چهارشنبه ۱۸ تير ۱۴۰۴
تحلیل ویژه

بازیگر دنیای موازی

بازیگر دنیای موازی
اخبار محرمانه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست رضا پهلوی، در روزهای جنگ ایران و اسرائیل به عنوان چهره‌ای ایرانی، میراث‌دار ...
  بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
رضا پهلوی، در روزهای جنگ ایران و اسرائیل به عنوان چهره‌ای ایرانی، میراث‌دار حکومت پیشین ایران و همچنان مدعی، در روزهای جنگ و در میانه حملات اسرائیل، به این مصاحبه و نوشته‌های مشابهش شناخته شد که در آن‌ها، حملات اسرائیل را محکوم نمی‌کرد و بلکه وضعیت جنگی را فرصتی برای خود و جریانش می‌دید.
 روح‌‏اله نخعی| «واقعاً دارید می‌گویید بمباران اسرائیل در کشور شما، کشته‌شدن غیرنظامیان، اتفاق خوبی است؟» ویدئوی این سؤال خبرنگار بی‌بی‌سی از رضا پهلوی در میانه جنگ اخیر ایران و اسرائیل، در همان روزها بسیار دیده شد، صحنه چهره متعجب خبرنگاری که در لحنش هم این تردید مشخص است. مصاحبه‌شونده اما باز در مقام پاسخ به دفاع از اسرائیل می‌پردازد و مدعی می‌شود که هدف این رژیم آسیب‌زدن به مردم ایران نیست.
رضا پهلوی، در روزهای جنگ ایران و اسرائیل به عنوان چهره‌ای ایرانی، میراث‌دار حکومت پیشین ایران و همچنان مدعی، در روزهای جنگ و در میانه حملات اسرائیل، به این مصاحبه و نوشته‌های مشابهش شناخته شد که در آن‌ها، حملات اسرائیل را محکوم نمی‌کرد و بلکه وضعیت جنگی را فرصتی برای خود و جریانش می‌دید.
صحبت‌های رضا پهلوی در این مصاحبه البته با واکنش‌های بسیاری در میان ایرانیان مواجه شد اما در این میان، مقام یک کشور خارجی نیز با ادبیاتی تند و کم‌سابقه او را نواخت. خواجه محمد آصف، وزیر دفاع پاکستان با اشاره به ادعای پهلوی درباره حمایت مردم ایران، از او خواست اگر واقعاً چنین است، [...] نشان دهد و به ایران برود. او پهلوی را «انگل» «امپریالیست» و کلمات دیگر خطاب کرد. او ابتدا از کلمه «خائن» در وصف رضا پهلوی استفاده کرده بود اما متن خود را ویرایش کرد و کلمه‌ای توهین‌آمیزتر جایگزین آن کرد.
ادبیات تند او البته با واکنش منفی برخی هم مواجه شد. به جز آن‌هایی که از موضع حمایت از رضا پهلوی یا اسرائیل حرف زده بودند، برخی از کلماتی که عاصف به کار برده بود ابراز تعجب کرده بودند و از او خواسته بودند این متن را بردارد اما او در نوشته بعدی، بر موضع خود پافشاری هم کرد: «تأسف‌آور است که بعضی‌ها نگران تعارفات کلامی هستند، وقتی جلوی چشم «دنیای متمدن»، نسل‌کشی در جریان است و هزاران کودک بدون توقف سلاخی می‌شوند، این یک دورهمی شام نیست که لازم باشد حواس آدم به زبان و آداب معاشرت باشد. پهلوی در کنار نتانیاهو ایستاده، یک دیوانه نسل‌کش. تنها چیزی که لایقش است نفرت است و لاغیر.»
توضیحات وزیر دفاع پاکستان حاکی از این است که در میانه جنگ اسرائیل با ایران هم برای بسیاری خارج از ایران، همچنان مسئله فلسطین معیار تشخیص به حساب می‌آید. این نکته از این زاویه شایان توجه است که در دو سال اخیر، موضع اسرائیل در افکار عمومی جهان و در مواضع برخی چهره‌ها نیز آسیب جدی دیده است و درست در میانه همین روند است که رضا پهلوی تصمیم گرفته در یکی دیگر از جنگ‌های اسرائیل، در کنار این رژیم باشد، در وضعیتی که هم در افکار عمومی داخلی و هم در افکار عمومی جهانی، جایگاه اسرائیل شیب منفی دارد و مقاماتش در دادگاه‌های بین‌المللی محکومیت دارند.
