سرمقاله اعتماد/ آژانس؛ بازیگر غیراصلی
مقاله
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - اعتماد / « آژانس؛ بازیگر غیراصلی » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته جهانبخش ایزدی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
رافائل گروسی امروز پنجشنبه برای گفتوگو پیرامون همکاریهای ایران و آژانس بینالمللی به تهران خواهد آمد و همزمان وزرای خارجه کشورهای اروپایی با وزیر خارجه ایالات متحده درباره موضوع ایران مذاکراتی برگزار خواهند کرد. واقعیت آن است که دولت جدید امریکا درصدد احیای برنامه جامع اقدام مشترک است اما موانعی جدی را در این مسیر پیش روی خود میبیند. مخالفان امریکایی برجام، برخی شرکای منطقهای ایالات متحده و اختلافنظرهایی در درون دولت این کشور از جمله این موانع هستند که پشت سر گذاشتن آنها مستلزم تعامل بیشتر با شرکای اروپایی و نهادهای بینالمللی تاثیرگذار در این موضوع است، چراکه دموکراتها نهادگرا هستند و تمایل دارند با بهرهگیری از نهادهای بینالمللی طراحی شده و استفاده از ابزار دیپلماسی به پیشبرد سیاستهای خود بپردازند. در شرایط کنونی که تحولات پیرامون توافق هستهای ایران شتاب گرفته و جمهوری اسلامی به سرعت در مسیر کاهش حداکثری تعهدات برجامی گام برمیدارد، عنصر «زمان» موضوعی بسیار تعیینکننده است. در سالهای قبل که ایران از برداشتن گامهای کاهش تعهدات سخن میگفت، باور عمومی بر این بود که ایران هنوز اقدامی که بتوان آن را خطرناک یا بسیار حساسیتزا توصیف کرد، انجام نداده بود. اقدامات نظیر افزایش سطح غنیسازی به 4.67 درصد یا افزایش سطح ذخایر هر چند بسیار مهم ارزیابی میشوند اما تجربه نشان داد که به اندازه کافی برای طرف غربی حساسیتبرانگیز نبود و همین امر نیز سبب شد تا در ماههای اخیر روند متفاوتی از سوی جمهوری اسلامی در پی گرفته شود. ایران آغاز غنیسازی 20درصدی، تولید فلز اورانیوم و تهدید به توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را به عنوان فاکتورهایی «شتابزا» در دستور کار قرار داد. این اقدامات برای اروپا و امریکا بسیار حساسیتزا بود ومیتوانست برجام را برای آنها به کلی بیفایده کند. بر همین اساس هم اروپاییها که در سالهای اخیر از نظر سیاسی برای حفظ توافق تلاش کرده بودند هم دولت بایدن که رویکرد دولت ترامپ را مخرب میدانست برای بازگشت به اجرای تعهدات برجامی ابراز تمایل کردند و سیگنالهایی مثبت ارایه شد تا برجام به نقطه پایان نرسد. این وضعیت به شتاب گرفتن دیپلماسی منجر شد که نشانههای آن را میتوان در گفتوگوهای اخیر اروپا و امریکا و همچنین تعامل ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی مشاهده کرد. در این تحولات، آژانس را باید متغیری وابسته دانست که استقلالی ندارد. این نهاد تخصصی ناظر که تابع دستورات شورای حکام است، هم میتواند نقشی مثبت در راستای جلوگیری از افزایش تنشها داشته باشد و هم قادر است تا با برخی رفتارها اوضاع را متشنج کرده و اجماع علیه ایران را تسهیل کند. تجربه نشان داده که دولتهای بینالمللگرا برای پیشبرد اهداف خود از نهادهای اینچنینی بهرهگیری میکنند. در چنین شرایطی سفر آقای گروسی به ایران هم میتواند زمینهساز تعامل و پیشرفت در برخی موضوعات باشد و هم ممکن است با به نتیجه نرسیدن این سفر وضعیت روابط ایران و طرفهای غربی برجام بدتر شود. این سفر را با توجه به پیشزمینههای آن میتوان مطالبه خود آژانس دانست که نگران اخراج بازرسانش از ایران است و میخواهد تعامل با ایران در همین سطح مطلوبی که وجود دارد، باقی بماند. اینکه روابط ایران و آژانس کاهش یابد و سطح نظارتها کاهش جدی پیدا کند، نکتهای منفی در کارنامه آژانس خواهد بود و رافائل گروسی تلاش میکند مانع از رخ دادن چنین اتفاقی شود. این امکان نیز وجود دارد که او حامل پیام تندی از سوی کشورهای اروپایی باشد و بخواهد اعلام کند که اگر جمهوری اسلامی در راستای کاهش سطح نظارتها گام بردارد، با تبعاتی روبهرو خواهد شد.
