اخبار محرمانه - رجا /متن پیش رو در رجا منتشر شده و انتشار آن به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
در همایش «کودتای سوم اسفند 1299، زمینهها و پیامدها»، موسی نجفی به عنوان اولین سخنران، با بررسی چرایی عقیم ماندن مشروطه و سربرآوردن رضاخان مستبد گفت متدینین ما بصیرت لازم را به خرج ندادند
نخستین روز همایش «کودتای سوم اسفند 1299؛ زمینهها و پیامدها» دقایقی پیش با حضور موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، موسی نجفی، خسرو معتضد و تعدادی دیگر از استادان و پژوهشگران حوزه تاریخ در پژوهشکده تاریخ معاصر آغاز شد.
دکتر موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، در ابتدای همایش مقدماتی عنوان کرد و اظهار نمود: در صدمین سال کودتای 29 اسفند 1299، گرد هم جمع شدهایم تا همه علل و عوامل کودتای رضاخانی را بررسی کنیم. یک سال و نیم پیش اقداماتی انجام دادیم تا همایش پرباری داشته باشیم. تعدادی مقاله سفارش داده شد و قصد اولیهمان این بود که در این مناسبت کل دوره پهلوی اول را واکاوی کنیم، اما هجم مطالب و تعداد سخنرانان و همینطور شیوع بیماری کرونا باعث شد همه فعالیتها را به دو قسمت تقسیم و همایش را در دو روز برگزار کنیم و بخش دیگری از همایش را هم به زمان دیگری موکول کنیم.
پس از آن، موسی نجفی، استاد پژوهشگاه علوم انسانی، سخنان خود را با موضوع «تعامل دین و سیاست در دوره پهلوی اول» آغاز کرد و در مقدمه عنوان نمود: وقتی ما از کودتای 3 اسفند 1299 صحبت میکنیم، درست است که یک فصل سختی در تاریخ
ایران شروع شده، اما فصلی هم از قبل پایان یافته است. به نظر من کودتای 3 اسفند پایان یک دورهای از تاریخ
ایران است که از عصر مشروطه و به نحوی از دوره جنگهای
ایران و
روسیه آغاز شده بود. این دوره با رضاخان تمام و عصر پهلوی آغاز میشود.
وی در ادامه با تأکید بر شروع عصر رضاخانی گفت: ما صورتمسئلهای در تاریخ
ایران داریم که هم در دوره مشروطه دیده شد و هم در انقلاب اسلامی دیده میشود. پانزده سال عصر مشروطه در تاریخ
ایران خیلی مهم است که نتایج کاشتهای مثبت و منفی بعد از آن ثمر داده است؛ مثل قیام تحریم تنباکو که در دوره مشروطه جواب داده و خود مشروطه هم بعد از آن در کودتای 3 اسفند دیده شده و بعد از آن هم آمدن رضاخان و... است.
در جامعه
ایران اگر بذری در سیاست کاشته شود، نتیجه آن پانزده تا بیست سال بعد ثمر میدهد. نزدیکترین واقعه به کودتای 3 اسفند، جریان مشروطیت و رسیدن دو جریان دینی و سکولاریسم در آن است. به نظر من مشروطه یک بیداری اسلامی است که در این دوره خود را نشان داده است. از سوی دیگر هم جریان مدرنیزاسیون ناقص است که به صد سال قبل هم باز میگردد. این دو جریان در مشروطیت با هم تلاقی پیدا کردند و هرکدام مثلثی را شکل دادند. یک ضلع مثلث بیداری اسلامی، بیداری و اندیشه دینی، ضلع دوم هویت و ضلع سوم هم تجدد دینی است که امروز هم با آن مواجه هستیم. از سوی دیگر، سه پایه اصلی حکومت پهلوی، سکولاریسم، مدرنیزاسیون و بحران هویت است که ملیتارسیم را هم باید به آنها اضافه کرد. این دو جریان از دویست سال قبل بوده و به مشروطه رسیده است. در دورهای که بیداری اسلامی بر مدرنیزاسیون غلبه کرده، تاریخ
ایران جلو رفته و دست اجنبی کوتاه شده و ما جنب و جوشی در مردم و جامعه میبینیم. در نهضت نفت هم تلاقی این دو جریان را میبینیم. اما در دوره پهلوی جریان مثلث دوم، مدرنیزاسیون، سکولاریسم و بحران هویت بر دیگری غلبه میکند.
دکتر نجفی با طرح این پرسش که چرا از بین این همه شعارهای دوره مشروطه درباره آزادی، دیکتاتوری چون رضاخان ظاهر شد، سخنان خود را ادامه داد و گفت: اینجا نقطه عطف صحبت من است. با شکست و تضعیف جریان هویتی بیداری اسلامی که سه مرحلهای هم هست، جریان دیگر جلوتر آمد و شرایط برای رضاخان فراهم شد. نهضت بیداری به این علت افت کرد که متدینین بصیرت کافی به خرج ندادند و از پشت بیداری اسلامی خود را کنار کشیدند.
برخی از متدینین تصور میکردند که اگر نهضت را راه بیندازند دیگر کافی است، ولی این کفایت نمیکرد و متخصصان میبایست نظام را تشکیل میدادند، در مسئله تمدن اسلامی هیچ کاری قهری انجام نمیشود؛ کسانی باید باشند که تحول را بفهمند و متدینین میبایست همه مسائل را همهجانبه میدیدند. همچنین کثرت مطبوعات هم شامل در یک روز دویست روزنامه منتشر شد و همین امر مردم را دچار گیجی و بهت کرده بود. در این شرایط بههمریخته یک خط سالم را جلو بردن خیلی سخت است.
این استاد پژوهشگاه علوم انسانی همچنین اظهار کرد: از عوامل دیگر در تضعیف جریان بیداری اسلامی در فضای بعد مشروطه اشاعه تهمت و بداخلاقی سیاسی، افراط در طرح بحث آزادی، دودستگی بین علما، و نبود مرجع عالی بعد از آن دوره بود. از سال 1328 و 1329ق تا ده سال بعد میبینیم که مرجعیت عالی نداریم و واقعا باید خدا را شکر کنیم در زمانی هستیم که باز یک نفر به عنوان ولی فقیه حرف آخر را میزند. اینها را باید قدر بدانیم؛ چون همیشه اینطور نبوده و وقتی اینها نباشد، از فقدانها رضاخانی پدید میآید.
ایشان در بخش پایانی سخنان خود گفت: در مشروطه این اندازه که از استبداد گفتند از استعمار نگفتند، هر وقت که ما اینها را دست کم گرفتیم، استبداد از طریقی که فکرش را نمیکنیم، وارد شد و متأسفانه ضربه نهضت مشروطه دست کم گرفتن استعمار خارجی و پافشاری بیش از اندازه بر استبدادی بود که ابعادش را درست نشناختیم. پس زمینهسازی مهم در کودتا عقیم شدن و به هدف نرسیدن جریان مشروطه بود. انشاءالله که از تاریخ گذشته درسی برای زمان حال و آینده بگیریم تا هم بصیرت داشته و هم نسبت به آزادی و استعمار خارجی حساس باشیم.
http://www.SecretNews.ir/fa/News/490501/محقق-نشدن-اهداف-جنبش-مشروطه-زمینه-ساز-کودتای-رضاخان-بود