سرمقاله اعتماد/ آشتی با قانون
يکشنبه 24 آذر 1398 - 08:44:36
|
|
اخبار محرمانه - اعتماد / « آشتی با قانون » عنوان ستون "بازتاب" روزنامه اعتماد نوشته محمد بهادریجهرمی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید: این یادداشت در پاسخ به نوشتهآقای عباس عبدی با عنوان « مسوولیتناپذیری مسوولان » نوشتهشدهاست. در یادداشتهای پیشین موضوعات و مسائل مختلفی در خصوص عملکرد شورای نگهبان و ادعاهایی که از سوی برخی افراد و وابستگان جناحها در این خصوص مطرح میشود، بررسی شد و با ارایه مستندات و گزارشهایی صحت آن ادعاها برای خوانندگان محترم روشن شد. همین جا لازم میدانم از نظرات مثبت مخاطبان ارجمند به این سلسله یادداشتها تشکر کنم و از محدودیتهای ناگزیر یادداشتنویسی پوزش بطلبم. پیشتر عرض شد که همه ادعاهای آقای عبدی و انتظاراتشان از شورای نگهبان ناحق نیست. برخی انتظارات صحیح و قانونی و برخی توقعاتشان نادرست و غیرقانونی است. مثلا اینکه نظرات شورای نگهبان شفاف باشد و هر یک استدلال و استناد حقوقی داشته باشد، درست است اما اینکه ایشان مشروح مذاکرات جلسات شورای نگهبان را که روی سایت هم قرار دارد، نمیخواند و فرصت بررسی مجموعه نظرات استدلالی شورای نگهبان و حوصله خواندن گزارشهای کارشناسی پژوهشکده شورای نگهبان را هم ندارد و حتی متن نظرات شورای نگهبان را توجهی نمیکند، دیگر تقصیر شورای نگهبان نیست. نوشتن و نقد کردن خوب است، اما اگر بدون مطالعه و بررسی و تتبع کافی باشد برای نگارنده آن ضعف و برای خواننده آن آسیب است. آقای عبدی! زیادهنویسی هنر نیست، هنر آن است که چیزی بنویسی که با یک جستوجوی ساده خلاف آن اثبات نشود. برخی دیگر از ادعاهایشان هم غیرقانونی و نادرست نیست ولی در تطبیق با مصداق، سلیقه و نظر خویش را ملاک قرار میدهند و به همین خاطر به خطا رفتهاند. مثلا اینکه شورای نگهبان نباید سلیقهای عمل کند درست است، اما ایشان معیار سلیقهای عمل نکردن شورای نگهبان را سلیقه خود قرار میدهد و از شورای نگهبان میخواهد به فهم و میل ایشان عمل کند که طبعا پذیرفتنی نیست. برخی توقعات دیگرشان هم البته غیرقانونی یا فاقد مبنای قانونی است. مثلا چندبار گفتهاند که شورای نگهبان دلیل رد صلاحیت فلانی و فلانی را اعلام کند. این توقع برای من که سالها با کتاب قانون و مواد آن سروکار دارم مبهم و ناآشناست. اگر مستند قانونی در نظرشان برای طرح این خواسته دارند، اعلام کنند به استناد کدام قانون و کدام ماده؟ خوب است ایشان با قانون آشتی کند و به کتاب قانون هم نگاهی بیندازد و مبنای توقعاتشان را برای خوانندگان روشن کند. برخی دیگر از ادعاهایشان فاقد اسلوب علمی و نظم منطقی است. مثلا اینکه نرخ مشارکت در انتخابات را صرفا با یک عامل یعنی تعداد کاندیداها و میزان تایید صلاحیتشدگان مرتبط دانستهاند، صرفا یک ادعای خام است. هیچ جامعهشناس و سیاستدانی پدیدههای اجتماعی را با یک شاخص بررسی نمیکند. در هر کنش اجتماعی دهها مولفه موثر است که نتیجه نهایی را تعیین میکند و قدرالسهم هر مولفه را باید به دقت و بر اساس شاخصههای علمی بررسی کرد. ایشان اگر غیر از یادداشتهای روزنامهای، پژوهش و مقاله علمی روشنی برای بررسی علل و