اخبار محرمانه
آیا رئیسی فرصت آواربرداری را پیدا می کند؟
سه شنبه 5 مرداد 1400 - 11:10:57
اخبار محرمانه - احیای برجام، نسخه فوری و کم هزینه حل مشکلات کشور
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین: دیپلماسی ایرانی – 9 روز دیگر و همزمان با سالروز صدور فرمان مشروطیت شاهد آغاز به کار سید ابراهیم رئیسی به عنوان هشتمین رئیس جمهور ایران در سیزدهمین دوره ریاست جمهوری خواهیم بود. در این بین نکته بسیار مهم به وضعیت پیچیده، بغرنج و بحرانی کشور در آستانه روی کار آمدن دولت سیزدهم باز می گردد. اکنون عدم مشارکت در انتخابات به اعتراض در کف خیابان ها کشیده شده است. با این تفاسیر باید این سوال را پرسید که آیا جامعه توان و اجازه حل مشکلات به دولت رئیسی را خواهد داد؟ از آن طرف دولت جدید چه نسخه فوری برای حل مشکلات کشور دارد؟ آیا اساساً راه حل عاجلی برای این مشکلات وجود دارد؟ پیرو این نکات بسیاری معتقدند احیای برجام می تواند در کوتاه‌ترین زمان ممکن مشکلات کشور را حل کند. یکی از طرفداران این نگاه جلال میرزایی است که اعتقاد دارد مذاکره و دیپلماسی می تواند در برون کشور از این بحران ها راهگشا باشد. دیپلماسی ایرانی در گفت وگو با این نماینده مجلس دهم، فعال سیاسی و تحلیلگر مسائل بین الملل به دنبال پاسخ به این سوال است که احیای برجام در این شرایط حساس کشور می‌تواند کارساز باشد؟ متن پیش رو مشروح این گفت و گوست که در ادامه از نظر می گذاریند:
در زمان روی کار آمدن دولت یازدهم در سال 92 بسیاری از حامیان حسن روحانی به دلیل چالش ها و مشکلات عدیده کشور به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی عنوان کردند که دولت باید در گام نخست اقدام به آواربرداری از بحران ها کند. اگر چه دولت یازدهم در این امر تا حدی موفق ظاهر شد، اما در نهایت دولت دوازدهم نیز به حجم آوارهای سال 92 به شدت افزود. اکنون که دولت سیزدهم به نام سید ابراهیم رئیسی رقم خورده است مشابه همان ادعا از سوی حامیان وی با القابی نظیر «دولت مظلوم»، «دولت تنها» و ... مطرح می شود. پیرو این نکته مدعیان معتقدند که دولت سیزدهم نیز باید در نخستین گام اقدام به آواربرداری، نه از هشت سال گذشته که از مشکلات 16 سال گذشته یعنی از دولت نهم تا دولت دوازدهم کند. اما به نظر می رسد که وضعیت کشور در همه ابعاد و سطوح به شدت پیچیده تر، بغرنج تر و بحرانی تر از سال 92 است. شدت اعتراضات و انتقادات مردمی اگر چه با یک سیر آرام در گام نخست با کاهش مشارکت در انتخابات دوم اسفند 98 مجلس یازدهم و 28 خرداد سال جاری ریاست جمهوری سیزدهم خود را نشان داد، ولی اکنون با یک موج جدی به کف خیابان ها کشیده شده است. اگر این گزاره را نزدیک به واقعیت بدانیم آیا اساساً دولت سید ابراهیم رئیسی با این حجم بالا از اعتراضات سراسری و نیز لیست بلندبالایی از بحران ها در همه سطوح فرصت آواربرداری را هم پیدا خواهد کرد یا خیر؟
