گفتمان «فتح نخجوان»، جبران دو فرصت اهدایی به ترکیه
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
میرمهرداد میرسنجری/ وقایع یک سال اخیر منازعه 44 روزه قراباغ که امروز به تهدید مستقیم امنیت ملی، تمامیت سرزمینی و هژمونی تاریخی ایران در کل قفقاز تعمیم یافته، پیامد کوتاهی بزرگ بیتوجهی و عدم سرمایهگذاری روی هویت فرهنگی- تاریخی سرزمینهای اشغالشده قفقازی ایران در طول 30 سال پس از فروپاشی شوروی بوده است. در هنگامه فروپاشی شوروی در آغاز دهه 1990 میلادی و در فرصت طلایی لغو قراردادهای ننگین گلستان و ترکمانچای، دولت هاشمیرفسنجانی نهتنها به خواست ملی مردم دو سوی ارس و فرصت تاریخی بازگشت سرزمینهای ایرانی اشغالشده قفقاز بیتوجهی کرد و دستکم هیچ اقدامی برای تشکیل اتحادیهای از سرزمینهای تاریخی وارث تمدن ایرانی نکرد، بلکه با شناسایی شتابزده کشوری با نام تاریخی استان همجوار مرزی ایران و بدون الزام تغییر نام برای شناسایی (آنگونه که بعدها در نمونه یونان و مقدونیه شاهد بودیم)، با دست خود تهدید مستقیم آتی علیه تمامیت سرزمینی ایران را به جان خرید و اینگونه، فرصت بازگشت سرزمینهای از دست رفته، به تهدیدی علیه تمامیت ارضی ایران تبدیل شد و همچنین جایگاه تاریخی ایران و پتانسیلهای اقتصادی و سیاسی منطقه قفقاز و آسیای میانه، دودستی در اختیار رقیبی منطقهای چون ترکیه قرار گرفت!! وقایع حدفاصل نوامبر 1989 تا ژانویه 1990، برای ملت ایران و صدها هزار ایرانیتبار شمال ارس، ایامی است تاریخی. به ویژه برای مردم جمهوری خودمختار نخجوان که با مساحت 5363 کیلومترمربع و 163 کیلومتر مرز با ایران و تنها 12 کیلومتر مرز با جمهوری ترکیه، ١61 سال پس از انعقاد پیمان ننگین ترکمانچای، در مرز شاهتختی نخجوان و پلدشت ایران، حماسهای ملی رقم زدند.
مردم نخجوان فریاد ایرانخواهی خود را با شعار «یاددان چیخماز ایرانیمیز» (ایران ما از خاطرهها فراموش نمیشود) در دل تاریخ ثبت کردند و «الله اکبر»، «لااله الاالله» گویان به طرف خاک ایران حرکت کردند و در سرمای جانسوز زمستان، سیمهای خاردار مرزها را از میان برداشتند و با کنار زدن مرزبانان ارتش سرخ شوروی، تن و جان به آبهای سرد و خروشان ارس زدند و پابوس خاک مادر جداافتادهشان شتافتند و خواهان پیوند دگربار سرزمین تحت اشغالشان با ایران شدند، خواستی بحق که با مخالفت دولت وقت و شورای عالی امنیت ملی وقت به دبیری حسن روحانی به جایی نرسید. با مرور خاطرات قابل تامل هاشمیرفسنجانی درمییابیم حیدر علیاف، رییسجمهور وقت باکو (پدر الهام علیاف) نیز بارها پیشنهاد بازگشت سرزمینهای شمال ارس به ایران را به رفسنجانی داده و گفته است: اراضی جمهوری آذربایجان متعلق به ایران بوده، آن را تحت قدرت خود بگیرید!! چهارشنبه 5 آبان 1372: ... [در سفر به باکو، مقامهای باکو] نقشه آوردند و توضیح دادند. معلوم شد که اگر زنگلان سقوط کند، از مرز ارمنستان تا نزدیک پارسآباد، ارامنه به مرز ما در شمال ارس میچسبند. پیشنهاد مشخص با اصرار این است... صریحا میگویند ما همه [ جمهوری] آذربایجان را در اختیار شما میگذاریم و آمادهایم جمهوری اسلامی در [ جمهوری] آذربایجان تشکیل شود و بدون کمک ایران، نمیتوانیم دفاع کنیم و امکان پیشرفت ارامنه تا باکو هم وجود دارد...