مسئله ادعاهای رضا پهلوی درباره ایران، در جای خود بررسی شده و می‌شود اما در ادامه این نوشته، قصد داریم نگاهی به رابطه رضا پهلوی با اسرائیل داشته باشیم و به قرارگرفتنش در کنار این رژیم، در شرایطی که بمب‌هایش را روی ایران می‌ریخت. آنچه در مرور رسانه‌ها و روایت‌ها مشخص می‌شود این است که این چهره، نه در زمان جنگ و نه حتی در سه سال اخیر که از مدت‌ها پیش، رابطه با اسرائیل و استفاده از آن برای پیشبرد برنامه‌های خود را در نظر داشته است. اقدامات او در جهت ارتباط با اسرائیل برای بخش مهمی از افکار عمومی، از سال 1401 مورد توجه قرار گرفت، اما سابقه داستان، قدیمی‌تر از این‌ها بود.
تعامل علنی به امید فرصت
ماجرای نشست معروف دانشگاه جورج تاون، البته مکرر است و از حوصله این نوشته خارج، اما دو ماه بعد از آن نشست و بعد از فروپاشی زودهنگام ائتلافی که بنا بود در آن اعلام شود، رضا پهلوی به همراه همسرش راهی سرزمین‌های اشغالی شد تا با مقامات اسرائیل دیدار کند. الجزیره گزارش می‌دهد، هماهنگی این سفر از سوی مشاوران پهلوی، سعید قاسمی‌نژاد و امیر اعتمادی انجام شده بود که در «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها»، یا همان اف‌دی‌دی، اندیشکده دست راستی آمریکایی کار می‌کردند، اندیشکده‌ای که مدت‌هاست، حامی اقدام نظامی ایالات متحده علیه ایران بوده است.
پهلوی‌ها در این سفر عکس چهارنفره‌ای هم با بنیامین نتانیاهو و سارا نتانیاهو، همسرش گرفتند تا تأکید بیشتری برای رابطه حسنه بین این دو چهره شده باشد. او به سبک سیاستمداران غربی، اعم از مسیحی و یهودی که به سرزمین‌های اشغالی سفر می‌کنند، به دیوار ندبه نیز سر زد، اما البته از مسجدالاقصی، در چند قدمی همان دیوار، بازدیدی نکرد.
سینا طوسی، کارشناس مسائل ایران در «مرکز سیاست‌گذاری بین‌الملل» یا سی‌آی‌پی این روابط را نشانه دیگری از دوری رضا پهلوی از فضای ایران می‌داند و معتقد است این اقدامات به وجهه او و جریانش آسیب زده‌اند: «به‌طور خلاصه، آنچه در جریان سلطنت‌طلبی ایران در حال وقوع است، اتحادی آشکار، مشهود و علنی با اسرائیل است. [رضا پهلوی] در واقع تنها چهره اپوزیسیون شد که حامی اسرائیل بود.» در واقعیت اما احتمالاً رضا پهلوی سابقه‌دارترین چهره در این زمینه نیز بود.
توصیه اسرائیلی‌ها به دوری پهلوی
گرایش پهلوی به اسرائیل، البته پدیده نوپایی نبود. او پیشتر هم به سمت اسرائیل رفته و سفرهایی هم داشته. رضا پهلوی اولین بار در دهه 1980 به سمت اسرائیلی‌ها رفت و به آریل شارون، وزیر دفاع وقت اسرائیل و نخست‌وزیر سال‌های بعد این رژیم پیشنهاد برنامه‌ای برای سرنگونی حکومت ایران را داد. در دوران دولت اول جورج دبلیو بوش و بازقدرت‌گیری نئوکان‌ها در این دولت، پهلوی دوباره به سراغ ارتباط با اسرائیل و استفاده از آن جهت پیشبرد موضعش در آمریکا رفت. او در این مقطع با شارون، بنیامین نتانیاهو و موشه کاتساو دیدار داشت اما در نهایت نتوانست نظر آن‌ها را جلب کند. پهلوی حتی در سال 2003، به سراغ کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل یا همان ایپک معروف رفت تا در نشست آن‌ها سخنرانی کند.