پذیرش سریع درخواست مدیرکل آژانس از سوی ایران نشان داد که تهران همچنان مایل به حفظ تعامل با آژانس است و در این مسیر انعطافهایی نیز نشان میدهد. اینکه رییسجمهور ایران از عدم اخراج بازرسان آژانس صحبت میکند و همزمان مقامات از اجرای مصوبه مجلس در تاریخ مصوب خبر میدهند، به معنای آن است که هر چند عزمی جدی برای تغییر فضا از سوی ایران وجود دارد اما همچنان امکانهایی برای دیپلماسی مطرح است و این مسیر به طور کامل بسته نشده است.باید در نظر داشت که هیچ رییس دولتی در هیچ کشوری مایل نیست که افکار عمومی کشورش تصور کند عواملی نظیر ضعف یا اعمال فشار کشوری دیگر در تصمیمگیری پیرامون یک موضوع مهم بینالمللی موثر بوده است. ایران با این نوع اعمال فشار در پی زیادهخواهی و دریافت امتیازهای بیشتر در برجام نیست، صرفا بر این باور است که اینگونه میتواند مانعی بر سر راه زیادهخواهی طرف مقابل ایجاد کند. به عقیده تهران، ایجاد اهرم و برگهای برنده در حوزه هستهای عواملی هستند که ایالات متحده و اروپا را از تمرکز روی موضوعات موشکی و منطقهای بازمیدارند و میتواند مذاکرات را در موضوع هستهای محدود کند. درنظر گرفتن واقعیتهای میدانی میتواند کمک زیادی به موفقیت این سیاست کند.
متغیرهایی در حال حاضر فعال هستند که به نتیجه رسیدن برخی مطالبات را در بازه زمانی کوتاهمدت، امکانناپذیر میسازند. افتادن در تله «اول طرف مقابل» و اصرار بر برداشته شدن تمام گامها از سوی طرف مقابل از جمله این مطالبات است که در عمل تحقق آن در کوتاهمدت ناشدنی است. در دوره ترامپ، وزارت خارجه امریکا با وضع تحریمهایی هدفمند کوشید تا دیواری دو لایه از تحریم بسازد و این موضوع رفع تحریمها را سخت و زمانبر میسازد. بسیاری از افراد و نهادهایی که پیش از برجام تحریم عادی بودند اکنون با عنوان تروریستی نیز تحریم شدهاند و برداشته شدن اینگونه تحریمها به حمایت کنگره یا سپری شدن مدت زمانی نسبتا طولانی نیاز دارد و از نظر تکنیکی شدنی نبود که تا سوم اسفند امریکا به برجام بازگردد. در مقابل این امکان هم وجود ندارد که وقتی ایالات متحده توافق را نقض کرده و از برجام خارج شده، این ایران باشد که اول اجرای تعهداتش را از سر میگیرد.
برای عبور از بنبست فعلی نیاز است که طرفین انعطافهایی داشته باشند. امریکا باید امتیازهایی اقتصادی و ملموس به ایران اعطا کند که میتواند شامل تسهیل شرایط پرداخت وام IMF و صدور مجوز برای کشورهایی نظیر کرهجنوبی و ژاپن باشد که بدهی خود را به ایران پرداخت کنند. همزمان رییسجمهور امریکا نیز اعلام کند که به برجام بازمیگردد و ایران نیز تاکید کند که با بازگشت امریکا تعهداتش را اجرا خواهد کرد. آنچه در شرایط فعلی میتواند راهگشای احیای برجام باشد، اراده طرفین است و امیدوارم این اراده در دو طرف ظرف روزهای آینده دیده شود.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/487313/