اصلاح طلبان، رادیکال و محافظهکار ندارند
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - آرمان ملی / متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
یکی از نقدهایی که طی سالهای اخیر به برخی سیاستهای کلان کشور وارد شده است در خصوص سرمایههایی است که به صورتهای مختلف و اتهامات شبیه به هم از دست میروند، این سرمایهها غالبا افرادی هستند که برای کشور و نظام دلسوز و کارآمدند اما طی سالهای گذشته از قطار انقلاب پیاده شدند. در همین رابطه «آرمان ملی» با جواد امام به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
اخیرا صحبتهایی در خصوص تندروی یا محافظهکاری برخی چهرهها در جریان اصلاحطلب مطرح شده است، اساس این طیفبندی ها را در این جریان چه عاملی میدانید؟
جریان اصلاحات یکپارچه است و هنوز هیچ طیفبندی درون این جریان ایجاد نشده، اصلاحات تعریف مشخصی دارد و اصلاحطلب نه تندرو و نه کندرو است. اصلاحطلب در مسیر قانون حرکت میکند. این امکان وجود دارد که نگاههای متفاوتی درون جبهه اصلاحات وجود داشته باشد اما آنجا که باید تصمیمی گرفته شود به صورت واحد و در یک جبهه متحد تصمیمگیری شود.
ایــن کــنش و واکـنش را اخیـرا در رابـطه با آیتا... موسویخوئینیها و آقـای حجاریان شاهد بودیم.
نگاه و نامه آقای خوئینیها از سر تکلیف و دلسوزی و شناختی بود که نسبت به جریانات سیاسی و انقلاب و روند پیش روی کشور و سیاستمداران داشت. ایشان از باب خیرخواهی نقدهایی را داشته و منعکس کرده است و مساله خاصی نیست و نمیتوان گفت ایشان تندروی کرده است. آقای حجاریان نیز نظریهپردازی است که نظرات خود را منعکس کرده است. درون جبهه اصلاحات دستهبندی صورت نگرفته تا طیف رادیکال و محافظهکار تقسیمبندی شوند. ما تابهحال شاهد هیچ دستهبندی نبودیم.
برخــی اتفاقات اخیر در کشور به عنوان مثال مشارکت حداقلی مردم در انتخابات به جریان اصلاحات نسبت داده میشود.
ناکارآمدی به بعضی لایههای قدرت برمیگردد و ارتباطی با جریانات سیاسی ندارد اگر به جریانات سیاسی میدان داده نشود و در تصمیمگیریها مشارکت پیدا نکنند و با رای آنها مقابله شود یا مسئولانی که با رای مردم بر سر کار میآیند با موانعی جدی روبهرو شوند این رای اثر خود را از دست میدهد و مردم بیتفاوت و ناامید میشوند چون متوجه خواهند شد بهرغم مشارکتهایی که دارند و از این مشارکتها به عنوان حماسه یاد میشود ولی در عمل ماجرا به عکس خود تبدیل میشود و شاهد هیچ تغییر رویکردی نیستیم. و مردم عملا دلزده میشوند این ناکارآمدی سیستم است درون این سیستم جریانات سیاسی قرار دارند. مادامی که نسبت به این سیاستها تجدیدنظر نکنیم و برای جایگاه مردم ارزشی قائل نباشیم و به حساب نیاوریم قاعدتا هر چه جلوتر برویم این روند با ناکارآمدیهای بیشتری روبهرو میشود و کاری از جریانات سیاسی برنمیآید؛ نهادهای حاکمیتی هستند که باید به فکر باشند و آسیبشناسی کنند و عدم حضور مردم پای صندوقهای رای رویگردانی از برخی سیاستها است نه رویگردانی از جریانات سیاسی و این هزینهای است که متوجه کل نظام است. ما باید جریانات سیاسی را درون نظام بدانیم. امکانپذیر نیست که جریانات سیاسی مردم را با صندوق رای آشتی بدهند، آسیبی که در درون نظام وجود دارد متوجه جریانات سیاسی نیز بود.