ایپک، لابی غیررسمی و قدرتمند اسرائیل در آمریکاست که از سیاستمداران حامی اسرائیل در آمریکا حمایت گسترده می‌کند و در مقابل آن‌هایی که در مقابل اسرائیل قرار گیرند، رقبا را تقویت می‌کند. طبق این گزارش، ایپک درخواست پهلوی را با دلیلی جالب‌توجه رد می‌کند: سخنرانی او در نشست سالانه این کمیته، به برند ملی‌گرایی ایرانی پهلوی آسیب خواهد زد. به عبارت دیگر، بزرگترین نهاد حامی اسرائیل در آمریکا، بیش از 20 سال پیش، به پهلوی تذکر می‌دهد که دیده‌شدن او در کنار اسرائیلی‌ها، برای اعتبار او به عنوان چهره‌ای مدعی ملی‌گرایی و ایران‌دوستی، آسیب‌زاست.
او فرمان را بعدتر چرخاند، در سال 2015، از برنامه جامع اقدام مشترک، یا همان برجام و رفع تحریم‌های حاصل از آن، حمایت کرد و در مصاحبه‌ای با بی‌بی‌سی، وجود این توافق را مثبت خواند؛ اما با آغاز دولت اول ترامپ، پهلوی باز به سمت حامیان تقابل با ایران چرخید و اطرافش هم از مشاورانی پر شد که خواستار رابطه با اسرائیل بودند. از همان زمان از اطراف جریان پهلوی، زمزمه‌های حمایت از تقابل قهری با ایران شنیده شد.
گزینه یا ابزار؟
مسئله دیگری که در این میان حائز اهمیت است، سمت دیگر این خط ارتباطی است. آیا رضا پهلوی واقعاً به عنوان گزینه‌ای برای تغییرات بنیادین در ایران، مورد سرمایه‌گذاری قرار گرفته است؟ به نظر می‌رسد او داخل و خارج از ایران حمایت کافی برای چنین اقدامی ندارد. لوموند، نشریه فرانسوی درباره او می‌نویسد که پهلوی هر گاه حکومت ایران در معرض خطر دیده می‌شود، بر صفحه تلویزیون‌ها ظاهر می‌شود. لوموند اشاره می‌کند که آتش‌بس اعلام‌شده از سوی ترامپ، پهلوی را غافلگیر کرده است.
این رسانه می‌نویسد حتی در میان چهره‌های پیشتر منتسب به جریان سلطنت‌طلبی هم یکی دو چهره، حمله اسرائیل را محکوم کرده‌اند اما شخص پهلوی چنین نکرده. این رسانه فرانسوی همچنین اشاره می‌کند که رضا پهلوی «روی ملی‌گرایی اغراق‌شده و گاهی دیگرستیزانه» نیز حساب باز کرده است.
این روزنامه در انتهای گزارش خود در ماجرای مراسم عروسی اخیر دختر دوم رضا پهلوی در پاریس با همسری آمریکایی نیز نشانه‌هایی برای وضعیت سیاسی او پیدا می‌کند: «برخی تحلیلگران این مراسم را نشانه‌ای از این می‌بینند که رضا پهلوی در واقع، امید به احیای کرسی سلطنت را از دست داده‌است.» اندیشکده «ریسپانسیبل استیتکرفت» در تحلیلی می‌نویسد چشم‌انداز او «تقریباً به طور کامل از واقعیت‌های ایران جداست.» این مطلب ادامه می‌دهد: «پهلوی حمایت ملموس اندکی در ایران دارد؛ آن هم در کشوری که بسیاری حرکات او را «فرصت‌طلبانه» و «جدای از مردم ایران» می‌بینند.»