عوامل مشارکت مردم در انتخابات دارند، برای بررسی و مطالعه در اختیار من قرار دهند تا روش استنتاج ایشان را بررسی کنم. بخشی دیگر از ادعاهایشان هم صرفا توهمات و خیالات ایشان است که در یادداشت «دولت خیالی» آن را تشریح کردم. اینکه افراد شایستهای در نظرشان هست که میتوانند مشکلات را حل کنند ولی شورای نگهبان مانع فعالیت آنان است صرفا یک خیالبافی است. اولا هزاران پست مدیریتی در این کشور است که بر هیچ یک شورای نگهبان نظارت ندارد مثل وزارت و معاونت رییسجمهوری و استانداری و فرمانداری و ادارات و شوراها و شهرداریها و غیره. ثانیا وقتی جناح ایشان پیروز انتخابات بوده، توقع آن است که شایستهترین افراد را برای مسوولیتهای مهم دیگر انتخاب و معرفی میکردند و اگر نکردند دیگر احاله دادن به شورای نگهبان وجهی ندارد. ثالثا شعارهای رنگارنگ روزهای انتخابات را شاید یادشان رفته باشد، اگر کاندیداهایشان شایسته نبودند و توان و لیاقت خدمت به مردم نداشتند، آنها را باید از وعدههای بینتیجه و فریبنده منع میکردند. رابعا اگر ایشان کسانی را برای حل مشکلات میشناسند، برای مسوولیتهای انتصابی در دولت بگمارند و تا فرصت از دست نرفته کشور را از حضور آنان بهرهمند کنند. خامسا نگاهی به اسامی آن چهار نفری که ایشان به عنوان رییسجمهور مطلوب اعلام کردند خود گویای مدعایشان است، اگر پنج درصد از جناح ایشان برای چنان مسوولیتی آن 4 نفر را تایید کردند و با ایشان هم نظر بودند، آنگاه مطالب دیگر را بررسی میکنیم. برای من به عنوان یک جوان هم جالب است که در لیست صد نفره مطلوب ریاستجمهوری شما یک جوان کارآفرین و توانمند هم زینتالجمع آنها نیست و از نظر شما شایستگی و لیاقت مدیریت ندارد. ایشان که دیگر محدودیتهای قانونی را در بررسیهای شورای نگهبان نداشتند. با این حال حتی حاضر نشدند در لیست منتخب خود به یک گزینه جوان فکر کنند! این عینک حزبی و جناحیتان را بردارید آقای عبدی. حل مشکلات کشور با افکار کوچک و بسته محقق نخواهد شد. کمی بزرگتر بیندیشید. برخی دیگر از ادعاهایشان اساسا غلط است که نشان از ضعف آگاهی ایشان نسبت به ساختار سیاسی کشور دارد. مثلا اینکه میگویند «اگر قدرت صد واحد باشد، صد واحد آن نزد شورای نگهبان است» به قدری سخیف و زننده است که احتیاج به استدلال ندارد. من از ایشان دعوت میکنم در یکی از کارگاههای آموزشی شورای نگهبان که برای جوانان و دانشجویان تشکیل میشود، شرکت کنند و با ساختار نظام حقوقی و سیاسی ایران و ارکان قدرت و رابطه میان قوا و جایگاه شورای نگهبان در میان نهادهای حقوقی کشور آشنا شوند. اگر سوالی باقی ماند از مدرسان آن بپرسند. اما ریشه خطاها و تندرویهای آقای عبدی چیست؟ بخشی شاید به خاطر بیاطلاعی ایشان از فعالیتهای شورای نگهبان است که تلاش شد در خصوص عملکردهای شورای نگهبان در زمینه شفافیت و پاسخگویی و اقناع افکار عمومی، آگاهی ایشان افزایش یابد. بخشی به خاطر عادت ایشان به روزنامهنویسی است. یادداشتهایی که غالبا بدون استناد علمی و بهرهگیری از منابع متقن، بیشتر به نوشتن بیانیه و اعلام موضع شباهت دارد و شاید برایشان اهمیتی نداشته که مورد نقد علمی قرار گیرد. بخشی به خاطر طبع قانونشکنی ایشان است. وقتی افراد محکوم شده توسط دادگاهها و زندان رفتهها را نیز تشویق به ثبتنام در انتخابات میکنند و میگویند «حتی آنهایی که زندان رفتهاند هم ثبتنام کنند!» یعنی علیه 6 بند از ماده 30 قانون انتخابات شورش میکنند. 