سرمقاله اعتماد/ آرمان انقلاب و قطعنامه 2231
مقاله
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - اعتماد / « آرمان انقلاب و قطعنامه 2231 » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته سیدعلی موجانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
تصور آنکه تا چه میزان آرمانهای انقلاب اسلامی ملت ایران در بهمن 1357ش، به ثمر نشسته است، خود نیاز به پژوهشی همهجانبه در برگبرگ اسناد و مدارک تاریخی و غور و تتبع در اقوال و گزارشهای متعدد و متنوع دارد. با این همه، برای نگارنده که هر روز نظری به کاشیکاری هنرمندانه مدخل وزارت امور خارجه کشور انداخته و عبارت «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی ایران» را بر فراز آن مشاهده میکند، پرسش اصلی همواره آن بوده است که «پیام این آرمان چه بوده و چه زمان محقق شده است؟» یک پاسخ پس از مطالعه تاریخ نظام دوقطبی قدرت جهانی مقارن انقلاب اسلامی، این پنداشت را تقویت میکند که در بطن این آرمان، نفی نظامات مارکسیستی و کاپیتالیستی آن دوران نهفته باشد، اما به این پاسخ نمیتوان قناعت کرد. چه؛ اگر چونان بود از همان دو تعبیر میتوانستند استفاده کنند و مصداق «جغرافیایی» را به کار نبندند. شرق یا غرب، نماد نشانههای ایدئولوژیک یا الفاظ سیاسی نبودند، بلکه قدرتهای شرقی و غربی برخاسته از جنگ جهانی دوم را نمایندگی میکردند که در مهمترین سازوکار تصمیمگیر بر سرنوشت ملتها و کشورها یعنی شورای امنیت سازمان ملل متحد حکم میرانند. آنها هسته مرکزی قدرت و تصمیمگیر در شورای امنیت سازمان ملل را تشکیل میدادند که اگر قوه ظاهری یکی چون شوروی فرو میریخت، قوه ذاتیاش در اعمال و اجرای اهرم سیاست روسیه در آن سازوکار پنج محوری برقرار مانده بود. نفی شرق و نفی غرب، «نفی قدرت یکپارچه» این مجموعه بود. لذا سادهانگارانه است آن را به مصادیقی چون مکاتب سیاسی یا اندیشههای اقتصادی و تجارتی تنزل بخشید.
تجلی دیگر این مفهوم را باید در «ظلمستیزی» و «استکبارزدایی» فلسفه ایرانی که در قرون متمادی در امثال و اشاراتی چون نبرد میان نور با ظلمت، اهریمن و اهورا، خیر و شر هویدا شده، باز جست. طبیعی بود این اشکال در آرمان یک نهضت تازه بسته به واقعیات عینی جهان روزگارش عرضه شود و نبرد با قدرت حاکم پنج محوری شورای امنیت و به چالش کشاندن آن، معیاری برازنده برای اندیشه ایرانی باشد. با این اشاره، پرسش تازه در برابر ما هویدا خواهد شد که آیا جمهوری اسلامی ایران توانست پس از چند دهه حیات سیاسی، آن آرمان را در مصادیقی جامه عمل بپوشاند؟
دهههاست که ما برای نیل به این آرمان مقاومت و ایستادگی کردهایم و هزینههای بسیاری نیز پرداختهایم. دفاع سرزمینی، پیشرانی در ساحت برخی صنایع، بومیسازی توان تکنولوژیک، گسترش دامنه امکانات و زیرساختهای شهری یا تسهیلات رفاهی در قیاس با بخش مهمی از مناطق پیرامونی، حفظ ثبات و رشد مبارزات سیاسی، برپایی بخش عمدهای از ساختارهای اجتماعی بر بستر مشارکت جمعی و ... را میتوان با همه کاستیها ذیل مجموعه مصادیقی در سطح ملی یا منطقهای برشمرد. اما آیا در قواره جهانی نمونهای قابل اشاره برای تحقق این آرمان طی دهههای متمادی به دست آمده است؟
طی روزهای گذشته تصادفا این معنا در سخنان ریاست مجلس شورای اسلامی در نشست با دیپلماتها و روسای نهادهای ایرانی در مسکو مورد اشاره درستی واقع شد: «من این مطلب را به آقای دکتر ظریف که به مجلس آمده بودند، گفتم. در بخشهایی که مبتنی بر سنتهای الهی و مدیریت درست مانند حوزه علمی، دفاعی و تکنولوژی حرکت کردهایم، موفق بودیم و عمق استراتژیک حکومت ما هم 2000 کیلومتر شده است اما متاسفانه حوزه اقتصادی ما به اندازه یک خمپاره 60 هم نیست. شما ببینید که این دو با هم نمیخوانند».
