخصی، سیاسی و اقتصادی ارایه دهند.»
یکی از مقام‌های خلیج‌فارس اضافه کرد که این روش بسیار ساده‌تر از ساختار دولت بایدن است و ارتباط با «دوستان ما» در میان فرستادگان ترامپ باعث می‌شود مسائل سریع حل شود و دیگر لازم نیست از فرآیندهای دست‌ و پاگیر عبور کنند.یک مقام آسیای جنوب‌شرقی نیز گفت: «همه مجبور شده‌اند خودشان را وفق دهند، چون مسیرهای دسترسی محدود است. اما برای بسیاری در منطقه ما، کار با کشوری که پیوندهای شخصی در آن اهمیت دارد، ناآشنا نیست.» ترامپ هرگونه درهم‌آمیختگی منافع شخصی تجاری‌اش با نقشش به عنوان رهبر «جهان آزاد» را رد کرده؛ هر چند از دل سخنان خود او گاهی روشن نیست که منافع امریکا کجا پایان می‌یابد و منافع شخصی از کجا آغاز می‌شود. ترامپ اخیرا درباره دفتر بیضی‌شکل گفت: «اینجا قدرتمندترین مکان جهان است.» او سپس خطاب به محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان‌سعودی اضافه کرد که اگر محدودیت کمک‌های مالی خارجی نبود حتما از او «یک چک» برای تامین هزینه ساخت سالن جدیدش می‌خواست. در سوییس هم گزارش شد که برخی مدیران اجرایی برای کتابخانه ریاست‌جمهوری ترامپ یک ساعت رولکس و یک شمش طلای حکاکی‌ شده اهدا کردند. این اقدام در امریکا واکنش‌های منفی داشت، اما ظاهرا باعث شد تعرفه‌های تهدید شده از ۳۹درصد به ۱۵درصد کاهش پیدا کند. 
در دوره جدید دیپلماسی امریکا، پیشنهادهای به‌موقع اهمیت زیادی دارد. وقتی چند رییس‌جمهور آفریقایی در جولای با ترامپ در کاخ سفید دیدار کردند، هر کدام از این فرصت استفاده کردند تا ذخایر پرسود مواد معدنی کشورشان را به او عرضه کنند. پاکستان نیز در این زمینه موفق بوده است. همچنین یکی از سرمایه‌گذاران مقیم دوبی که خود را «سفیر دیپلماسی اقتصادی» پاکستان می‌نامد، می‌گوید گروهی از تاجران پاکستانی‌تبار مستقر در امریکا و کشورهای حوزه خلیج‌فارس، با تکیه بر ارتباطاتشان با خانواده ترامپ و استیو ویتکاف، معامله‌هایی در حوزه مواد معدنی حیاتی و رمزارزها ارایه می‌کنند. پسر ویتکاف امسال در اسلام‌آباد با فیلد مارشال عاصم منیر، مرد قدرتمند پاکستان، دیدار داشته است.
بازار
فصل تازه دیپلماسی!
این سرمایه‌گذار مدعی است: «برای ما پاکستانی‌ها، این شیوه طبیعی‌تری برای کار کردن است. ترامپ و ویتکاف ارزش روابط شخصی را می‌فهمند.» وقتی از یک وزیر خارجه اروپایی درباره سال نخست دوره دوم ترامپ سوال شد، او به فایننشال تایمز پاسخ داد: «همه‌چیز مشروط است. اگر چیزی روی میز نگذاری، هیچ‌چیز به تو داده نمی‌شود.» دولت امریکا استدلال می‌کند که ماهیت معامله‌محور ترامپ به نفع مردم امریکاست. به گفته دولت، امریکا باید بدهی خود را کاهش دهد و دسترسی به مواد معدنی حیاتی را که موتور محرک توان نظامی، زیرساخت‌ها و داده‌های این کشور هستند، تضمین کند. 