اینکه وضعیت کشور در همه ابعاد و سطوح پیچیده تر، بغرنج تر و بحرانی تر از سال 92 است کاملا درست است و شکی در آن نیست؛ این که ما با موجی از اعتراضات مردمی که به کف خیابان‌ها کشیده شده است مواجهیم، درست و واقعیتی غیر قابل انکار است؛ اینکه توان دولت، چه دولت روحانی و چه دولت تازه نفس رئیسی از نظر بودجه و دخل و خرج بسیار بد است که شکی در آن نیست، این نکات و هزاران نکنه دیگر از این دست یک هشدار و خطر جدی را به ما گوشزد می کند، اما به نظر من وضعیت هنوز به نقطه بدون بازگشت نرسیده است. یعنی هنوز برای دولت رئیسی فرصت آواربرداری وجود دارد. اگرچه دولت سیزدهم مانند دولت اول روحانی با فراغ بال نمی‌تواند مسائل را پیگیری کند، ولی وضعیت آن قدر حاد هم نشده است که پیشاپیش عنوان کنیم دولت رئیسی فرصت آواربرداری را ندارد. اکنون مهم نیست چه دولتی با چه نگاه سیاسی در کشور روی کار است، باید اجازه داد که این دولت فرصت حل مشکلات را پیدا کند. البته من معتقدم با توجه به مجموعه اعتراضات مردمی در سال 96 و دیگر اعتراضات که به خصوص بعد از خروج ترامپ از برجام شکل گرفت ما باید با یک تغییر نگاه شرایط را مدیریت می‌کردیم تا به اینجا نرسیم. متاسفانه در این مدت با فرصت سوزی های پی در پی عملاً نتوانستیم کشور را از بحران‌های جاری برهانیم تا به این وضع دچار نشویم. پیرو این نکات قطعاً تکرار اعتراضات در خوزستان و دیگر شهرها و استان ها و ریختن مردم به کف خیابان و سر دادن شعارهای ساختارشکنانه از قبل برای همه دستگاه‌ها و مسئولان قابل پیش بینی بود، در این بین قطعاً راه حل اتمام این اعتراضات و تحقق خواسته‌های به حق مردم هم گفتار درمانی نیست. اینکه ما به دنبال مقصر تراشی و حمله به دولت روحانی باشیم مشکلی از مردم دوا نمی کند. مردم هم دیگر برای این مقصر تراشی ها و حمله به دولت روحانی کوچک ترین ارزشی قائل نیستند. اکنون جامعه دولت روحانی، دولت رئیسی و همه ارگان‌ها و نهادها را در یک کاسه می بیند. اعتراض دیگر به دولت روحانی نیست، دولت روحانی که چند روز دیگر می رود، کل ساختار اکنون زیر سوال رفته است. ما باید پیشتر از اینها به فکر حل مشکلات می بودیم. اگر آن همان زمان خروج دونالد ترامپ از برجام، اعمال تحریم‌ها و پیگیری سیاست فشار حداکثری که موجب قطع صادرات نفت و کاهش شدید و فاحش درآمدهای نفتی شد، فکری برای حل مشکلات می کردیم ما به اینجا نمی رسیدیم که برای توجیه وضع موجود به دنبال مقصر تراشی باشیم. با همه این تفاسیر جامعه باید صبر را پیشه کند و در کنار آن نباید سطح انتظارات از دولت سید ابراهیم رئیسی را هم بالا برد. باید اجازه داد که رئیسی در یک فضای آرام و بدون تنش کابینه را تشکیل دهد و راه حلی برای مشکلات پیدا کند. چون در یک فضای آرام است که می توان مسائل را حل کرد. در فضای تنش، بحران و اعتراض هر جریان داخلی و خارجی با موج سواری سیاسی و رسانه‌ای عملاً کشور را به قهقرا می‌برد.