این سخن اشاره مستقیم به حوزه «قدرت سخت» است که بهرغم دههها تلاش در بعد «اقتصادی» قدرت ما با ابعاد «علمی، دفاعی و تکنولوژی» به محاسبه ریاست مجلس شورای اسلامی همخوان نیست، اما در حوزه «قدرت نرم» یا همان «توانایی تاثیرگذاری بر دیگران برای کسب نتایج مطلوب از طریق جذابیت به جای اجبار و تطمیع» به روایت خالق این اندیشه جوزف نای در کتاب Soft Power: The Means To Success In World Politics ما پس از چهار دهه از انقلاب در کدامین تراز جهانی جای داریم؟
به راستی کدام نشانه را میتوان باز جست که در چارچوب آرمان انقلاب توانسته باشیم با نفی شرق و نفی غرب یا به روایتی روشنتر «نفی قدرت یکپارچه آن مجموعه پنج محوری آن هم به یکجا» که در سازوکاری چون شورای امنیت سازمان ملل خود را بر نظامات ملی و قدرتهای منطقهای تحمیل میکنند، هماوردی کنیم و بر قدرت نرم خود ببالیم؟ رابطه شورای امنیت با کشورها، دولتها، مسائل و موضوعات، همه رابطه «خواهان» است با «خوانده». در نظام بینالملل دنیای معاصر ما، آن شورا و به روایتی روشنتر آن پنج محور است که دیگران را میخواند و بر آنان «الزام»، «تکلیف» و «حکم» میکند و در نهایت یا «خواسته»اش را بر آنان تحمیل میکند یا با ابزارهایی که دارد، حتی اعمال خشونتی که فقط برای خود مشروع میداند، «خاستگاه» و «ماهیت» آنان را تغییر میدهد.
شورای امنیت با سازوکار پنج محوره و با کارتهای بازی خود از «هشدار و انتظار» تا «تحریم و مجوز عملیات نظامی»، اهدافش را دنبال کرده و در طول زمان حاکم میکند. این شورا، در طول فعالیت کاری خود تا 29 تیرماه 1394ش، دو هزار و دویست و سی قطعنامه را در نیل به این اغراض و اهداف وضع کرد. اگرچه به کامیابی همه این قطعنامهها نمیتوان شهادت داد، زیرا در مواردی یک یا چند اهرمِ آن سازوکار پنج محوره در برابر سایر اهرمها جهت دیگری را برگزید و مخالفت خود را با اعمال حق «وتو» نشان داد، اما در مجموع این «خواهان» و «حاکم» طی دهههای اخیر وقتی همه محورهایش در یک جهت چرخیدند، عوارض سخت و جانکاهی را بر سرنوشت «خوانده» رقم زدند. مصادیق خاص آن درباره منطقه ما در افغانستان، عراق و لیبی و برای کشور ما، در قطعنامه 1929 قابل استناد است.
هماوردی «خوانده»ها با قدرت حاکم، بلامنازع و برساخته این شورا که در مقام «خواهان جهانی» از جنگ دوم بر مسند قانونگذاری جهان معاصر تکیه زده است، آنگونه که 2230 قطعنامه صادره تا 29 تیرماه 1394ش، نشان داد، بینتیجه بود. چه آنان خود را حاکم و انشای رای خود را تکلیف بر دیگران برمیشمرند. یک مصداق دیگر از این موارد برای کشور ما پذیرش 598مین قطعنامه آن شورا بر سر تجاوز هشت ساله صدام بود.