آنا کلی، معاون سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید، مدعی است در دوران جو بایدن اول یک مقام رده‌پایین جلسه می‌گذارد، بعد یک مقام رده‌میانی جلسه می‌گذارد، بعد یک مقام رده‌بالا جلسه می‌گذارد و بعد از همه اینها تازه شاید کار به یک جلسه دوجانبه رسمی برسد؛ جلسه‌ای سیاستی میان نمایندگان ارشد دو کشور. او اضافه کرد: «البته ترامپ یک دستگاه سیاست خارجی دارد که از آن استفاده می‌کند.» اما دولت معتقد است حذف واسطه‌ها اتفاق مثبتی است.
منتقدان ترامپ در مقابل می‌گویند او بخش زیادی از فرآیندها را حذف کرده تا بتواند منافع تجاری خود را بی‌دردسرتر با سیاست خارجی درهم بیامیزد.جاناتان واینر، مقام ارشد وزارت خارجه در دولت اوباما، در این باره مدعی است: «در کارهای مشاوره‌محور خود این الگو را در جمهوری دموکراتیک کنگو، عراق، سوریه و لیبی می‌بینم.» او توضیح داد: «مدل کسب‌وکار این است که مقام‌های خارجی با افرادی که به دولت نزدیک‌اند معامله کنند و معمولا برای کسانی که به ترامپ نزدیک‌ترند، منفعت شخصی ایجاد شود.» کوری بوکر، سناتور دموکرات ارشد در کمیته روابط خارجی سنا، مدعی است از تغییر رفتار مقام‌های خارجی که سال‌ها می‌شناخت، «مبهوت» شده؛ افرادی که حالا در گفت‌وگو با مسوولان دولت، به‌شدت مراقبند منافع تجاری رییس‌جمهور را منعکس کنند. او همچنان خاطرنشان کرد: «واقعا شگفت‌آور است که بخشی از استراتژی سیاست خارجی آنها به تعامل با منافع تجاری شخصی رییس‌جمهور وابسته است.» 
همزمان، دولت امریکا اوایل این ماه قراردادهایی با رواندا و جمهوری دموکراتیک کنگو امضا کرد تا شرکت‌های امریکایی به منابع معدنی این کشورها دسترسی پیدا کنند. ترامپ با افتخار گفت: «ما بیش از ۱۸ تریلیون دلار داریم، این فقط در ۱۰ ماهه اخیر است و باقی تعهد شده یا در حال سرمایه‌گذاری است یا قرار است سرمایه‌گذاری شود.» یک مقام سابق امریکایی نیز مدعی است: «آنچه شاهدیم کاملا برعکس کاری است که در دولت‌های دیگر انجام می‌شود؛ جایی که وزیر خارجه با وزیر خارجه دیگر ملاقات می‌کند و می‌گوید: باید جلسه‌ای با اتاق بازرگانی برگزار کنیم و دنبال فرصت‌های تجاری بگردیم.» در روش جدید، بانک‌ها و تاجرها می‌روند و فرصت‌های تجاری را پیدا می‌کنند و سپس دولت‌ها از آنها به عنوان راهی برای جلب نظر ترامپ استفاده می‌کنند.حتی برخی دشمنان واشنگتن هم نمی‌توانند تحسین خود را از چیزی که آن را فرهنگ درباری واشنگتن ترامپ می‌دانند، پنهان کنند.
برندگان و بازندگان بازی با ترامپ
رهبر یک گروه نظامی عراقی در گفت‌وگو با فایننشال تایمز گفت: «تحت‌تاثیر نحوه استقبال ترامپ از رهبران اروپایی در دفتر بیضی‌شکل در آگوست برای بحث درباره اوکراین قرار گرفت و دید که آنها را مثل دانش‌آموزان پشت میز خود می‌نشاند.»