6 بندی که طبق آن افراد دارای فساد اخلاقی و فساد اقتصادی و مخالفان حاکمیت از شرکت در انتخابات توسط قانون منع شدهاند. یعنی آقای عبدی رسما از حضور افراد محکوم به فساد اخلاقی و اقتصادی در مجلس حمایت میکند. این همان مجلس شایسته از نظر آقای عبدی است؟! ریشه بخشی دیگر از تندرویهای آقای عبدی به خاطر مسوولیتناپذیری ایشان است که از اقرار به آن نیز باکی ندارند. ناکامیها را به گردن دیگری انداختن سادهترین راه برای فرار از پاسخگویی است. بالاخره انتخاباتی برگزار شده و مردم به نمایندگان شما رای دادهاند و اینک عملکرد فعلی شما را با شعارهایتان میسنجند. بخشی دیگر به خاطر حاکم شدن نگاه سیاسی بر افکار و تحلیلهای ایشان است. نگاهی که منجر به خلق داستان انتخابات 92 توسط ایشان میشود. نگاهی که از نهاد قانونی اصل 59 یعنی رفراندوم هم به مثابه ابزار و چکش سیاسی استفاده میکند. نگاهی که با شفافیت برخورد دوگانه میکند. نگاهی که فاسد را به خوب و بد تقسیم میکند. البته من با حزب و جناح مخالف نیستم، اما با اداره حزبی و جناحی کشور حتما مخالفم. کشور باید با نگاه ملی و کمک افراد شایسته و مفید همه احزاب اداره شود. اینکه برخی افراد در هر دو جناح سیاسی، شورای نگهبان را به مدد پیروزی خود بر رقیب بخوانند با هیچ منطقی توجیهپذیر نیست. اینکه آنها علیه یکدیگر مطالبه حذف افرادی را داشته باشند، پذیرفتنی نیست. اینکه علیه یکدیگر پروندهسازی کنند، پذیرفتنی نیست. اینکه از مفسدان مالی و اقتصادی درون جناح خویش حمایت کنند، پذیرفتنی نیست. اینکه وقتی نتایج انتخابات اعلام و تایید میشود مردم را به شورش علیه اکثریت فرا بخوانند، پذیرفتنی نیست. اینکه وقتی پیروز میشوند از مدیر تا آبدارچی را بیاعتنا به عملکردهایشان تغییر دهند، پذیرفتنی نیست. اینهاست که برای کشور مضر است. در این روزها برخی خوانندگان و دوستان که لحن نامناسب و ضعف نوشتههای آقای عبدی را دیدهاند، ایراد میگیرند که چرا با آقای عبدی گفتوگو میکنم. پاسخ من این است که آقای عبدی فقط یک شخص عادی نیست که حرف غلط ایشان بیاهمیت باشد. ایشان فردی بوده که در روزهای ابتدای انقلاب کارهای مهمی کرده است که آثار آن تا امروز باقی مانده، در مسوولیتهای مختلف حضور داشته، طرف مشورت تصمیمهای بزرگ بوده، شعارها و وعدههای انتخاباتی داده و حامی بزرگ دولتها بوده، در مراکز سیاستگذاری کشور رفت و آمد داشته، در انتخابات گوناگون نماینده رسمی جناح پیروز بوده و برای شکست رقبای انتخاباتیاش نقشهها کشیده، مشابه سخنان او در اظهارات برخی دوستان و همفکرانشان دیده میشود، تحلیلگران جوان به نوشتههای او مینگرند و بخشی از مردم ممکن است آنها را بخوانند. سهم ایشان به اندازه سهم یک فرد عادی نیست که بیتفاوت از کنار آن بگذرم. هم از نظر سوابق شخصی و هم از زوایه نمایندگی حزبی اگر به نوشتههایشان بنگرم، پاسخ به ایشان مهم است.
http://www.SecretNews.ir/fa/News/205350/سرمقاله-اعتماد--آشتی-با-قانون
|