با این وجود اگر شرایط برای حضور اصلاحطلبان در قدرت به همین میزان سختگیرانه پیش برود آیا سکوت یا کنارهگیری از دیدگاه شما راهکاری منطقی است؟
ما نمیتوانیم بنشینیم و تماشاچی باشیم ما به عنوان کنشگری سیاسی باید در خصوص تندرویها هشدارهای لازم را بدهیم. ما باید تلاش خود را داشته باشیم و هزینهای که به کشور تحمیل میشود و منافع ملی نادیده گرفته میشود و پیامدهای این رفتار باید گوشزد شود. ما به منافع کشور توجه داریم و نمیتوانیم بیتفاوت نگاه کنیم. کسانی که رای مردم را زینت میدانستند امروز به جایی رسیدهاند که دیگر حتی به آن زینت هم احتیاج ندارند. و برای رسیدن به مقصود خود تصمیم گرفتهاند رفتاری پیشه کنند که اساسا مردم در صحنه حاضر نشوند. مردم در زمانی پای صندوقها حاضر میشوند که احساس کنند رای آنها تاثیر داشته است و میتوانند برای سرنوشت خود مشارکت کنند و تاثیرگذار باشند. در درجه دوم وقتی قدرت انتخاب از مردم گرفته میشود و به یک جریان سیاسی خاص محدود میشویم با سردی انتخابات روبهرو خواهیم شد و اینها پشتوانههای نظام و کشور هستند که تحلیل میروند.
اما اتفاقات اخیر به بخشی از سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان هم آسیب زده است.
در حال حاضر مردم از مسئولان روی برمیگردانند و ما باید تلاشکنیم تا مسئولان را متوجه خطر بکنیم. شاید مردم از اصلاحطلبان دلگیر باشند ولی از اصل اصلاح دلگیر نیستند. اصلاح ضرورتی برای پیشرفت و توسعه و قانونمداری است و تمام موازنههای قدرت را تنظیم میکند. بحثی که امروز وجود دارد این است که بزرگان اصلاحات بهرغم بیمهریهایی که شده همچنان تلاش میکنند این قطار به ریل خود برگردد وگرنه بهتنهایی کاری از جریان اصلاحات ساخته نیست. اگر قرار باشد تصمیم واحدی گرفته شود شورای عالی اصلاحطلبان و تمام جریانهای اصلاحطلبی باید متفق باشند. شورای عالی بعد از ویروس منحوس کرونا تشکیل جلسه نداد ولی تمام هم و غم این بخش این بوده که وسیلهای برای نزدیک کردن مردم و مسئولان باشد و تنها فرصت او صندوق رای بود. اکثر کاندیداهای حزبی ما در انتخابات قبلی ردصلاحیت شدند و شورای سیاستگذاری عملا نمیتوانست جز تصمیمی که گرفته شد روش دیگری پیش رو بگیرد. نباید فکر کنیم امروز در شورای عالی اختلاف وجود دارد. مسئولان و دوستانی که درون شورا بودند وقتی احساس میکنند تمام فرصتها از جریان سیاسی گرفته میشود و هزینهها توسط ما تقبل میشود ناراضیاند چون بخشی از هزینهها باید توسط کسانی پرداخت شود که مسبب این اتفاقات هستند.
با این تفاسیر کشور نیاز به چهرههای جدید و کادرسازی در جهت کارآمدی دارد که بخشی از این سرمایهها در حال حاضر بازی داده نمیشوند، آسیب این گونه اتفاقات را چگونه میبینید؟
هیچ شخصی از درون جبهه اصلاحات از قطار اسلام و انقلاب پیاده نشده است بلکه عدهای که هیچ نسبتی با نظام و انقلاب نداشتند سکاندار برخی امور شدند و بچههای انقلاب را از قطار انقلاب به بیرون پرتاب کردند. کسی پیاده نشد بلکه افراد را پیاده کردند. این مسالهای بود که باعث شد برخلاف گفته امام انقلاب به دست نامردان و نامحرمان بیفتد. شائبهها و ناکارآمدیها و اختلاسها و نفوذ جریانات بـیــگـانه همه بــه اسـم چهرههای انقلابی انجام میشود که به انـقلاب لطمه می زند.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/350866/