اخبار محرمانه - «بیهمهچیز» سومین فیلم از محسن قرایی بالاخره به شبکه نمایش خانگی رسید. در این روزگار که فیلمهای ساده آپارتمانی و دمدستی که لوکیشن، طراحی صحنه و لباسشان ساده و محدود است «بیهمه چیز» با پوسترش و آنونسش مخاطب را کنجکاو میکند تا به تماشای فیلمی بنشیند که مشخص است داستانش در جایی غیر از زمان و مکان دیگر آثار روایت میشود. با معرفی این فیلم که پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، هادی حجازیفر، باران کوثری و پدرام شریفی در آن حضور دارند همراه ما باشید.
از خسته نباشید تا قصر شیرین
محسن قرایی فیلمسازی دهه شصتی است که با «خسته نباشید» معرفی شد؛ با «سد معبر» عیارش را نشان داد اما قبل از کارگردانی فیلم سومش یعنی «بیهمهچیز»، فیلمنامه «قصر شیرین» را نوشت که او را سرزبانها انداخت و فرصت برای ساخت فیلمی پرهزینه و خاص را برایش فراهم کرد. فیلمی که اقتباسی از یک نمایشنامه معروف اثر «فردریش دورنمات» است و در 14 بخش جشنواره نامزد و برنده 4 سیمرغ هم شد. برای سینمای ما که مشکل فیلمنامه دارد و از آخرین آثار اقتباسی موفقش مثل «اینجا بدون من» سالها میگذرد این موضوع هم نکته مهم دیگری است.
قصه یک عشق قدیمی
فیلم در یک روستای فقیر و در زمانی نامعلوم که احتمالاً قرار است دهه 40 یا اوایل 50 شمسی باشد روایت میشود. فیلمنامه نمایشنامه را آنچنان بومی نکرده و فقط اسامی ایرانی هستند. در این روستا مردی به نام «امیر» با بازی پرویز پرستویی خانزادهای است که بهخاطر نجات مردم از معدن محبوب شده و قهرمان محسوب میشود. امیر رازهای تاریکی در زندگیاش دارد که با بازگشت عشق سابقش لیلی باعث بحران میشود. لیلی که سالها قبل به ناچار روستا را ترک کرده، حالا در قالب زنی ثروتمند بازگشته و قرار است به اهالی که فقر دامنشان را گرفته کمک کند. اما یک شرط مهم دارد و آن انتقام از امیر است.
چرا فیلم را دوست خواهید داشت؟
فیلم راوی احساسات عمیق انسانی مثل رنج فقر، تلخکامی و حقارت، انتقام و عشق است. برای همین اگر به جغرافیای فیلم سخت نگیرید از داستان لذت خواهید برد. چرا که دیالوگها، لباس و حتی سروشکل روستا چندان شباهتی به 50 سال قبل کشور ندارد. فیلم بهخوبی دنیای آدمها را شخم میزند، از قدرت پول در مهار انسانیت و تغییر آدمها میگوید و گرهها را هم خوب ایجاد و به آنها پاسخ میدهد.
چرا ممکن است فیلم را دوست نداشته باشید؟
روند فیلم در یکی دو مرحله کند میشود. به برخی سئوالات ذهنی مخاطب به درستی پاسخ نمیدهد. بهطور مثال چرا لی لی اینقدر ثروتمند شده؟ چرا هیچقانونی بر روستا حاکم نیست؟ چرا امیر قصد اعتراف و دلجویی از عشق سابقش را ندارد؟ چرا امیر که خانزاده بوده حالا پولدار نیست؟ چرا آدمها سریع رنگ عوض میکنند و... با اینحال با اثری خوشساخت مواجهیم که قطعاً ذهنتان را درگیر خواهد کرد.