درگذشت سازنده نخستین بمب هستهای در جهان اسلام
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
آرمین منتظری/ عبدالقدیر خان که از او با عنوان پدر برنامه هستهای پاکستان یاد میشد، روز گذشته در سن 85 سالگی از دنیا رفت. خان که طی چند سال گذشته تحت محافظتهای شدید امنیتی زندگی میکرد به بیماری کووید19 مبتلا شد و مدتی در بیمارستان بستری بود تا اینکه سرانجام در اسلامآباد پاکستان از دنیا رفت.
عبدالقدیر خان از چند جهت، شخصیت ویژهای بود. او از یک جهت در جهان غرب به عنوان دانشمندی هستهای متهم بود که دانش هستهای را به صورت غیرقانونی به کشورهای دیگر فروخته است. برای مثال خان متهم بود که اطلاعات هستهای را به سه کشور ایران، لیبی و کرهشمالی فروخته است. بعدها آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد که خان یک شبکه گسترده زیرزمینی ایجاد کرده و از طریق این شبکه به صورت غیرقانونی در 12 کشور فعال است. کمی بعدتر نیز دولت امریکا اعلام کرد که 13 فرد که دو نفر از آنها بریتانیایی هستند به علاوه سه شرکت فعال و مرتبط با عبدالقدیر خان را تحریم کرده است. ویژگی دیگر خان این بود که برای نخستینبار یک کشور مسلمان را به بمب هستهای مجهز کرد. پاکستان تنها کشور مسلمان در جهان است که از توانایی هستهای نظامی برخوردار است.
عبدالقدیر خان در سال 1936 در شهر بوپال در بخش انگلیسی هند به دنیا آمد. پدرش یک معلم مسلمان بود. او در بخشی از خاطرات خود که در کتاب «جهادگرایان هستهای» منتشر شده، عنوان میکند که در سال 1947 یعنی زمانی که پاکستان در حال جدا شدن از هند بود، قطارهای حامل اجساد مسلمانانی که در درگیریهای فرقهای به دست هندوها کشته شده بودند را به چشم خود دیده است. در سال 1952 و پس از پایان دوران دبیرستان، خان هند را به مقصد پاکستان ترک کرد. در قطار یک پلیس هندی خودکار طلای خان را میدزدد. خان همان موقع به یکی از دوستانش میگوید: «هندوها شیاد و خبیث هستند. آنها آرزو دارند پاکستان را ازبین ببرند و یک هند واحد بسازند.» در سال 1961 خان برای ادامه تحصیل به برلین میرود و در سال 1963 در دانشگاه فنی هلند به نام دانشگاه دلف تحصیل در رشته متالوژی را آغاز میکند. پس از فارغالتحصیلی به دانشگاه لووین در بلژیک میرود و دکترای خود را از این دانشگاه اخذ میکند.
سال 1971، پاکستان در جنگ با هند شکست میخورد و کشوری به نام بنگلادش نیز از پاکستان جدا شده و اعلام استقلال میکند. داگلاس فرانتز و کاترین کالینز در کتاب جهادگرایان هستهای مینویسند که خان از این اتفاقات آنقدر ناراحت شد که گریست. در آن زمان او در هلند در شرکت ویامف به گروهی پیوست که روی ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته کار میکردند. هلند برنامه هستهای نظامی نداشت و ساخت این سانتریفیوژها را برای غنیسازی اورانیوم در مقیاس غیرنظامی آغاز کرده بود. در آنجا بود که خان به چند و چون کار سانتریفیوژها و طراحیشان آشنا شد. خان بعدها متهم شد که اطلاعات هستهای حساس نظیر چگونگی غنیسازی اورانیوم تا درجه غنای لازم برای ساخت بمب هستهای را همان زمانی که در کنسرسیومی با حضور شرکتهای انگلیسی، هلندی و آلمانی کار میکرده سرقت کرده و به پاکستان برده است.
وقتی که سال 1976 خان به پاکستان بازگشت، ذوالفقار علی بوتو، نخستوزیر وقت پاکستان، خان را مسوول پروژه محرمانه غنیسازی اورانیوم در پاکستان کرد. در سال 1978، تیم تحقیقاتی عبدالقدیر خان به تکنولوژی غنیسازی اورانیوم دست یافتند و در سال 1984، آنها آماده بودند که نخستین بمب هستهای پاکستان را آزمایش کنند.
شاید یکی از دلایل تلاش عبدالقدیر خان برای مجهز کردن پاکستان به بمب هستهای علاقه او به پاکستان و نفرتش از هند بود. چه اینکه امروز نیز در پاکستان از او با عنوان یک قهرمان ملی یاد میشود. اما در غرب از او به عنوان دانشمندی خطرناک که اطلاعات هستهای نظامی را با بیمسوولیتی دراختیار کشورهای دیگر قرار میداد، شناخته میشود. خان در آن زمان معتقد بود که برخورداری از سلاح هستهای بهترین عامل بازدارنده و حافظ امنیت پاکستان است. اما چند سال بعد او نظرش را تغییر داد. در سال 1998 پس از اینکه پاکستان نخستین بمب اتمیاش را در پاسخ به آزمایش اتمی هند، رونمایی کرد، خان در مصاحبهای تاکید کرد که «هرگز قصد ساخت سلاح هستهای را نداشته است و او را مجبور به این کار کردهاند.» اما اقدامات خان در طول سالهایی که برای پاکستان فعالیت هستهای میکرد، با این ادعایش تناقض دارد.
