اخبار محرمانه - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست
بررسی سابقه مدیریت آب در
ایران در طول دستکم یکصد سال اخیر نشان میدهد که بیتوجهی به نحوه مصرف آب بزرگترین ذهنیتی است که سیاستهای کنونی را ایجاد کرده است. این ذهنیت با فراموشکردن کمیابی این ماده حیاتی و اهمیت آن در اقلیم خشکی همچون ایران، سعی کرده بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای کشور، توسعه صنایع را در بسیاری از مناطق محقق سازد. از آنجا که در چهار دهه اخیر چارچوب امنیتی-سیاسی بر فراز ساختار سیاستگذاری کشور گسترده شده، صنایع کشور بهجای قرارگیری در مکانهای درست مبتنی بر پتانسیلهای سرزمینی هر استان، در مناطقی که از قدرت سیاسی و حتی ایدئولوژیک بیشتری برخوردار بودند، گسترده شد. این موضوع زمینهساز افزایش فشار به منابع و درخواست برای انتقال منابع آب از سرشاخههای اصلی رودخانههای بزرگ به مرکز کشور شد و در عین حال، پایداری آب را در کشور بهشدت تنزل داد و شرایط استانهای پرآبی نظیر خوزستان را ناپایدار کرد. از آنجا که مسائل توسعه اقتصادی و صنعتی در خوزستان به سرانجام نرسیده، استفاده بیش از حد از آب توسط سیاستگذار در قالب توسعه صنعت نیشکر یا تولید برنج و گندم و یا ازدیاد صنایع آب بر در دستور کار قرار گرفته است تا هم ایده توزیع آب بهعنوان یک ثروت بین مردم عملی شود و هم دستاورد مدنظر حکومت یعنی تولید غذا تا مرز خودکفایی حتی با مصرف بیش از اندازه آب محقق شود؛ موضوعی که فشار را بر منابع آب کشور بالا برده و تولید بیشتر برنج و نیشکر با کمترین بهینگی و بیشترین مصرف آب را ممکن ساخته است.
این داستان وقتی برای سالهای سال تداوم یافته، نوعی ذهنیت را در بین عموم جامعه بهویژه در خوزستان پدید آورده که منابع آب بیانتهاست و قرار نیست کاهش بارندگی یا افت فشار در راه باشد، غافل از اینکه چنین رویکردی با تجمیع فشار روی منابع آب خوزستان از سه جنبه انتقال آب به خارج استان، هدررفت در مسیر نگهداری و انتقال یا مصرف آن در بخشهای صنعتی، تجاری، کشاورزی و صنعتی، آینده آبی خوزستان را برای نیازهای فاقد توجیه مصرف کرده است. این موضوع امروز با ظهور خشکسالی و ورود کشور به فاز تغییرات اقلیمی چهره واقعی سیاست خطای آبی در کشور را نمایان کرده است. بهطور دقیقتر از اواسط سال گذشته، پایداری منابع آب کشور کاهش یافته و خشکیدگی، اثر خود را بر خوزستان گذاشته است. به این ترتیب بسته کاملی از بحرانها رخ داده تا وضعیت کنونی در خوزستان به نقطه کنونی برسد. بررسیهای بیشتر «دنیای اقتصاد» گویای نکات جالبی درباره چرایی نزول سیستم حکمرانی آب در
ایران به نقطه کنونی است. پژوهش مجید وحید، استاد سیاستگذاری دانشگاه تهران که به ارزیابی بازیگران شبکه آب کشور پرداخته نشان میدهد دو نهاد وزارت نیرو و جهاد کشاورزی بهعنوان ذینفعان قدرتمند تنظیم و سیاستگذاری آب، در همه سالهای گذشته سعی کردهاند دو هدف متعارض یعنی «امنیت غذا» و «امنیت آب» را بهصورت همزمان پیش ببرند، غافل از اینکه برای هدف نخست مصرف بیشتر آب و برای هدف دوم مصرف کمتر آب در اولویت سیاستگذار است. بدترین اتفاق ممکن در حکمرانی آب این بوده که تدبیر امور بدون اهمیتدادن به نظرات و خواستههای ذینفعان آب در سراسر کشور و پشت درهای بسته صورت گرفته و خود را در قالب پروژههای شکستخوردهای نظیر گتوند بازنمایی کرده است.