 او ادامه داد: «ترامپ مرد قدرتمندی است. حتی اگر با سیاست‌هایش موافق نباشیم، به آن احترام می‌گذاریم.» اگرچه بسیاری از متحدان اروپایی این «چاپلوسی رسمی» را خجالت‌آور می‌دانند، اکثر آنها آن را به عنوان استراتژی کلیدی در دوره‌ای غیرمتعارف پذیرفته‌اند. البته گلف هم نقشی کلیدی در دیپلماسی ترامپی دارد. شینزو آبه، نخست‌وزیر فقید ژاپن، قبل از هر رهبر دیگری پیش از مراسم تحلیف اول ترامپ در سال ۲۰۱۷، به امریکا آمد، یک پاتر طلایی به رییس‌جمهور علاقه‌مند به گلف هدیه داد و با او یک دور بازی کرد. آبه تنها پیشتاز نبود؛ پیش از دیدار بهار ترامپ با نخست‌وزیر بریتانیا، استارمر، مقام‌های بریتانیایی درباره این بحث کردند که چه کسی در دولت بهترین مهارت گلف را دارد تا بتوانند نظر ترامپ را جلب کنند. الکساندر استوب، رییس‌جمهور فنلاند و گلف‌باز سابق تیم ملی، گفته که پدرش اغلب به او می‌گفت گلف در زندگی بعدی به کارش خواهد آمد. او آن زمان باور نداشت، اما یک دور بازی با ترامپ در مارس او را به «مرد اول دیپلماسی اروپایی» تبدیل کرد. او می‌خواست ترامپ درباره اوکراین به حرفش گوش دهد، بنابراین چیزی ارایه داد که می‌دانست ترامپ می‌خواهد؛ کشتی‌های یخ‌شکن برای قطب شمال.
در ادامه فایننشال تایمز در این گزارش آورده: کسانی که کم گذاشته‌اند یا از تحسین ترامپ امتناع کرده‌اند با پیامدهای ناخوشایندی روبه‌رو شده‌اند. به عنوان مثال، امتناع مقامات برزیل از لغو اتهامات کودتای فدرال علیه رییس‌جمهور پیشین، ژایر بولسونارو، باعث شد ترامپ تعرفه ۵۰درصدی اعمال کند. برزیل از آن زمان موفق شده با کمک لابیگری کسب ‌و کارهای امریکایی بخشی از تعرفه‌ها را لغو کند. 
نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند با وجود دوستی گسترده و شناخته ‌شده با ترامپ در دوره اول، ظاهرا به ‌دلیل تحسین نکردن ترامپ، جریمه شده. مودی از این موضوع عصبانی است که ترامپ بعد از درگیری چهار روزه با پاکستان در ماه مه، خود را صاحب اعتبار آتش‌بس با رقیب قدیمی هند، پاکستان اعلام کرد؛ رخدادی که با واکنش پاکستان در تضاد است. دولت مودی جیسون میلر، لابیگر مشهور واشنگتن و مشاور سابق کارزار ترامپ را استخدام کرده، اما توافق تجاری طولانی‌مدت امریکا و هند همچنان به تاخیر افتاده است. سی راجا موهان، استاد دانشگاه ملی سنگاپور، در این باره مدعی است: «ترامپ می‌خواهد مودی زنگ بزند و بگوید: تو بهترین هستی؛ یک معامله به من بده و این اتفاق نخواهد افتاد.» حامیان ترامپ درباره این رویکرد سخت‌گیرانه با شرکای قدیمی نه عذرخواهند و نه ناراضی. لیندسی گراهام، سناتور کارولینای جنوبی، مدعی است: «ترامپ معاملات «برد-برد» را دوست دارد و با او نمی‌توان شوخی کرد.» 
بنابراین مقام‌های خارجی که به دنبال بهبود روابط هستند، باید به دنبال گزینه‌هایی باشند که قبلا «روی میز نبوده‌اند.» برایان مست، نماینده کنگره، در این باره گفت: «سوال اصلی دولت ترامپ این است: ما از یک کشور یا منطقه چه چیزی نیاز داریم؟ سپس پرسیده می‌شود: کشور یا منطقه از ما چه می‌خواهد؟ و مهم‌ترین بخش: اگر به آنها آنچه می‌خواهند بدهیم، آیا ما آنچه نیاز داریم دریافت می‌کنیم؟ اگر نه، باید دوباره پشت میز بنشینیم.»


نظرات شما