اما به معنای واقعی کلمه ابراهیم در آتش است. چون رئیسی دولتی حداقلی در انتخاباتی حداقلی را به ارث برده است، آن هم در کنار مجلسی حداقلی. یعنی اکثریت جامعه در گسل با سیستم قرار دارند و خبری از آن حمایت های پیشین به دلیل عقبه بالای رای مردمی نیست، آن هم در بستر این میزان از معضلات و چالش ها و اعتراضات کف خیابان؛ آیا در این شرایط کماکان توصیه به صبر از نگاه مردم جایز شمرده می شود؟
بله درست است که مجلس یازدهم و یا دولت سیزدهم آرای بالایی را کسب نکردند، اما به هر حال در یک پروسه انتخاباتی با هر میزان رای که به دست آورده اند توانستند که به صورت قانونی مجلس و دولت را در اختیار بگیرند. اینجا دیگر نمی‌توان انتقادی روی میزان آرایشان داشت. چون مجلس یازدهم در انتخابات دوم اسفند 98 و دولت سیزدهم در انتخابات 28 خردادماه امسال توانستند با یک میزان رای، قدرت را به دست بگیرند و به صورت قانونی مدیریت کشور را از آن خود کنند. در این چارچوب اعتراض جایز نیست، اینکه با چه کیفیتی و با چه تمهیداتی این پروسه انتخابات برگزار شد جای بحث دارد، اما اینجا جای مطرح کردن آن نیست. چون اکنون موضوع من و شما مسئله مهمتری است. چرا که من هم پیرو سوال شما معتقدم این میزان رای، هم برای مجلس یازدهم و به خصوص برای دولت سیزدهم یک زنگ خطر است. متاسفانه در طول یک سال گذشته مجلس یازدهم توجهی به این مسئله نکرده است و کارنامه آنها قابل دفاع نیست. در حالی که همین نمایندگان به مجلس دهم می تاختند و عنوان می کردند که کاهش حضور مردم در انتخابات دوم اسفند ماه 98 به دلیل عملکرد مجلس دهم بوده است. در حالی که با نگاهی به همین یک سالی که از عمر مجلس یازدهم می‌گذرد می بینیم که مجلس یازدهم هیچگونه خروجی قابل دفاعی برای حل مشکلات و یا حتی تعدیل چالش ها و سختی های مردم ندارد. صرفاً موضع گیری های انقلابی و توخالی و از آن طرف حمله به دولت و دامن زدن به حواشی؛ نماینده ای به دنبال واکسن خود است، آن نماینده به دنبال ماشین و وام، دیگری در گوش سرباز مملکت می زند و طلبکار هم هست، بقیه هم در مراکز حساس مجلس برای خود دُکان باز کرده اند. قطعاً دولت سیزدهم هم با این عقبه رای خود و مهمتر از آن میزان بالای عدم مشارکت فرصت و توان بالایی برای مانور ندارد. پس نباید مانند مجلس یازدهم عمل کند. باید هر اقدامش با برنامه‌ریزی و تحلیل تبعات آن عملیاتی شود. با همه این نکات کماکان من معتقدم توصیه به صبر برای حل مشکلات می‌تواند ما را از بسیاری از تهدیدها و آسیب ها دور کند. بله مشکلات در کشور بسیار زیاد است، مردم هم با تمام وجود در این بحران ها غراق شده اند. به قول مقام معظم رهبری نمی توان از مردم گله ای داشت، ولی اکنون باید اجازه داد که دولت سیزدهم چه عملکردی و راه حلی برای تعدیل مشکلات دارد. 
در این بین به نظر می رسد که دولت رئیسی و به خصوص برخی از اشخاص و جریان های حامی وی که از سرسخت ترین مخالفان توافق هسته‌ای بودند اکنون در یک تغییر لحن، ادبیات و فکر، نیم نگاه جدی به تداوم نشست وین و احیای برجام دوخته‌اند. از نگاه شما اساساً این تغییر لحن متاثر از وضعیت بحرانی کشور است؟ آیا این افراد و جریان ها اکنون به این یقین رسیده اند که احیای برجام تنها نسخه شفا بخش برای حل مشکلات و کاهش اعتراضات مردمی است؟