فتاحی: تحلیلهای خطا ما را به اینجا کشاند
گفتوگو با سجاد فتاحی حول محور شبکه بازیگران آب، نظام حکمرانی بخش آب، تحلیل سیاستگذاران از امنیت و تنش آبی در کنار راههای برونرفت از وضعیت فعلی صورت گرفت. این پژوهشگر حوزه سیاستگذاری آب به «دنیای اقتصاد» گفت: «اینکه تصور کنیم تنها با کشیدن لوله و ساختن سد میتوان به مدیریت بخش آب پرداخت، دقیقا همان خطایی است که در طول پنجدهه گذشته در حوزه آب رخ داده و ما را به نقطه کنونی رسانده است. خوب است بدانیم ادامه این روش حاصلی جز تعمیق بحران ندارد. ما به جز تحلیلهای خطا، در ساختار نظام حکمرانی آب
ایران چند ایراد جدی داریم که نتیجه آن به چیزی جز آنچه در خوزستان یا اصفهان میبینیم، ختم نمیشود. نخست اینکه سازمانی را که متولی حفاظت از محیطزیست در کشور است و مدیرانی را که در این سازمان مسوولیت دارند در ضعیفترین حالت ممکن از نظر قدرت اجرایی و توان عملیاتی طراحی و منصوب کردهایم؛ غافل از اینکه این سازمان با توجه به وضعیت خشک
ایران باید نسبت به دیگر مناطق جهان، قدرت بیشتری داشته باشد. نتیجه طبیعی چنین وضعیتی مداخله همه سازمانهای مختلف در برداشت بیرویه آب و نیز انتقال آب به حوزههای دیگر خارج از معیارها و چارچوبهای جهانی است. در عین حال کاری که کردیم مستقیما کیفیت و کمیت آب را در کشور بهشدت کاهش داد. بنابراین اگر میخواهیم دلیل اصلی بروز مشکلات کنونی خوزستان و بعدها سایر مناطق را در حوزه آب بدانیم، باید به ساختار حکمرانی آب در سطح کلان کشور بپردازیم. در راس همه اینها وزارت نیرو قرار دارد.
چرا؟ چون مثلا آمار که مبنای سیاستگذاری است و باید در وزارت نیرو قویترین بخش باشد، از قضا وضعیت بسیار بدی دارد و چارچوب آن کاملا ضعیف است، بهطوری که حتی نسبت به منابع آب ایران، آگاهی و اشراف لازم را ندارد. بهرغم هزینههای گزافی که در حوز«مدیریت آب» صرف شده اطلاعات پایهای وزارت نیرو در این حوزه کماکان دچار مشکل است. وقتی اطلاعات ندارید یعنی عملا با چشم بسته در حال تجویز نسخه برای بیمار اورژانسی هستید.» نویسنده کتاب «ایران و مساله پایداری» در ادامه افزود: «پژوهش من نشان میدهد همان اتفاقاتی که در حوزه زایندهرود رخ داده در حوزه خوزستان هم تکرار شده است. در واقع شاید خروجیها متفاوت باشند، اما همان چارچوب دوباره تکرار شده است. متاسفانه این روند نهتنها پایداری استان خوزستان را بلکه وحدت ملی را هم نشان گرفته است. اختلاف عمیقی که ریشه دوانده و تصوراتی را پدید آورده، بسیار خطرناک است. اینکه خوزستانیها تصور میکنند آب آنها را اصفهانیها میبرند و اصفهانیها تصور میکنند آب آنها به یزد انتقال داده میشود و...، همه اینها از آنجا که تفاوتهای قومی با یکدیگر دارند، مساله را به سمت بحرانیشدن پیش برده است. یک نکته را هم نباید فراموش کرد. اینکه این مساله خوزستان که امروز با آن روبهرو شدهایم و در قالب اعتراضات خود را نشان داده، صرفا بهخاطر آب نیست. خوزستان در سالیان اخیر با مساله ریزگردها درگیر بود و حتی به همین واسطه، با مشکل قطع برق روبهرو شد که این موارد اعتراضاتی را به وجود آورد. در موارد دیگری هم اعتراضاتی در این استان شکل گرفته که ریشههای دیگری دارد. نارضایتیهای مذهبی-قومی که درون استان وجود دارد، نارضایتی از انتقال منابع آب به سایر استانها و نارضایتی از وضعیت زیرساختها یا مشکلات برخی از طبقات درباره امکانات اولیه زندگی از جمله مواردی است که در پژوهشهای مختلف به اطلاع مقامات کشور رسیده است. بنابراین باید این سوال را از خود بپرسیم که وقتی نسبت به یک بحران و یک بیماری آگاهی وجود داشته، اما کاری صورت نگرفته، احتمالا گیر کار جای دیگری است. مثلا اینکه با تزریق منابع مالی بیشتر بتوان مساله را حل کرد، فرض خطایی است؛ چون منابعی که سازمان برنامه اختصاص میدهد احتمالا در سطح استان صرف کارهای دیگری میشود. مساله فاضلاب خوزستان سالهاست حل نشده و با تزریق بودجههای کلان کار پیش نرفته است. وقتی به یک موضوع به شکل ریشهای نگاه نمیشود، باید هم، شاهد چنین اتفاقاتی باشیم.»