اخبار محرمانه

آخرين مطالب

پاسخ عراقچی به روزنامه کیهان: مگر اصل بر این نیست که آمریکایی‌ها حیله گر و غیرقابل اعتماد هستند؟ / چطور شده فردی با لباس روحانیت در سیمای جمهوری اسلامی به کتاب شرمن استناد می‌کنند تا ثابت کند عراقچی به آمریکایی‌ها اعتماد کرده؟ سیاسی

پاسخ عراقچی به روزنامه کیهان: مگر اصل بر این نیست که آمریکایی‌ها حیله گر و غیرقابل اعتماد هستند؟ / چطور شده فردی با لباس روحانیت در سیمای جمهوری اسلامی به کتاب شرمن استناد می‌کنند تا ثابت کند عراقچی به آمریکایی‌ها اعتماد کرده؟
  بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - جای تعجب دارد که ادعای یک دیپلمات آمریکایی مورد پذیرش واقع می شود و از آن به عنوان مستمسکی برای تمسخر دیپلمات جمهوری اسلامی، یا حداقل یک برادر دینی، استفاده می شود. مگر اصل بر این نیست که آمریکایی‌ها حیله گر و غیرقابل اعتماد هستند؟ چطور شده است که نوشته های آنان مرجع قضاوت در مورد سربازان خط مقدم شما شده است؟ چطور شده است که در شب های مقدس ماه مبارک رمضان فردی که لباس روحانیت دارد در سیمای جمهوری اسلامی کتاب شرمن را سر دست بلند می کند و به جمله جمله آن استناد می کنند تا ثابت کند عراقچی به آمریکایی ها اعتماد کرده است؟!!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سید عباس عراقچی، معاون سیاسی سابق وزیر خارجه و مذاکره کننده ارشد ایران در مذاکرات هسته ای به مطلبی در روزنامه کیهان پاسخ داده است.
در جوابیه عراقچی به کیهان آمده است:
جناب آقای شریعتمداری
مدیر مسئول محترم روزنامه کیهان
با سلام،
در شماره روز چهارشنبه ٣١ شهریور روزنامه کیهان مطلبی تحت عنوان "مسلط به فنون مذاکره بودند و آن خسارت محض را بار آوردند؟!" به چاپ رسیده است که تسلط به رموز و فنون مذاکره از سوی اینجانب را با ذکر نام به تمسخر گرفته و دلیل آن را چنین آورده است :
"وندی شرمن، مذاکره‌کننده آمریکایی در کتاب خاطراتش آورده که در بخشی از مذاکره کشورش خواسته‌ای داشته که نمی‌توانسته آن را به طرف ایرانی بقبولاند و همین کار را مشکل کرده بود. تا اینکه وندی شرمن با نشان دادن عکس نوه اش که تازه به دنیا آمده بود و ریختن چند قطره اشک باعث می‌شود عراقچی خواسته طرف مقابل را قبول کند."
این داستان چند سالی است که توسط افراد مختلف و رسانه ای گوناگون مرتبا تکرار می شود. اینجانب برای جلوگیری از ایجاد حواشی برای مسئولیت و ماموریتی که در وزارت امور خارجه به عهده داشتم همواره سکوت را ترجیح می دادم، اما اکنون که فراغ بالی دارم، چند نکته را توضیح می دهم:
١- اینجانب هیچ گاه در مورد تخصص کاری خود در وزارت امور خارجه ادعایی نداشته ام، اما اگر قرار است در این مورد قضاوتی صورت گیرد شایسته است که مستند آن ادعاهای یک دیپلمات کهنه کار آمریکایی، که قرار است به هر قول و فعل آنها بی اعتماد باشیم، نباشد.
