آیا اصلاحات با تاج زاده مرزبندی میکند؟
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
پس از محمد موسویخوئینیها و سپس محمد خاتمی که با نادیده انگاشتن سوءمدیریت روحانی و تیم او در اداره امور کشور و نامهنگاری خطاب به غیر شخص رییسجمهور، طلبکارانه حاکمیت را مسبب وضع موجود دانستند، اصلاحطلبی دیگر ترجیح داد با اتخاذ همین خطمشی مقصد نامه خود را نه رییسجمهوری موردحمایت اصلاحات، بلکه رییس دستگاه قضا قرار دهد. مصطفی تاجزاده، فعال رادیکال اصلاحات روز گذشته در نامهای مغالطهآمیز خطاب به آیتالله ابراهیم رئیسی، رییس دستگاه قضا را مسوول رفع نشدن تحریمها و فشار روی ملت ایران دانست. در این گزارش، به بخشی از آدرسهای غلط تاجزاده و هممسلکان سیاسی او که این روزها و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری قصد دارند از خود و دولت روحانی سلب مسوولیت کنند، پاسخی مدلل دادهایم.
سیدابراهیم رئیسی هنوز تصمیمی درباره کاندیداتوری یا عدم کاندیداتوری در انتخابات1400 نگرفته اما توپخانه جریان رقیب کار خود را برای حمله به او آغاز کرده است. گویی که قرار است اصلاحطلبان این بار هم مثل انتخابات96 راه تخریب پیش گرفته و هر کار میتوانند انجام دهند تا مشارکتکنندگان در انتخابات را به اشتباه انداخته و این تصور را ایجاد کنند که با قدرت گرفتن دولت اصولگرا وضعیت از اینکه هست هم بدتر خواهد شد؛ مصداق این مدعا نامه اخیر مصطفی تاجزاده به رییس قوهقضاییه است. نامهای که بهانه اصلی آن، ابراز ناراحتی از انتقاد رئیسی به سیاست خارجی دولت اعتدال است.
سیدابراهیم رئیسی روز دوشنبه 16فروردینماه در جلسه شورای عالی قضایی، با انتقاد از سیاست خارجی یکجانبهگرانه دولت، تاکید کرد: «اگر آنقدر که آقایان جلسه گذاشتند برای اینکه چطور از غربیها امتیاز بگیرند، جلسه میگذاشتند برای رونق تولید کشور و رفع موانع تولید، بسیار میتوانست در رفع مشکلات گرهگشا باشد». رئیسی در این باره افزود: «آقایان حساب کنند چقدر وقت کشور را برای مواردی که نتیجه نداشت گذاشتند در حالی که اگر همین وقت را برای رفع موانع تولیدی گذاشته بودند، بسیاری از کارخانجات تعطیل و نیمه تعطیل کشور فعال شده بود». همین اظهار نظر روز گذشته بهانه نامه سرگشاده مصطفی تاجزاده از فعالان رادیکال اصلاحطلب خطاب به رییس قوهقضاییه را فراهم کرد. تاجزاده در این نامه تلاش کرده رئیسی را مدافع تحریمها و ضد انتخابات آزاد و اصلاحطلبان و دولت تحت حمایت آنها را مدافع حقوق مردم جا بیندازد.