نشریه بریتانیایی فایننشال تایمز در نوشته مفصلی درباره او می‌آورد: «او بیشتر چهره‌ای حاشیه‌ای بوده که منتقدانش می‌گویند، اعتباری ندارد.» این روزنامه درباره فراخوان پهلوی به مردم ایران برای اقدام همزمان با حمله اسرائیل می‌نویسد: «تا اینجا، این فراخوان شنیده نشده.» این رسانه ادامه می‌دهد که نارضایتی‌های سیاسی مردم «فعلاً تحت تأثیر تلاششان برای بقا و خشمشان از بمباران اسرائیل» قرار گرفته است.
ولی نصر، استاد دانشکده مطالعات پیشرفته بین‌الملل جان هاپکینز به این رسانه می‌گوید فضا به شکلی فزاینده ضداسرائیلی است، «حالا چه طرفدار حکومت باشید چه مخالفش.» در ادامه این گزارش آمده پهلوی از خلأ سیاسی استفاده کرده تا مدعی نمایندگی مخالفان باشد اما بسیاری از کارشناسان حوزه ایران نسبت به جایگاه او تردید دارند. فایننشال تایمز ادامه می‌دهد: «تحلیلگران می‌گویند، خطر بیشتر برای پهلوی که در سال 2023 در سفر به اسرائیل با نتانیاهو دیدار کرد، این است که به عنوان همکار مهاجم به ایران دیده خواهد شد و این هر حمایتی هم که در [ایران] داشته باشد، از بین خواهد برد.» 
رسانه اسرائیلی اورشلیم پست در مطلبی که تا حد زیادی رضا پهلوی را تأیید می‌کند، به ادعاهای مهم او با دیده تردید می‌نگرد؛ از جمله ادعایی که می‌گوید رضا پهلوی در میان نیروهای نظامی داخل ایران حمایت دارد: «هیچ نشانه قابل‌رؤیتی از هماهنگی در حمایت از پهلوی در کار نیست و به نظر می‌رسد او اصلاً چیزی شبیه به زیرساخت لازم برای رهبری یا حمایت از یک کودتا را ندارد.» اورشلیم پست، رسانه دست راستی حامی نتانیاهو ادامه می‌دهد در میان نیروهای انتظامی و حتی در میان افرادی در این نیرو که ممکن است، منتقد حاکمیت باشند، «هیچ نشانه‌ای از هماهنگی با چهره‌ای خارجی مثل پهلوی نیست.»
این رسانه ادامه می‌دهد: «به طور خلاصه، هیچ شبکه تأییدشده زیرزمینی یا داخلی وجود ندارد که مستقیم برای پهلوی، با پهلوی یا تحت نظر او کار کند.» اورشلیم پست این طور جمع‌بندی می‌کند: «شواهد موجود به نظر حاکی از این هستند که رضا پهلوی فاقد ساختار حمایت و سازوکار سازماندهی لازم است که بتواند حرکتی موفق را داخل ایران هماهنگ کند. به نظر می‌رسد او امیدوار است چنین چیزی رخ دهد و بعد او فراخوانده شود.» همین رسانه در نوشته دیگری، مصاحبه جاناتان کانریکوس را منتشر می‌کند، سخنگوی سابق ارتش اسرائیل و کارشناس فعلی اف‌دی‌دی که می‌گوید: «مطمئن نیستم رضا پهلوی فرد مناسب یا چهره مناسب برای رهبری این جریان باشد و خیلی هم مطمئن نیستم ایرانی‌ها دنباله‌روی او شوند.»
الجزیره نیز در گزارشی که در این باره نوشته، از تریتا پارسی، بنیانگذار شورای ملی ایرانی‌آمریکایی‌ها و کارشناس اندیشکده کوئینسی نقل می‌کند که او فکر نمی‌کند اسرائیل واقعاً باور داشته باشد، ممکن است روزی پهلوی بر ایران حکومت کند. او فقدان حمایت عمومی، داخل و بیرون از ایران را دلیل این موضوع می‌داند و معتقد است، اسرائیل صرفاً از او استفاده می‌کند: «برای اسرائیلی‌ها مفید است که او را نمایش دهند... آن‌ها می‌توانند او را نشان دهند و بگویند ببینید، ایرانی‌ها خودشان می‌خواهند بمباران شوند.»