پنجشنبه 6 آبان 1372: ...یکی از حرفهای مهم و تکراریاش [منظور، حیدر علیاف] این بود که ایران از این فرصت جنگ با ارامنه استفاده کند و حضور خودش را در [جمهوری] آذربایجان بالا ببرد و... تعبیر میکرد که اینجا از آن ایران بوده و حالا هم بیایید دفاع کنید و اداره کنید. در نخجوان هم که بود، شبیه این حرفها را میزد و تحلیل میکرد که اگر شما [جمهوری] آذربایجان را تحت قدرت خود بگیرید، حاکمیت روسیه در کل قفقاز متزلزل میشود... میگفت روسیه را تا سنگ مرز اصلیاش عقب برانیم...
نکته قابل تامل اینکه هفتاد سال پیش از آن هم در موقعیتی مشابه، در دوران شکست روسیه تزاری در پایان جنگ جهانی نخست، مردم نخجوان با امضای طومارهایی به کنفرانس صلح ورسای که برای تعیین تکلیف مرزهای جدید و بازگشت سرزمینهای اشغالی کشورهای شکستخورده از جنگ تشکیل شده بود، خواهان پیوند مجدد با ایران شدند. مردم نخجوان در روز نهم اردیبهشتماه 1298 خورشیدی (30 آوریل 1919میلادی)، در دوران پادشاهی احمدشاه قاجار، در برابر کنسولگری ایران در نخجوان اجتماع کردند و با فریاد زندهباد شاهنشاه ایران، زندهباد دولت ایران، پاینده باد ولیعهد جوانبخت ایران، تقاضای تابعیت ایران و الحاق به وطن اصلی خود را کردند. تظاهراتی که چندین روز به درازا کشید و اهالی نخجوان، رییسان حکومت محلی، رییس قشون محلی، محترمان و وجوه اهالی با ارسال 12 فقره تلگراف به دولت ایران، شاه، سفرای خارجه، رییسجمهور امریکا، انجمن صلح ورسای و غیره، اعلام کردند ایرانی و مسلمان هستند و 92 سال به حکم زور از برادران ایرانی خود دور و از خاک ایران جداشدهاند و تقاضای الحاق به ایران را اعلام کردند. خواستی تاریخی که با کارشکنی و ممانعت بریتانیای گجستک، عملی نشد. فرجام سخن اینکه آنچه در عملکرد 30 ساله دولتهای ایران در قفقاز مشاهده شده، فرصتسوزی و عدم استفاده از پتانسیل علایق ایرانی و شیعی مردم آن سوی ارس، به ویژه در میان مردم تالشان، نخجوان و تاتهای شمال ارس بوده است، به شکلی که در این خلأ حضور ایران، از پیشنهاد الحاق شمال ارس به ایران توسط رییسجمهوری باکو به جایی رسیدهایم که جریانهای تحت نفوذ رقیبان منطقهای، در کتابهای درسی باکو، ایرانی نبودن باکو و سرزمینهای اشغال شده قفقازی و دشمنی با ایران را آموزش میدهند و حتی با تکیه بر نام جعلی جمهوری شمال ارس، در نقشههای خود بهطور علنی، تمامیت سرزمینی ایران در آذربایجان را تهدید میکنند!!
لذا هماکنون که موقعیت ژئوپلیتیک ایران، مرز ایران با ارمنستان و اتصال تجاری و خطوط انرژی ایران به اروپا با ادعای تجاوزکارانه دو دولت باکو و آنکارا در معرض تهدید مستقیم قرار گرفته، قاطعیت برای حضور قدرتمند سیاسی و نظامی ایران در آن سوی ارس و دستکم ایجاد منطقه حائل امنیتی 12 کیلومتری و نیز تحت کنترل گرفتن نخجوان با تاکید بر پیشینه مشخص و خواست تاریخی مردمی موجود، تنها سیاستی است که میتواند هم جبران فرصتهای از دست رفته گذشته باشد و هم تضمینکننده صلح و ثبات منطقه و تمامیت سرزمینی و امنیت ملی ایران.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/631925/