تاجزاده در بخشی از نامه سرگشاده خود خطاب به رئیسی نوشت: «جنابعالی به خطا تلاش برای رفع تحریمهای ظالمانه آمریکا را تلاش برای اخذ امتیاز از غرب میخوانید، حال آنکه وظیفه هر دولتی شکستن حلقه محاصره علیه کشور است و اینکه بکوشد حقوق و اموال ملت را از حلقوم تحریمگران بیرون کشد؛ نام این اقدام محاصرهشکنی است نه امتیازخواهی. این فعال اصلاحطلب افزود: آیا تحریمهای نفتی و بانکی، یک جنگ اقتصادی نیست که به ایران و ایرانیان تحمیل شده و به درستی تروریسم اقتصادی نام گرفته است؟ و آیا دولت آمریکا با فشار حداکثری افزون بر تحریم نفتی ایران، اموال کشورمان را نیز به گرو نزد کشورهای مختلف نگهنداشته است؟
تاجزاده در شرایطی دارد بهطور غیرمستقیم کل نظام جمهوری اسلامی ایران را به ابقای تحریمها متهم میکند که براساس چارچوب فکری رهبر انقلاب، نظام سیاسی در ایران نه تنها بهدنبال خنثیسازی تحریمهاست بلکه از هر فرصتی برای رفع و لغو تحریمها نیز بهره میبرد. اما تفاوت نوع نگاه دلسوزان نظام با امثال تاجزاده در این است که نظام جمهوری اسلامی ایران حاضر نیست به هر قیمت از جمله تضییع استقلال و از دست رفتن مؤلفههای قدرت کشور زیر بار رفع تحریمها برود. چنانچه طرف مقابل با احترام گذاشتن به مشروعیت نظام جمهوری اسلامی بهدنبال تعامل با ایران باشد و رفع تحریمها را به ابزاری برای پیشبرد خواستههای سلطهگرانه خود تبدیل نکند، قطعا و یقینا کشورمان از مذاکره و متعاقب آن رفع تحریمها استقبال میکند.
از سوی دیگر، تاجزاده در حالی نظام را به تحریمطلبی متهم میکند که عملکرد اصلاحطلبان طی سالهای گذشته در دولت اعتدال نشان میدهد که ایشان مذاکره را نه با کارکرد رفع تحریمها بل برای خود مذاکره خواستهاند تا به این طریق و با استمداد از عملیات روانی علیه رقیب، بتوانند بهره سیاسی مورد نظر خود در داخل کشور را ببرند.
یأس اجتماعی، ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت، تشدید تحریمها از سوی دیگر سابقه سیاستورزی تاجزاده و نیروهای رادیکالی نظیر او در داخل ایران نشان میدهد که از قضا این نیروها از مهمترین عوامل تشدید تحریمهای غرب بودهاند. در سال88 و پس از ادعای بیاساس اصلاحطلبان مبنی بر بروز تقلب در انتخابات آن سال، آمریکاییها از دوقطبی سیاسی ایجادشده در ایران برای تشدید تحریمهای خود استفاده کردند. در همین راستا، آمریکا به پشتوانه سیستم مالی و حاکمیت دلار از سال2009 ، علاوه بر افزایش سختگیریها علیه بانکهای غیرآمریکایی که با ایران کار میکنند قوانین تحریمهای ثانویه بانکی را علیه ایران اعمال کرد. اصلاحطلبان در بزنگاههای سیاسی دیگر نیز با القای یأس و ناامیدی اجتماعی، زمینههای دوری اقشاری از جامعه با حاکمیت را فراهم آوردند و همین امر، دشمن را به تحمیل تحریمهای بیشتر تشویق میکرد. مثلا در جریان انتخابات مجلس یازدهم، اصلاحطلبان با حمله به نهادهای انتخاباتی و تشبیه انتخابات در ایران به انتصابات، بستر مشارکت پایین اجتماعی را فراهم آوردند و باعث شدند تا آمریکاییها در مسیر تثبیت تحریمهای خود، ثابت قدم تر شوند.