بلندپروازی دور از زمین
روزهای پایانی همین جنگ بین ایران و اسرائیل، نشانه تازه‌ای حاصل شد که جریان تصمیم‌گیری در ایالات متحده و اسرائیل، پهلوی را چندان جدی نمی‌گیرد. روز 24 ژوئن، او در نشستی خبری از پاریس که پخش تلویزیونی هم داشت، همچنان مشغول شرح و طرح برنامه‌های خود در فضای جنگ بود و همزمان از ایالات متحده می‌خواست، با دولت مستقر ایران تعامل دیپلماتیک نکند. او تأکید داشت این لحظه «دیوار برلین» برای جریان اوست و از مردم ایران هم خواست از «فرصت» جنگ استفاده کنند و به خیابان بریزند.
از نیروهای نظامی و امنیتی هم خواست ترک پست کنند. او در این نشست، حرف‌های بسیاری از این قبیل درباره «فرصت جنگ» داشت اما فقط چند ساعت بعد از همین نشست بود که ایالات متحده، آتش‌بس بین ایران و اسرائیل را اعلام کرد. این اعلام همزمان به معنای این نیز بود که ایالات متحده، خود هم اقدام نظامی‌اش را ادامه نمی‌دهد. به این ترتیب، پیام پرطمطراق مدعی ولایتعهدی، نرسیده منقضی شد. واکنش رضا پهلوی به این ماجرا هم البته خود گویای میزان تسلط او بر فضای سیاست و پیچیدگی‌های آن است: او پس از آتش‌بس، صفحات ترامپ و نتانیاهو را «آنفالو» کرد.
پهلوی و نزدیکانش البته پیشتر هم فرصت حمله اسرائیل را مناسب دیده و دعوت‌های این‌چنینی از مردم و نیروهای حاکمیت کرده بودند، اما چنان که از نظر رسانه‌های خارجی نیز پنهان نماند، هیچ‌کدام از این خواسته‌ها تحویل گرفته نشد. به روایت الجزیره، «اعتراض گسترده‌ای که پهلوی تشویق به آن می‌کرد، هرگز محقق نشد؛ بلکه بسیاری از ایرانی‌ها، شامل مخالفان حاکمیت، در لحظه حمله نیروی خارجی، دور پرچم جمع شدند.»
الجزیره می‌نویسد رضا پهلوی، فضا را درست نشناخته بود: «او حاضر بود برای رسیدن به آنچه هدف بزرگ‌تر خود می‌دید، با اسرائیل هم‌راستا شود، اما بیشتر ایرانی‌ها حاضر نبودند.» در واقع، تصویری که از رضا پهلوی در این مدت شکل گرفت، تصویر فردی مدعی قدرت است که پیش از رسیدن به آن، مخالفتی با هدررفتن جان مردم کشورش به دست مهاجمی خارجی ندارد. پیامد چنین تصویری، نه جذب حامیان جدید که ریزش حامیان پیشین هم می‌تواند باشد، اما چنان که بسیاری از کارشناسان ایرانی و خارجی اشاره کرده‌اند، پای رضا پهلوی چندان روی زمین نیست.
جمع‌شدن دور پرچم نیز، اصطلاحی است که به‌خصوص در زبان انگلیسی و در تحلیل اثرات هر گونه درگیری نظامی، زیاد به کار می‌رود. در ایالات متحده که سابقه پروپیمانی در انواع درگیری نظامی دارد، معروف است که جنگ مردم را دور پرچم جمع می‌کند. نکته این که آزمایش این ایده در آمریکا، در نمونه‌هایی رخ داده که درگیری، هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای ایالات متحده واقع شده و خود آمریکا هم شروع‌کننده آن بوده است، اما باز در نمونه‌های متعدد، در دوران رؤسای‌جمهوری دموکرات مثل بیل کلینتون یا جمهوری‌خواه مثل جورج دبلیو بوش، درگیری کشور در نبردی نظامی، همین اثر را داشته است.