دقیقاً چنین است. مخالفان برجام اکنون که در سایه یکدست شدن قدرت باید پاسخ گو باشند، لذا نیک می دانند که هیچ راهی غیر از احیای هر چه زودتر برجام وجود ندارد، برجامی که همین حضرات در دولت روحانی تا توانستند بر آن تاختند و حتی آن را در صحن مجلس آتش زدند. اما الان دیگر خبری از آن تاخت و تازها به برجام نیست، برجام شده نسخه شفا بخش کشور. پیرو همین نکته اتفاقا بعد از به تعویق افتادن نشست وین در دور ششم و واگذار کردن این مذاکرات به دولت سید ابراهیم رئیسی بارها عنوان کردم که این به تأخیر انداختن و تعویق در مذاکرات، آن هم در این شرایط حساس کشور که چند روزی است با اعتراضات مردمی هم گره خورده است به هیچ وجه به نفع ما نیست. هر روزی که مذاکرات وین برای احیای برجام به تأخیر بیفتد ما از امتیازات لغو تحریم ها محروم می شویم و به دنبال آن مردم باید تاوان و بار حقیقی سیاست فشار حداکثری را بر دوش بکشند. برای مردم یک روز هم یک روز است که این سختی ها تمام شود. برای مسئولین فرقی نمی کند که سیاست فشار حداکثری یک روز دیگر، یک هفته دیگر، یک ماه دیگر، یک سال دیگر، ده سال دیگر یا حتی تا آخر حیات جمهوری اسلامی ایران ادامه پیدا کند. بله در لفظ و موضع گیری ها ادعای آگاهی از شرایط، سختی ها و بار مشکلات مردم را مطرح می‌کنند، اما به واقع هیچ گونه درکی از این سختی ها ندارند چون متحمل این وضعیت نیستند. نکته مهمتر آن است که اگر از فضای مذاکره دور شویم امکان دارد هر اتفاقی روی دهد. در این فاصله امکان دارد برخی از مخالفان خارجی برجام چه در داخل آمریکا، چه از سوی اسرائیل و کشورهای منطقه و یا برخی مخالفان داخلی احیای برجام به دلیل کاسبی تحریم سعی کنند که فضای مذاکرات را تغییر دهند و یا آن را به بن بست و شکست بکشانند. پس اگر ما در دولت روحانی به صورت پیوسته مذاکرات را ادامه می دادیم این مهم ما را از چند تهدید دور می کرد، اول اینکه تلاش‌های داخلی، منطقه‌ای و خارجی برای به بن بست کشیدن مذاکرات وین عملاً به شکست کشیده می شد و دوم اینکه قطعاً دولت سید ابراهیم رئیسی در یک فاصله کوتاهی از روی کار آمدن می‌توانست از امتیازات احیای برجام برای حل مشکلات کشور استفاده کند، اما متاسفانه اکنون باید دولت روی کار بیاید، کابینه سیزدهم به مجلس برود، رای اعتماد بگیرد، تیم مذاکره کننده در درون وزارت امورخارجه تعیین شود، هماهنگی های لازم و خط مذاکرات مشخص شود تا دوباره نشست وین در دستور کار قرار گیرد؛ تازه آن زمان تیم جدید هنوز با فضای مذاکره هم اُخت نشده است و این می تواند به ضرر ما باشد. همه این مسائل معلوم نیست به چند هفته و یا چند ماه فرصت نیاز داشته باشد، تا آن زمان مردم باید این سختی ها را به دوش بکشند، آن هم در شرایطی که اکنون ما شاهد اوج‌گیری اعتراضات مردمی در کف خیابان ها هستیم و به دنبالش ملت خواستار حل سریع مشکلاتند. از آن طرف هم که جیب دولت خالی است. اینجاست که به این نتیجه می رسیم به تعویق انداختن مذاکرات وین تا زمان روی کار امدن دولت رئیسی از سوی جمهوری اسلامی ایران تا چه اندازه اشتباه بوده است. نکته مهمتری که لازم به ذکر است این است که اگر ما در دولت حسن روحانی نشست‌های وین را به صورت پیوسته ادامه می دادیم و هرچه زودتر به احیای برجام نزدیک می شدیم قطعاً فضای مثبتی برای بازار ایجاد می‌شد. ما نباید پارامتر بسیار حیاتی تاثیر فضای روانی سیاست خارجی بر بازار را از نظر دور نگه داریم. یادمان نرود که تعویق در نشست وین و موکول کردن آن به دولت رئیسی در این روزهای سرنوشت ساز چه تاثیری بر بازار کشور داشت؟
با این اوصاف اگر شما نسخه فوری و عاجل حل مشکلات کشور را احیای برجام می‌دانید آیا به باورتان سید ابراهیم رئیسی و برخی از حامیانش نیز همانند شما فکر می کند؟ 