ریش و قیچی دست شما بود، چه کردید؟
تاجزاده در بخش دیگری از نامه سرگشاده خود، مدعی شد که تمامی کشورهایی که دچار جهش و رشد اقتصادی هستند، در یک دورهای به تنشزدایی با جهان مبادرت کردند. تاجزاده در این باره مدعی شد: «آیا میتوانید کشوری را نام ببرید که در 42سال گذشته به جهش اقتصادی دست یافته باشد، ولی در اولین گام به تنشزدایی با دنیا و عادیسازی روابط خود با سایر کشورها از جمله آمریکا نپرداخته باشد؟ پس با استراتژی تنشزدایی و تلاش دولت برای لغو تحریمها و مذاکره و عادیسازی روابط ایران با آمریکا مخالفت نکنید، و اجازه دهید ایران نیز در مسیر توسعه قرار گیرد». در پاسخ به این بخش از گفتههای تاجزاده باید گفت: مسلما؛ تنشزدایی میتواند در نوع خود باعث جهش اقتصادی شود اما فارغ از یک سویه بودن این گزاره و نادیده انگاشتن اصلاحات نهادی و ساختاری در داخل کشورها روی جهش اقتصادی، باید تصریح داشت که آیا سیاست دولت تحت حمایت اصلاح طلبان طی هشت سال گذشته جز تلاش برای عادیسازی روابط با دنیا بوده است؟ حال باید پرسید که نتیجه این عادیسازی برای کشور چه بود و چه آورده ملموسی در حوزه معیشت برای مردم به ارمغان آورد.
از کسانی که زبان دنیا را بلد بودند، بپرسید
دولت اعتدال با اتخاذ خط مشی مدیریتی یک سویه در تمام هشت سال گذشته، همه فکر و ذکرش را مشغول مذاکره با غرب و به ثمرنشستن و سپس حفظ و احیای برجام کرد اما در نهایت آنچه نصیب کشور و مردم شد، چه در عصر اوباما و چه به طریق اولی در عصر ترامپ، به اذعان رییس کل وقت بانک مرکزی کشورمان، چیزی جز «تقریبا هیچ» نبود. بنابراین بهتر این است که تاجزاده و امثال او، در اعتراض به رفع نشدن تحریمها جای رئیسی به حسن روحانی یا محمدجواد ظریف یا حتی محمد خاتمی نامه بنویسند و دلیل باقی ماندن تحریمها را از ایشان که زبان زنده دنیا را بهتر از هر جریان دیگری بلد هستند، جویا شوند. جالب این جاست که حسن روحانی با وجود به سنگ خوردن سیاست مذاکره و کارکرد آن در حوزه رفع تحریمها، چندی پیش با حمله به منتقدان مشی تیم مذاکرهکننده در وین، خواستار آن شد تا دست قوه اجرایی در 100روز باقی مانده تا پایان دولت اعتدال، برای به زعم او «شکستن تحریمها» باز باشد. این اظهار نظر در نوع خود نشان میدهد که روحانی همچنان در عوالم سال92 به سر میبرد و از خلف وعده غربیها در عدم رفع تحریمها به هیچوجه درس نگرفته و اگر قرار بود یک هشت سال دیگر بر سریر بماند، روند اعتماد و خوشبینی به غرب را ادامه میداد.
پذیرشFATF با وجود تحریمهای آمریکا، دیوانگی است
تاجزاده در بخش دیگری از نامه خود درباره پذیرشFATF ادعایی را مطرح کرد که بارها توسط کارشناسان پاسخ داده شده است. تاجزاده با گره زدن خرید واکسن به FATF، مدعی شد: «در ایران بخشی از حاکمیت با ناآگاهی و بخش دیگر با کارنابلدی، سلامتی هموطنان خود را به خطر انداختهاند. حقیقت آن است که اگر جمهوری اسلامی تحریم نبود و جنابعالی و دوستانتان با FATF نمیجنگیدید، ایران میتوانست به مراتب زودتر و بیشتر از امروز واکسن بخرد تا ایرانیان در این حد در باتلاق مرگبار کرونا گرفتار نشوند». تاجزاده در شرایطی دارد مساله تحریمها و تأخیر ایران در خرید واکسن را به نپیوستن کشورمان به FATF ربط میدهد که با رصد اظهارات مقامات دولتی متوجه میشویم که میان این دو امر هیچگونه ارتباطی وجود ندارد و از قضا آنچه باعث تأخیر مذکور شد، تحریمهای آمریکا بود. عبدالناصر همتی، رییس کل بانک مرکزی اوایل دیماه سال99 در پستی اینستاگرامی با اشاره به رابطه تحریمهای آمریکا و خرید واکسن توسط ایران، تصریح کرد: «در یکی از پستهای قبلیام تأکید کردم که تحریم آمریکا و نیاز به اخذ موافقت اوفک، موجب شده است تا مسأله خرید واکسن کرونا از کوواکس (covax) با مشکل و تأخیر روبهرو شود». از سوی دیگر، کارشناسان بارها اعلام کردهاند که با وجود تحریمهای ثانویه آمریکا، پیوستن یا نپوستن به FATF اساساً «سالبه به انتفاع موضوع» است و اگر ایران با وجود این تحریمها، مفاد و قیود FATF را هم بپذیرد، در واقع دچار نوعی تحریم مضاعف یا در اصطلاح مألوف رسانهای، دچار خودتحریمی خواهد شد. بنابراین میبینیم که نسخه جناب تاجزاده برای رفع تحریمها، نه تنها ایران را از چاه بیرون نمیآورد بلکه با دست خودش به چالهای عمیقتر میکشاند.
