سرمقاله اعتماد/ مردم و جبران قدرت خرید
مقاله
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - اعتماد / « مردم و جبران قدرت خرید » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته آلبرت بغزیان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
روزهای اخیر، روزهای عجیبی برای اقتصاد ایران است. از یک سو بازار سرمایه ریزشهای متوالی دارد و از سوی دیگر تصاویری از صفهای طولانی برای خرید دلار منتشر می شود که به نظر میآید واکنش طبیعی بازیگران بازارهای مختلف باشد. چرا که وقتی احساس شود در یک بازار مانند بازار خودرو، ارز و طلا افزایش قیمتی رخ خواهد داد، مسلم است عدهای از قبل پیشبینی کرده و با حرکتهایی که در آن بازار میبینند، اقدام به ورود میکنند تا سود آتی را نصیب خود کنند. زمانی ورود افراد به بازار شدت بیشتری می گیرد که تکانههای افزایش قیمت را در مدت کوتاهی مشاهده میکنند، به طور مثال بازار ارز تا دو هفته پیش افزایش قیمتی نداشت و تقریبا در ثبات بود. اما در روزهای اخیر با تصمیمات بانک مرکزی و برخی برآوردها از شرایط بورس، صاحبان سرمایههای خُرد به این نتیجه رسیدند که قرار است نرخ ارز در آینده افزایش یابد. همین امر باعث شد که عدهای به این بازار هجوم آورند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، تفاوت بازارهای سرمایهای با یکدیگر است. به عنوان مثال خرید خودرو، موارد مصرف متعددی از مصرف تا سرمایهگذاری دارد و قیمت تمامشده آن با تایید شورای رقابت افزایش یابد که همین امر باعث شود افراد برای ورود به آن تعلل کنند و منتظر دستور دیگری برای کاهش قیمتها باشند. اما بازار ارز اینگونه نیست. چرا که نهادی به نام بانک مرکزی دارد که هر روز قیمت ارز در صرافیهای وابسته به آن تغییر میکند. از این رو و براساس برخی تحرکات به نظر میرسد بانک مرکزی قصد افزایش نرخ ارز را دارد.
این تحرکات به واسطه فعالیتهایی در بازار ارز یا ورود ارز به کشور نیست بلکه تصمیم بانک مرکزی این است. باید از این نهاد در خصوص دلایل تصمیمش برای افزایش نرخ ارز پرسید. چرا که می داند باعث نوسان در بازارهایی مانند خودرو، سکه و طلا میشود. از طرف دیگر بازار مسکن نیز خودش را با این افزایش منطبق میکند و مانند سابق نیست که پول از بازار مسکن خارح شده به سمت بازار ارز برود و مسکن را راکد کند. شاهد این موضوع هستیم که تمام این بازارها باهم حرکت میکنند چرا که لیدر و رهبری این افزایش هماهنگ بازارها با یکدیگر را نرخ ارز به عهده دارد. البته تنها بازاری که مشکوک است و باید بر اساس تعاریف رونق میگرفت، بازار سهام بود که این اتفاق رخ نداد. بورس، بازیگران خاص خودش را دارد و این اصلاح مصنوعی و ریزش غیرطبیعی بورس طی این مدت کاملا نشان میدهد سهامداران حقوقی و حقیقی برای کاهش دادن نرخ ارز باهم تبانی کردند؛ از سوی دیگر دولت نیز تغییراتی در شاخصهای کنترلی مانند درصد شناور سود نداده است. این نشان میدهد که وضعیت بورس اوراق بهادار، مشکوک است. وقتی نرخ ارز تجربه رسیدن به 26 هزار تومان را داشته و الان نیز بیش از 25 هزار تومان در بازار معامله میشود، احتمال بالایی دارد که 26 هزار تومان را رد کند و اگر هم روزی کاهش قیمت داشته باشد، نهایتا تا 26 هزار تومان عقبنشینی خواهد کرد. این همان بازی همیشگی بانک مرکزی در بازار ارز است؛ یک افزایش زیاد بعد چند پله کاهش و مجددا افزایش در نرخ ارز. در خصوص چرایی افزایش نرخ ارز توسط بانک مرکزی بااین پیشفرض که بلافاصله سایر بازارها نیز به هم میریزد، باید از این نهاد مطالبهگری کرد. اظهارات مسوولین بانک مرکزی در این مدت کاملا یکطرفه بوده و مجری صرفا سوالاتی را مطرح و در نهایت نیز پاسخ ها را تایید میکند. در صورتی که بانک مرکزی اصلیترین سیاستگذار ارزی کشور است و افرادی که در آن مشغول به کارند، خبره هستند و جای تعجب دارد که چرا این افزایش قیمت را قبول میکنند. حتی یک دانشآموز نیز میداند با افزایش نرخ ارز لوازمالتحریر نیز گران میشود. بعد بانک مرکزی نمیداند بازی با نرخ ارز، جه بلایی سر اقتصاد میآورد؟ باید از این نهاد به صورت خاص پرسید که با وجود آگاهی از تبعات افزایش نرخ ارز، چرا همچنان نرخها را افزایش میدهد؟ حتما پاسخ این است که در صدد کنترل بازار خودرو و نظارت بر سایر بازارها هستیم. در حالی که نظارتی به آن معنا وجود ندارد. در حالی که در اصل جریان تغییری ایجاد نمیشود. سقوط بازار سرمایه نیز مشکوک است و نشان میدهد عدهای وجوه کلانی در اختیار دارند که میتوان در آن رد یک صندوق یا کارگزاری را پیدا کرد که با این وجوه تبانی کرده و بازارگردانی میکنند و این وظیفه نهاد نظارتی بورس است که تبانیها را شناسایی کند و اینکه چرا سکوت میکند یا دنبال آن را نمیگیرد، جای تعجب دارد. با این شرایط بازار ارز و سقوطهای مشکوک در بازار سرمایه باید منتظر افزایش قیمت بیشتری در سایر بازارها بود. نرخ ارز قیمت تمامشده کالاها در کشور را تعیین میکند. از سوی دیگر وقتی واردات متوقف شده و از یک طرف نرخ ارز نیمایی نیز بالاست، تاثیرش در ساده ترین کالای زندگی افراد مانند موبایل دیده خواهد شد. اما اگر نرخ ارز کاهش پیدا کرد، الزاما به معنای کاهش قیمت کالاها نیست. چرا که فروشندگان معتقدند ممکن است در آینده نرخ ارز مجددا افزایش یابد بنابراین قیمت کالاهای خود را کاهش نمیدهند. در واقع آنها بر این باورند که از کجا معلوم بانک مرکزی در بازار دخالت نکند؟ از سوی دیگر هم بانک مرکزی با برخی صحبتها دال بر اینکه سلطانی را در بازار ارز گرفتند، میتواند به نااطمینانی در خصوص مدت زمان باقی ماندن نرخ ارز در کانالهای پایینتر دامن زند. این قبیل اقدامات قدیمی شده و بهانهها نمیتواند آنهایی که درآمدی دارند و نمیخواهند سفرهشان کوچکتر شود را از حضور در این گونه بازارها منصرف کند. حضور در بازارهای سرمایهای برای مردم عادی، راهی است که آنها برای جبران قدرت خرید ریال در پیش گرفتهاند.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/373970/