٢- جای تعجب دارد که ادعای یک دیپلمات آمریکایی مورد پذیرش واقع می شود و از آن به عنوان مستمسکی برای تمسخر دیپلمات جمهوری اسلامی، یا حداقل یک برادر دینی، استفاده می شود. مگر اصل بر این نیست که آمریکایی‌ها حیله گر و غیرقابل اعتماد هستند؟ چطور شده است که نوشته های آنان مرجع قضاوت در مورد سربازان خط مقدم شما شده است؟ چطور شده است که در شب های مقدس ماه مبارک رمضان فردی که لباس روحانیت دارد در سیمای جمهوری اسلامی کتاب شرمن را سر دست بلند می کند و به جمله جمله آن استناد می کنند تا ثابت کند عراقچی به آمریکایی ها اعتماد کرده است؟!!
٣- اگر به خانم شرمن اعتماد دارید حداقل ادعای او را از کتاب خاطراتش درست و کامل نقل کنید: "عراقچی پیش از آن‌که به چارچوب قطعنامه بپردازد، گفت که نکته دیگری هست که می‌خواهد بر سر آن بحث کند. او نکته‌ای را که پیشتر بر سر آن توافق شده بود به چالش کشید. این یکی از ویژگی‌های ثابت شیوه مذاکره ایرانی‌ها بود. همین که به نظر می‌رسید اجماع واقع شده، آنها ناگهان چیزی را پیش می‌کشیدند و باز اوضاع را به هم می‌ریختند. منطق‌شان این بود که ما چیزی را که شما می‌خواستید دادیم، حالا یکی از چیزهایی را که ما می‌خواستیم و شما برداشته بودید، به ما بدهید. اما در آن لحظه من صبرم به سر رسیده بود. درست در لحظه‌ای که در آستانه توافق قرار داشتیم، خطر این وجود داشت که همه چیز از دست برود. با توجه به آنچه خارج از این جلسه ممکن بود رخ دهد و تمام زحماتی که ما کشیده بودیم، این حرکت او برای من دیوانه‌کننده بود. من جواب دادم: عباس،‌ کافی است. شما همیشه بیشتر می‌خواهید. ما اینجا هستیم، در حالی که از مهلت مقرر عبور کرده‌ایم و کنگره به‌زودی به تعطیلات می‌رود. من می‌شنیدم که دارم داد می‌زنم. در آن موقع ناراحتی من از تمایل ایرانی‌ها به بازی‌های تاکتیکی داشت زیاد می‌شد و برخلاف اراده‌ام، اشک در چشمانم در حال جمع شدن بود. این اولین‌باری نبود که چنین چیزی برای من پیش می‌آمد، اما این قطعا نامناسب‌ترین زمان بود. من نفهمیدم که چه زمانی در درونم احساساتم به هم ریخت و در وضعیت گریه و خشم قرار گرفتم. در هر صورت، کار دیگری از من برنمی‌آمد، جز آن‌که اشک‌هایم را نادیده بگیرم و ادامه دهم. من به ایرانی‌ها کلافگی‌ام را توضیح دادم و این‌که چگونه تاکتیک‌های آنها برنامه‌های زندگی‌ام را به‌هم ریخته است و گفتم: من دیگر نمی‌دانم چه کنم، اما مهم‌تر از همه،‌ شما دارید تمام زحماتمان را به خطر می‌اندازید. پس از سکوت طولانی‌مدت، عراقچی نکته‌ای را که به آن اعتراض کرده بود پس گرفت. اشک‌های من به او نشان داد که دیگر چیزی برای دادن به آنها وجود ندارد و ما پس از آن توانستیم بر سر لحن قطعنامه سازمان ملل به توافق برسیم."
4- اما ماجرای دقیق تر و صحیح تر در جلد پنجم کتاب راز سر به مهر آمده است: "حدود بیستم تیر 1394ش، بود. 25 روز بود که در هتل کوبورگ زندانی بودیم. دو‌سال و‌نیم مذاکرات فشرده به لحظات نفس‌گیر پایانی رسیده بود، میزان خواب شبانه به حدود یک ساعت محدود گشته بود. صدها میلیون انسان در دنیا نظاره‌گر بودند و هشتاد میلیون ایرانی دل نگران و چشم انتظار... . موضوع مذاکره اکنون دیگر قطعنامه شورای امنیت بود. یکی از مهم‌ترین اسناد تاریخ ایران داشت رقم می‌خورد. در مذاکرات قطعنامۀ 2231 آمریکا pen holder بود، ابتدا با ما مذاکره می کرد و بعد نزد بقیه مذاکره‌کنندگان می رفت و با آنها مذاکره می کرد و تأییدیه آنها را می گرفت.