یک بام و دو هوای رادیکالها
تاجزاده همچنین در بخش پایانی نامه خود دوباره با غیر آزاد دانستن انتخابات در ایران، مدعی شد: «برگزاری انتخابات آزاد با ارتقای سطح مشروعیت جمهوری اسلامی، دولت آمریکا را در وضعیت دفاعی قرار میدهد و با کسب رضایت و مشارکت مردم، زمینه را برای جلب همکاریهای بینالمللی و شکوفایی اقتصادی کشور فراهم میکند. مصداق بزرگ نگاه به داخل و استفاده از ظرفیت ملی، برگزاری انتخابات آزاد است».
چنانچه انتخابات در ایران آزاد نمیبود، آیا اصلاحطلبان میتوانستند چهار سال مجلس ششم، هشت سال دولت اصلاحات(76 تا 84) و هشت سال دولت ائتلافی با حسن روحانی را به دست بگیرند؟ در جواب ادعای تاجزاده باید گفت اگر انتخابات در ایران آزاد نیست، پس چطور روز گذشته الیاس حضرتی در توییتی از احتمال کاندیداتوری تاجزاده در انتخابات1400 خبر داد؟ به نظر میرسد حمله به نهاد انتخابات و زیر سؤال بردن قواعد آن، بیش از آنکه ادعایی از سر صداقت و اصالت باشد، راه فراری برای پاسخگویی نسبت به عملکرد دولت روحانی است.
امثال تاجزاده، فائزه هاشمی، صادق زیباکلام و این مورد آخر محمد خاتمی قصد دارند با ممتنع دانستن رقابت و تغایر انتخابات با اصول مردمسالاری، از مسوولیت خود در روی کار آمدن حسن روحانی و دولت او شانه خالی کنند و چنین وانمود کنند که دولت روحانی نتیجه انتخاب اصلاحطلبان از میان «بد و بدتر» بوده؛ ادعایی که با وجود چهرههای تمام اصلاحطلبی نظیر عارف یا جهانگیری و کنارزدن آنها به نفع روحانی، چندان صادقانه به نظر نمیرسد.
در چنین شرایطی که رادیکالها درحال گرفتن فضای جریان چپ هستند لازم است که اصلاحطلبان میانهرو با مرزبندی خود مقابل امثال فائزه هاشمی و تاجزاده و حجاریان، بقای جریان خود را حفظ کنند. نامزدی تاجزاده تلاشی برای واقعی کردن شکافها در اصلاحات از سوی رادیکالها است.
سابقه سیاستورزی تاجزاده و نیروهای رادیکالی نظیر او در داخل ایران نشان میدهد که از قضا این نیروها از مهمترین عوامل تشدید تحریمهای غرب بودهاند. در سال88 آمریکاییها از دوقطبی سیاسی ایجادشده در ایران برای تشدید تحریمهای خود استفاده کردند
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/527234/