سه شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴
بین الملل

ناکامی راهبرد ترامپ در تقلید از الگوی امپراتوری روم

ناکامی راهبرد ترامپ در تقلید از الگوی امپراتوری روم
اخبار محرمانه - ایرنا / مجله آمریکایی تایم در گزارشی نوشت: راهبرد «دونالد ترامپ» در تقلید از الگوی رومی تاکنون نتوانسته ثبات واقعی ایجاد کند زیرا صلح پایدار، برخلاف تصور رئیس ...
  بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - ایرنا / مجله آمریکایی تایم در گزارشی نوشت: راهبرد «دونالد ترامپ» در تقلید از الگوی رومی تاکنون نتوانسته ثبات واقعی ایجاد کند زیرا صلح پایدار، برخلاف تصور رئیس جمهور آمریکا، از مسیر معامله‌گری فردی نمی‌گذرد، بلکه نیازمند دیپلماسی حرفه‌ای، همگرایی و درک واقع‌بینانه از منافع متقابل است.
این نشریه در تحلیلی با عنوان «برای درک ترامپ، به امپراتوری روم نگاه کنید» تاکید کرد که «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور ایالات متحده، همواره سیاست خارجی خود را بر پایه نمایش قدرت، روابط شخصی و معامله‌گری مستقیم بنا کرده است. بسیاری از تحلیل‌گران، میان روش‌های ترامپ و سیاست‌های امپراتوری روم شباهت‌هایی می‌بینند. با این حال، بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که تلاش ترامپ برای بازآفرینی نوعی «صلح رومی» در قرن بیست‌ویکم، با وجود برخی موفقیت‌های موقت، در مجموع ناموفق بوده است و قادر نشده تا ثباتی پایدار ایجاد کند.
ترامپ همانند امپراتوران روم بر روابط شخصی و اعتماد متقابل تکیه و اعتقاد دارد دوستی‌های سیاسی مانند «دوستی‌های رومی» می‌توانند ابزار گسترش نفوذ باشند. به همین دلیل وی از دیپلماسی سنتی فاصله گرفته و افرادی چون «جرد کوشنر» و «استیو ویتکاف» را به عنوان فرستادگان ویژه به خاورمیانه فرستاد. این دو فرد نه دیپلمات حرفه‌ای، بلکه نزدیکان خانوادگی و تجاری ترامپ هستند. چنین انتخاب‌هایی، هرچند اعتماد شخصی ترامپ را تضمین می‌کند، اما از نظر حرفه‌ای ضعف بزرگی محسوب می‌شود؛ زیرا دیپلماسی بین‌المللی نیازمند تجربه، تداوم و بی‌طرفی است، نه وابستگی خانوادگی و انگیزه‌های شخصی. در نتیجه، «توافقات ابراهیم» دستاوردهایی بر پایه اعتماد فردی بودند، نه بر اساس نهادهای پایدار، و به همین دلیل دستاورد چندانی نداشته‌اند.
طبق این تحلیل، یکی از نقاط ضعف اساسی در راهبرد ترامپ، باور به کارآمدی سیاست تهدید و تشویق (چماق و هویج) در دنیای پیچیده امروز است. او مانند رومیان از تهدید و تشویق برای کنترل بازیگران منطقه استفاده کرده است (از تهدید حماس به مجازات در صورت عدم خلع سلاح و تضمین امنیتی ویژه به قطر). اما این رویکردهای کوتاه‌مدت، مشکلات ساختاری منطقه را نادیده گرفته‌اند. درحالی که رومیان می‌توانستند با لژیون‌های خود صلح را تحمیل کنند، ترامپ در چارچوب سیاست «اول آمریکا» از اعزام نیرو خودداری کرده و در نتیجه، ابزار لازم برای حفظ توافق‌ها را در اختیار نداشته است. او به جای ایجاد سازوکارهای دیپلماتیک پایدار، تنها بر نفوذ شخصی و فشار سیاسی متکی بود — راهبردی که با خروج او از قدرت در عمل فرو می ریزد.
ادعای موفقیت ترامپ در پایان دادن به جنگ اسرائیل و حماس نیز در واقع بیش از آنکه ثمره سیاستی پایداری داشته باشد، یک آتش‌بس شکننده است. درواقع بر ترامپ و دیگران پوشیده نیست که این نبرد هنوز به پایان نرسیده است. همچنین کشورهایی که قرار بود غزه را بازسازی کنند، در عمل از پذیرش این مسوولیت سر باز خواهند زد زیرا ناامنی و بی‌ثباتی همچنان ادامه دارد. با بازگشت احتمالی نیروهای دفاعی اسرائیل به منطقه، مشخص می شود که صلح مورد ادعای ترامپ چیزی بیش از یک وقفه موقت در درگیری‌ها نبوده است.
بازار
این گزارش با بیان اینکه کشورها منافع دارند و نه دوست، افزود: ترامپ، که خود یک معامله‌گر است، به‌خوبی درک می‌کند که دوستی‌های خارجی‌اش تنها تا زمانی ارزش دارند که بتوانند اهداف آمریکا را در ایجاد نظمی بین‌المللی صلح‌آمیز و شکوفا پیش ببرند.
تایم در پایان استدلال می‌کند که رومیان با تمام خشونت خود دست‌کم توانستند صلحی نسبی و پایدار یا همان «صلح رومی» (Pax Romana) را ایجاد کنند، اما ترامپ نه توان نظامی آنها و نه بینش تاریخی‌شان را ندارد. ترامپ تصور می‌کند که می‌تواند با چند معامله شخصی و تهدید اقتصادی، پیچیده‌ترین مناقشه‌های جهان را حل کند اما سیاست خارجی مدرن بر اساس منافع جمعی، چندجانبه‌گرایی و نهادهای بین‌المللی بنا شده است، نه روابط فردی و احساسات لحظه‌ای.


نظرات شما