این یکی از اتفاقات نادر در تاریخ شورای امنیت بود که برای نوشتن قطعنامه با کشوری که خود موضوع قطعنامه است (ایران) مذاکره کنند. بند به بند، سطر به سطر، و کلمه به کلمه با ما مذاکره و توافق می شد و این کار آسانی نبود. تقریبا هر عبارتی، اگر نگوییم هر کلمه‌ای، موضوع یک دعوا بود. اعصاب ها متشنج بود و صداها مرتباً بالا و پایین می‌رفت. ... حفظ آرامش در آن لحظات سخت‌ترین کار دنیا است. آنچه از قطعنامه جدید می‌خواستیم را گرفته بودیم: خروج از فصل هفت شورای امنیت، پذیرش غنی‌سازی توسط ایران، فروپاشی رژیم تحریم بین‌المللی علیه ایران، لغو شش قطعنامه گذشته و به خصوص قطعنامه خطرناک1929، غیرالزامی شدن محدودیت‌های موشکی، لغو تحریم های تسلیحاتی پس از پنج سال و ... پاراگراف‌های اصلی توافق شده بود و بنیان قطعنامه جدید طبق خواسته‌های ما بسته شده بود. چند موضوع جزئی نگارشی مانده بود که در مورد آنها مذاکره می کردیم. در مورد یکی از موضوعات کوچکی که باقی مانده بود، خانم شرمن توضیحات زیادی داد و به من گفت قبول دارید؟ من گفتم «بله، ولی یک نکته کوچک وجود دارد». این عبارتِ «بله، ولی ...» که زیاد از طرف ما گفته می شد حسابی طرف های مقابل را کلافه می کرد. بعضی مواقع روی بخش «ولی...» که قسمت فرعی موضوع بود، روزها و ساعت ها مذاکره می کردیم. این بار خانم شرمن دیگر کلافه شد. کارد به استخوانش رسیده و صبری باقی نمانده بود. در طول مذاکرات هر صدایی که کسی بالا برد صدای ما بالاتر رفت اما این نوبت شرمن دیگر طاقت نیاورد. بغض کرد و گریست. سپس گفت: «ما راه طولانی آمده ایم و شما دارید سر یک مسئله بی‌ارزش نگارشی همه چیز را خراب می کنی». گفتم ولی این یک نکته کوچک است، شرمن گفت: «مشکل ما این گیردادن‌های مدام شما است». در میان گریه گفت «شما همیشه بیشتر می خواهید». راست می گفت. او بیش از آنچه فکر می‌کرد کوتاه آمده بود و اکنون مستاصل شده بود. موضوع مورد بحث اهمیت چندانی نداشت، یک راه‌حل میانه پیشنهاد کردم و او هم سریع پذیرفت و جلو رفتیم."
5- و بالاخره، اگر نهایتا حرف شرمن را باور می کنید چرا از خودتان سوال نمی کنید که دیپلمات جمهوری اسلامی چه بر سر معاون وزیر امور خارجه آمریکا و مذاکره کننده ارشد آن کشور آورد که او را به گریه انداخت؟ ادعاهای شرمن برای توجیه گریه کردن خود در هنگام مذاکرات است چون می دانست که ما روزی آن را در کتاب خاطرات برجام خواهیم آورد، که آورده ایم. اگر فکر می کنید تاکتیک بوده آیا حتی یک مورد در تاریخ سراغ دارید که عالی رتبه ترین دیپلمات آمریکایی برای رسیدن به خواسته اش گریه کرده باشد؟ یک مورد دیگر نمونه بیاورید که یک دیپلمات آمریکایی، چه رسد به مذاکره کننده ارشد آنها و معاون وزارت امور خارجه شان، در مذاکره گریه کرده باشد.
خانم شرمن یک فرد معمولی نیست، او مذاکره کننده ارشد ایالات متحده آمریکا است. تعبیر درست آن است که بگویید دیپلمات پرورش یافته ی مکتب امام و رهبری طرف آمریکایی خود را در یک مذاکره سخت و طولانی چنان در استیصال قرار داد که نهایتا او را به گریه وادار کرد.
اگر صلاح دانستید متن فوق را جهت آگاهی خوانندگان خود به چاپ برسانید.
با احترام،
سید عباس عراقچی
جمعه ٢ مهر ١4٠٠

لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/622537/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

ریچارد‌ هاس: ایران می‌تواند تنگه هرمز را ببندد

طلای جهانی از رکورد فاصله می‌گیرد؟

کارواش خانگی مدل Gunjet

اعتراض دانشجویان دانشگاه آمریکایی کلمبیا به اخراج حامیان فلسطین

دستگیری چند کارمند شرکت گوگل پس از اعتراض به همکاری این شرکت با اسرائیل

«مارال»؛ روایت دختری 15 ساله که مجبور به ازدواج است

ناوگروه‌های ایران در کدام دریاها هستند؟

چهره بازیگر سریال «پایتخت» در 50 سالگی

نورنیوز: خبرسازی رسانه‌های غربی درمورد آسیب دیدن سامانه‌های پدافندی ایران تکذیب شد

«هدفی» که ایران با حمله به اسرائیل زد!

آمریکا اولین اورانیوم غنی شده 90 کیلویی را تولید کرد

فروش بالای فیلم‌ها دستاورد سینماگران است نه دولتمردان

معرفی داوران جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی

متن و حواشی سفر رئیس‌جمهور به سمنان

سهم 41 درصدی ابرپروژه‌های نفتی در جذب سرمایه‌گذاری خارجی دولت سیزدهم

هنیه برای دیدار با اردوغان وارد ترکیه شد

آمریکا بدلیل حمایت از جنایات رژیم پهلوی به پرداخت بیش از یک میلیارد دلار محکوم شد

عضو گروه بیتلز و همسرش چرا به ایران آمدند؟/ از بازارگردی و خوردن کباب تا دیدار با ویگن/ تصاویر

روایت جالب یک اقتصاددان از دلیل افزایش عجیب قیمت طلا

راه‌اندازی قطار سریع‌السیر در کره برای ترغیب جوانان به ازدواج

تصاویری از خودسوزی یک نفر مقابل دادگاه ترامپ

شولتس: جنگ اوکراین احتمالا چندین سال طول می‌کشد

کروز کنترلی که فقط ماشین ارسطو عامل داره!

کنایه همراه وزیر خارجه در نیویورک به یک خبرنگار

جزئیاتی از دور دوم انتخابات مجلس؛ زمان آغاز تبلیغات مشخص شد

استان ایلام مفتخر به حضور 6 هزار ایثارگر ارتشی است

استایل بن سلمان در محل کار؛ رونمایی ولیعهد عربستان از دفتر کارش!

سرمقاله جمهوری اسلامی/ کاربردی‌ترین زمان دیپلماسی

بنسو سورال: بعد از «مست عشق» هر نقشی را قبول نمی‌کنم

نمایش انیمیشن پاندای کونگ فو کار 4 درسینما لبخند کیش

سرمقاله اطلاعات/ ایران اوج بازدارندگی و قدرت بلامنازع

سرمقاله ابتکار/ راه قدس از اردن می‌گذرد؟

سرمقاله جام جم/ آبروی از دست رفته

هشدار صندوق بین‌المللی پول به آمریکا

خانواده های اسرای صهیونیست بزرگراه اصلی تل آویو را بستند

تصاویر لحظات اولیه حمله هوایی به آشیانه زرهی پایگاه نیرو های مسلح عراق

سئول: وضعیت خاورمیانه را از نزدیک رصد می‌کنیم

انتقال مجروحین حمله هوایی پایگاه کالسو عراق به مراکز درمانی

لباس عروسی لاکچری بر تن خانم بازیگر

امیرعبداللهیان: سلاح‌های مورد استفاده در اصفهان، بیشتر شبیه اسباب‌بازی بچه‌ها بود

برگزاری نخستین جشنواره گندم، نان و شیرینى در جزیره کیش

چرا باید از کارت سوخت شخصی استفاده کنیم؟

سرمقاله ایران/ حفاظت از خاکریز حجاب بدون بازی در زمین دشمن

سرمقاله دنیای اقتصاد/ نگاهی دیگر به وزارت امور اقتصادی و دارایی

سرمقاله جمهوری اسلامی/ « » عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

افزایش نرخ کرایه تاکسی، مترو و اتوبوس از امروز

وقتی کارگردان مشهور قلیان چاق می‌کرد

رمزگشایی ایمانی از موضع گیری واحد چپ و راست سیاست در ماجرای حمله به صهیونیست‌ها

سرمقاله اعتماد/ یکپارچگی وتوان سیاست سازی

زمان دقیق افزایش حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی اعلام شد

© - www.akhbaremahramaneh.ir . All Rights Reserved.

چاپ ایرانیان کمپانی