جنگ، فضای نقد و تقابل سیاسی را نیز چه با فشار فضای جنگی و چه در اثر ملاحظات خودخواسته مردم و نخبگان نگران، محدود می‌کند. باز در نمونه جورج دبلیو بوش، بخش قابل‌توجهی از حزب دموکرات و هوادارانش عملاً روی مشروعیت ریاست‌جمهوری ان‌قلت‌هایی وارد می‌دانستند اما همان اوایل دولتش، وقتی ماجرای یازده سپتامبر و سپس اقدامات نظامی آمریکا متعاقب آن پیش آمد، موج حمایت از دولت تا حدی بالا رفت که طرح‌های دولت در کنگره با آرایی رکوردشکن تصویب می‌شدند و در یک نمونه، از 100 سناتور، 99 نفر به طرح دولت رأی موافق دادند.
این قضیه تا حدی آشنا حساب می‌شود که گاهی، شروع کردن یک جنگ کم‌خطر به عنوان یکی از گزینه‌های عبور رؤسای دولت‌ها از بحران‌های محبوبیت دیده می‌شود. در یکی دو سال اخیر هم بسیاری از تحلیلگران، از جمله در خود اسرائیل، یکی از انگیزه‌های بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل را در تمدید و تشدید جنگ‌ها، همین دیده‌اند. با چنین روال شناخته‌شده‌ای، جالب توجه است که رضا پهلوی، روی عملکردی درست برعکس و در فاصله زمانی کوتاه، سرمایه‌گذاری کرده بود.
از عرصه حاشیه تا دنیای موازی
اما چنان که پیشتر آمد، به نظر می‌رسد این محاسبه بیشتر در میان اردوگاه پهلوی جدی گرفته شده تا در واشنگتن و تل‌آویو. تصمیماتی که قبل از دوران جنگ و در حین آن گرفته شدند، هیچ‌کدام نشانه‌ای از وجود یک نقش جدی برای پهلوی ندارند، جز حداکثر همین که در بخشی از فضای رسانه‌ای حضور داشته باشد. به اعتقاد برخی، از جمله حامیانش، پهلوی از جمله مراحل پروژه اسرائیل برای تغییر رژیم در ایران دیده می‌شد، اما حالا آتش‌بس پذیرفته شده و طرف‌های اسرائیلی و آمریکایی هم عملیات خود را پایان‌یافته می‌خوانند.
قطعیتی برای اتفاقات بعدی البته وجود ندارد اما اگر بنا باشد آتش جنگ دوباره شعله‌ور شود، 12 روز آخر خرداد و تیر را می‌توان پیش‌نمایشی برای کارکرد هر کدام از بخش‌های درگیر دانست. نقش رضا پهلوی در این میان، همچنان در حاشیه بود و همچنان با همان چالش‌هایی که او دهه‌هاست به اشکال مختلف با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کند.
رضا پهلوی حالا و پس از آتش‌بس، بیش از هر چیز مشغول انتشار ویدئوهایی تولیدشده با هوش مصنوعی است که او را در بازگشت به ایران، در حال تحویل گرفتن حاکمیت و واکنش به استقبال گسترده نسخه مصنوعی مردم ایران نشان می‌دهد. احتمالاً در واشنگتن و تل‌آویو، بوده‌اند کسانی که واقعاً او را به عنوان یک چهره سیاسی، جدی می‌گرفته‌اند؛ اما حالا بعد از مشاهده واکنش‌های او به روند جنگ، ناتوانی‌اش در جلب حمایت عمومی، ضربه‌ای که به وجهه ملی‌اش خورد، قهر مجازی‌اش با آنفالوکردن دو مقام سیاسی و حالا ویدئوهای عجیب این‌چنینی، شاید آن‌ها هم درباره میزان اهمیت و پتانسیل او تجدیدنظر کنند. کارکرد او به عنوان ابزاری تبلیغاتی برای ایجاد بحث در فضای گفت‌وگوهای سیاسی، به‌خصوص در میان ایرانیان خارج از کشور، البته همچنان برپاست.
بازار


نظرات شما