بهرغم این تاریخ، اکنون مطالعه قطعنامه 2231 آشکار میکند پس از چهار دهه و اندی از انقلاب اسلامی اگر عمق استراتژیک ابعاد «علمی، دفاعی و تکنولوژی» ما به روایت دکتر قالیباف تا 2000 کیلومتر شعاع دارد و قدرت «اقتصادی» ما دامنهای با برد «خمپاره 60» محدود مانده اما «قدرت نرم» جمهوری اسلامی ایران که با شعار «نه شرقی و نه غربی» متولد شد و بر تارک درگاه وزارت امور خارجه به عنوان یک بازوی اعمال قدرت نقر شده است، با آنچه رایزنی «خوانده» با «خواهان» بر سر نگارش قطعنامه 2231 باید نام نهاد، ترازی جهانی پیدا کرد.
با مطالعه تاریخ مذاکرات هستهای در فاصله سالهای 1394 – 1392ش، بسیاری به اصل توافق که یک «برنامه» همکاری مشترک بود توجه نشان دادند و حتی ناخواسته از تضمین آن با رعایت الزامات جمهوری اسلامی که در بیانیه صادره و ثبت شده کشور پس از تصویب قطعنامه 2231 که روی «آشکار» تکاپوی دیپلماسی کشور بود، غفلت ورزیدهاند. در بخش پنهان آن تکاپوی سخت دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران برای احراز آرمان انقلاب اسلامی 22 بهمن 1357 در «نفی قدرت یکپارچه سازوکار برساخته پس از جنگ جهانی دوم»، ارکان عالی تصمیمگیر و کارگزاران سیاست خارجی کشور برای ماههای متوالی بر سر جزییاتی که آن «خواهان» حاکم میخواست بر «خوانده» وضع کند به رایزنی نشسته بودند که افکار عمومی انعکاس تصمیمات را در قالب اخبار مذاکرات شنیدهاند. در آن مصاف طولانی و سخت، کارگروه مذاکراتی با هدایت ارکان عالی نظام میکوشید در مسیر نگارش متن قطعنامه و پیوستهای مهم آن عناصر و مولفههای مورد نظر کشور را در متن مورد نظر آن قوه حاکم «خواهان»، شورای امنیت بگنجاند و تکالیف و الزامات سخت آن مجموعه پنج محوری که برای مواجهه با ایران دو قوه دیگر اقتصادی و اثرگذار، یعنی آلمان و اتحادیه اروپایی را هم به یاری گرفته بودند، از متن بزداید. نخستین پیشنویس مکتوب برای قطعنامه مورد اشاره با اعمال اصلاحات وزیر خارجه ج.ا.ا در 2845 کلمه تدوین و از سوی دیپلماتهای کشور «خوانده» و «غیرعضو» شورای امنیت به آن مجموعه «خواهان» و «عضو دایم دارای حق مخالفت» در 21 خرداد 1394ش، یعنی بیش از یکماه قبل از صدور قطعنامه 2231 پیشنهاد شد. بدین گونه قدرتهای یکپارچه آن مجموعه در برابر چنین الگویی که نافی قدرت و حقوق آنان و نص تمام قواعد حاکم پس از جنگ دوم جهانی بود، منفعل ماند. بهواقع، مقدر چنان بود پس از دههها اعمال قدرت بلامنازع آن 5 کشور شرقی و غربی، اعضای دایم دارای حق مخالفت در وضع قطعنامههای الزامآور جهانی، برای 2231مین قطعنامه تاریخ شورای امنیت، دیپلماتهای ایرانی به واسطه قدرت نرم آرمانی که انقلاب اسلامی به آنها ارزانی داشته و با حمایت ملت شریف ایران و هدایت ارکان عالی تصمیمگیر، بتوانند ترازی جهانی و شعاعی فراتر از قدرت سخت کشور را در قدرت نرم دیپلماسی به نمایش گذارند. قطعنامه 2231 شورای امنیت ملل متحد مصداقی بیبدیل از ایفای نقش در تراز جهانی آن هم نه در مقام محکوم و خوانده، بلکه در قواره و قدرت کشوری «مسوول و متعهد» را برای ایران رقم زده است.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/482573/