مهم نیست که رئیسی مثل من فکر می کند یا خیر، مسئله اینجاست که نسخه فوری دیگری وجود ندارد. چون اولا بسیج امکانات داخلی و اتکا به توان کشور عملا یک پروسه زمان‌بر است و تحقق آن به طور کامل مستلزم هماهنگی کلیه نهادها و دستگاه‌های ذیربط است که در شرایط حساس کشور خروجی ملموس آن برای مردم به چند سال زمان نیاز دارد. ضمن اینکه با توجه به تحریم ها و سیاست فشار حداکثری دیگر توانی برای کشور باقی نمانده است که دولت رئیسی بخواهد به آن اتکا کند و یا آن را بسیج کند. پس احیای برجام، هم نسخه فوری حل مشکلات کشور و هم نسخه به شدت کم هزینه ای است. مضافا احیای برجام تنها نسخه برای احیای توان کشور و بسیج نیروها و امکانات است. چرا که احیای برجام در مقام نخست امتیازات اقتصادی و تجاری فوری را برای کشور مهیا می کند و بعد از آن موجبات ارتقاء توان داخلی را شکل می دهد. تولید داخلی که دولت رئیسی از آن دم می زند به مواد اولیه، ابزار، دانش، تکنیک، ماشین آلات و ... خاص خود نیازمند است، همه آنها را که نمی توان در داخل کشور تولید کرد. حتی اگر بتوان این مهم را هم عملیاتی کرد، منطقی و مقرون به صرفه نیست که بخواهیم همه را در داخل تولید کنیم. هیچ کشوری در دنیا همه مایحتاج خود در داخل را تولید نمی کند. حتی اقتصادهای بزرگ دنیا در یک نگاه هزینه و فایده برخی از اقلام را وارد می کنند. لذا باز هم تکرار می‌کنم که نسخه فعلی و فوری کشور برای حل مشکلات از مسیر دیپلماسی و سیاست خارجی می‌گذرد. یعنی ضمن پیگیری نشست وین برای احیای برجام باید به دنبال کاهش تنش با کشورهایی مانند بحرین، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و در کل کاهش تنش‌های منطقه‌ای باشیم. هر کدام از این مقوله‌ها می‌تواند آثار مثبتی بر بازار و حوزه اقتصادی و تجاری کشور داشته باشد.
اما آن گونه که پیداست اکنون بحران افغانستان، نگاه به شرق با محوریت چین و روسیه، اولویت دادن به مناسبات با همسایگان و ... سبب شده است که مسئله وین و احیای برجام که از نگاه شما نسخه فوری، کم هزینه و تنها نسخه برای حل مشکلات است در اولویت های بعدی سیاست خارجی دولت رئیسی قرار گیرد. آیا این نشان نمی دهد که دولت سیزدهم نسخه دیگری برای مشکلات دارد؟
اولا که رئیسی هم معتقد است نسخه حل مشکلات سیاست خارجی متوازن و دیپلماسی است، چون رئیسی در جریان دومین دور مناظرات انتخاباتی صراحتا عنوان کرد که اولویت احیای برجام است. اگر هم این نگاه را نداشته باشد به فاصله چند ماه از روی کار آمدن، دست و پنچه نرم کردن با مشکلات و درک شرایط و واقعیات به این نتیجه می رسد. به قول شما اینجا احتمالا تفاوت در اولویت ها است. بله رئیسی در دیدار با وزیر امور خارجه قطر و یا گفت وگوی تلفنی با پادشاه عمان اولویت را به تعمیق و گسترش مناسبات با همسایگان قرار داده است، اما قطعاً مسئله احیای برجام یک پارامتر بسیار تعیین کننده در نگاه همسایگان به جمهوری اسلامی ایران است. تا زمانی که بر جام احیا نشود همسایگان به اطمینان خاطری از برنامه فعالیت‌های هسته‌ای و تلاش برای برهم نزدن امنیت منطقه از سوی جمهوری اسلامی ایران نمی رسند. نکته مهمتر این است که باید دولت رئیسی این واقعیت را هم مدنظر داشته باشد که همسایگان ما چه ظرفیتی برای حل مشکلات کشور دارند؟ همین همسایه غربی ما عراق که مناسبات گسترده تجاری، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی با ایران دارد حتی نمی تواند پول صادرات گاز و برق را به ایران بدهد، بعد ما انتظار داریم کشورهای کلیدی منطقه به خصوص ترکیه، عربستان، امارات و نظایر آن ها به فکر توسعه مناسبات با ایران باشند. ما باید با دید واقعی به مسائل نگاه کنیم. اگر بدون احیای برجام توسعه مناسبات با همسایگان در دستور کار باشد قطعاً راه به جایی نخواهد برد؛ حداقل از نظر اقتصادی و تجاری که اکنون اولویت مشکلات کشور است دیپلماسی با همسایگان برای ما فایده‌ای نخواهد داشت. بلکه فقط در حوزه سیاسی و دیپلماتیک می‌تواند کارنامه ما را پر کند. زمان دیپلماسی با همسایگان به خروجی اقتصادی و تجاری برای ما منجر می شود که بر جام احیا شود.

http://www.SecretNews.ir/fa/News/585996/آیا-رئیسی-فرصت-آواربرداری-را-پیدا-می-کند؟
بستن   چاپ