اما در هر صورت خبر مرگ خان در پاکستان موجی از غم و اندوه به جای گذاشته است. عمران خان، نخستوزیر پاکستان در یک پست توییتری نوشت: «از مرگ دکتر عبدالقدیر خان حقیقتا اندوهگین هستم. تلاشهای فداکارانه او بود که پاکستان را به قدرت هستهای نظامی تبدیل کرد. او برای مردم پاکستان یک نماد ملی است.» حتی عمران خان، نخستوزیر پاکستان نیز خیلی راحت و با افتخار از مجهز شدن پاکستان به بمب هستهای سخن میگوید! این نشاندهنده این واقعیت است که اجماعی ملی در پاکستان بر سر دستیابی به سلاح هستهای وجود داشت و پاکستان احساس میکرد بدون برخورداری از سلاح هستهای نمیتواند از خود در مقابل کشور بزرگ و پرجمعیتی مثل هند، دفاع کند. غافل از اینکه حرکت پاکستان به سمت سلاح هستهای موجب شد هند نیز به سمت ساخت سلاح حرکت کند. در واقع میتوان گفت که عبدالقدیر خان یکی از عوامل اشاعه هستهای در جنوب آسیا محسوب میشود.
البته خان در قبال این خدمتی که به پاکستان کرد دردسرهایی هم متحمل شد. پس از اتهامات وارده به خان در خصوص فروش اطلاعات حساس هستهای به دیگر کشورها و پس از افزایش فشارها به او، او در سال 2004 مصاحبهای انجام داد و به جرم خود اعتراف کرد. خان بعد از اینکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی بخشی از دانشمندان هستهای پاکستان را در لیست سیاه قرار داد، تصمیم به این اعتراف گرفت. خودش در مصاحبه سال 2008 خود با خبرگزاری فرانسه در این باره میگوید: «من یک بار با تبدیل کردن پاکستان به یک قدرت هستهای نظامی کشورم را نجات دادم و یک بار دیگر هم با اعتراف خودم به کشورم خدمت کردم و همه تقصیرات را خودم به گردن گرفتم.» پس از این اعتراف در دولت پرویز مشرف، خان به حکم دادگاه به مدت 5 سال تحت بازداشت خانگی قرار گرفت. بعد از پرویز مشرف حصر خانگی او به پایان رسید و او میتوانست آزادانه در پایتخت پاکستان تردد کند اما همیشه محافظان امنیتی همراه او بودند و او همیشه مجبور بود مکان و مقصد خود را به مقامات امنیتی اعلام کند.
در آن زمان اتهاماتی نیز به ایران وارد شد و ایران متهم شد که با عبدالقدیر خان معامله کرده است. البته ایران هرگز این اتهامات را نپذیرفته است. اما روایتی که حسن روحانی در کتاب خاطرات هستهای خود از چگونگی خرید نخستین سانتریفیوژها ارایه میدهد جالب است. به نوشته حسن روحانی ایران نخستین سانتریفیوژها را از چند دلال در کشورهای مختلف خریداری کرده بود اما این سانتریفیوژها به اورانیوم غنیشده آلوده بوده و نو نبودند. به نوشته روحانی آلودگی آنقدر زیاد بود که مسوولان سازمان انرژی اتمی ایران تعجب کرده بودند و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در این خصوص از ایران سوالات جدی میپرسید. در ادامه با کمک کشورهایی که ایران تجهیزات غنیسازی دست دوم را از آنها خریده بود تا حدودی دلایل وجود بخشی از آلودگیها برای آژانس روشن شد، اما نکته جالب در این میان همکاری حکومت معمر قذافی رهبر وقت لیبی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و برچیدن تاسیسات اتمی این کشور بود. قدافی فروشنده سانتریفیوژها در بازار سیاه را به آژانس معرفی کرده بود و آژانس با دستگیری این فرد در یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی، به لیست خریدهای ایران رسیده بود. پیش از اینکه ایران از موضوع مطلع شود، آژانس خواهان توضیح ایران درباره پرداخت سه میلیون دلار بابت یک خرید از بازار سیاه شده بود. روحانی مینویسد که سازمان انرژی اتمی ایران ابتدا گفت که نقشهها را از اینترنت دانلود کرده است اما پس از آن بازرسان آژانس حتی محل دقیق و کشویی که این نقشه در آن قرار داشت را به مقامهای ایرانی یادآوری کردند که باعث تعجب آنها شده بود.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/631929/