سرمقاله اعتماد/ اشراقی سهرورد
مقاله
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - اعتماد / « اشراقی سهرورد » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته نجفقلی حبیبی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
ما ایرانیان در تاریخ فلسفه اسلامی سه فیلسوف سرشناس بزرگ داریم: ابنسینا، سهروردی، ملاصدرا. البته حق این بود که فارابی نیز منظور میشد. متاسفانه در طول تاریخ این اتفاق نیفتاده است، گرچه همه فارابی را بزرگ میدانند و حتی خود سهروردی در نقل مطلب از فارابی از او به منزله کسی یاد میکند که گزافهگویی نمیکند و هرآنچه میگوید دقیق و متقن است. از این سه فیلسوف، ابنسینا در تاریخ و در ایران جایگاهی درخور خود دارد و در همدان، آرامگاهی در شأن این فیلسوف بزرگ ساخته شده است. درباره ملاصدرا هم بنیاد حکمت اسلامی صدرا تاسیس شده که متولی انتشار آثار ملاصدراست و در این سالها با موفقیت در این زمینه فعالیت کرده است. اما متاسفانه سهروردی با قدری بیمهری روبهرو شده است. گرچه کتابهای او منتشر میشود و درباره او فراوان بحث میشود، متاسفانه جایگاه خاصی ندارد. از این فرصت استفاده میکنم و درباره این موضوع توضیح میدهم. چند سال پیش از طرف انجمن فلسفه ایران به سهرورد رفتیم. محیط سهرورد را دیدیم و قرار شد یک بنیاد علمی درست وحسابی برای او طراحی شود و در خود سهرورد تشکیلاتی فراهم شود. حتی مردم سهرورد چنان از این طرح به وجد آمده بودند که خودشان هرکدام بخشی (چند هکتاری) از زمینهای کشاورزیشان را در اختیار ما گذاشتند. حتی زمینهای پراکنده را جابهجا کردند تا زمین یکپارچه شود. در نهایت حدود 60 هکتار زمین در اختیار ما گذاشتند تا هم بنیاد ساخته شود و هم درآمدی برای اداره بنیاد باشد. بااینهمه متاسفانه 7-8 سال میگذرد و هنوز شورای عالی فرهنگی در این زمینه کاری نکرده است. امیدوارم این شورا همتی کند و برای بزرگداشت این فیلسوف بزرگ ایرانی هم جایگاهی منظور شود. سهروردی داستان جالبی دارد. جالب اینکه سهروردی به شخصی گفته بوده که من روزی جهان را خواهم گرفت. این شخص هم تعجب میکند و در این حرف میماند. حالا امروز ما شاهدیم که در شرق و غرب عالم درباره آرا، نظریهها و کتابهای سهروردی بحث میشود. در کشوری مثل امریکا، در غرب دنیا، دورههای دکترای تخصصی سهروردی تاسیس شده است. همچنین غلامرضا اعوانی در چین، شرق دنیا درباره سهروردی درس میدهد و در آنجا در باب حکمت اشراق او بحث میشود. خلاصه اینکه او فیلسوفی جهانی است، گرچه متعلق به ایران و اسلام است. به نظرم، امروز مقایسه حکمت اشراق یا حکمت ایرانیان در اندیشه سهروردی و آنچه در آثاری مثل«شاهنامه»ی فردوسی آمده، لازم است. شاید مطالبی که سهروردی در کتب اشراق خود آورده در«شاهنامه»ی فردوسی هم باشد ولی نحوه بیان و تلقی سهروردی شگفتانگیز است. اگر فردوسی در«شاهنامه» میگوید که کیخسرو در آخر عمرش افراد خود را در جایی جمع و وصیت کرد و بعد رفت، سهروردی از عروج به آسمان و صعود معنوی او سخن میگویدکه با مفهوم حکمت اشراق ایرانی سازگارتر است. نحوه تامل سهروردی با نحوه تامل فردوسی در این باب بسیار متفاوت است. به نظرم مقایسه تلقی و درک متفاوت مفاهیم دیگری ازایندست در«شاهنامه» و نزد سهروردی قابل بحث و بررسی است. در دوره اخیر برای اولین بار دکتر محمد معین است که به سهروردی میپردازد. در سالهای 22-1320 مقالاتی درباره سهروردی در مجلات آموزش وپرورش چاپ میشود که عمده آنها از معین است. معین در این دوره روی رساله دکترای خودش درباره سهروردی و حکمت ایران باستان کار میکند و این مقالات نتیجه همین پژوهشهای اوست. افزون بر این معین در این رساله دو، سه نیایش کوچک از سهروردی نقل میکند که امروز ازدسترفته است و در کتابخانههای ما در دسترس نیست. من بعضی از این نیایشها را در کتاب «سه رساله از شیخ اشراق» آوردهام. بنابراین محمد معین در شناخت سهروردی در ایران جزو متقدمین است. البته بعدها هم حسین نصر، هانری کربن و دیگران نیز کارهای بیشتری انجام دادند. وقتی در سالهای 50-49 دانشجوی دکترا بودم و قرار بود رساله دکترای خودم را بنویسم در دانشکده الهیات گرایش حکمت اشراق تاسیس شده بود که متاسفانه بعدها از بین رفت. من در آن دوره رسالهام را در حکمت اشراق سهروردی نوشتم و وقتی این رساله تمام شد، استاد حائری یزدی رساله را از اول تا آخر خواند و حاشیههایی بر آن نوشت که بخشی از آنها توضیح خواستن بود و بخش دیگر ایرادهایی به سخن خود سهروردی. بالاخره، پارسال با اصرار آقای اوجبی این رساله را منتشر کردم. یادداشتهای دکتر حائری را به صورت پاورقی در این کتاب آوردهام تا اگر کسی این رساله را میخواند این موارد را در نظر بگیرد و حتی درباره آنها تحقیق کند. یکی از بحثهایی که از زمان نگارش رساله دکتر معین مطرح بود نسبت دادن زرتشتیگری به سهروردی بود. در همان زمان گروهی در ایران کتابهایی مینوشتند و بدین گمان که سهروردی تقیه میکرده است، میکوشیدند او را به زرتشتیگری متهم کنند. من در همان زمان در پاورقی به این مساله جواب دادم. پرسیدم کسی که جان خودش را در این راه داده است، چگونه تقیه کرده است؟ برای حفظ جان تقیه میکنند. اگر سهروردی تقیه میکرد، کشته نمیشد. پس، تقیهای در کار نبوده است. خود سهروردی بیش از تمام فیلسوفانی که تا زمان او میشناسیم با صداقت و اعتقاد کامل در آثار خودش به قرآن تمسک میجوید. حتی در«الواح المعادیه» میگوید، میخواهم برای هر بحث فلسفی حداقل دو آیه از قرآن کریم استشهاد بیاورم و همین کار را میکند. آدمی که با چنین ایمانی با اسلام و قرآن کار میکند و هم اوست که میگوید، وقتی قرآن میخوانی چنان بخوان که گویی بر تو نازل شده است، نمیتواند در حال تقیه کردن باشد. ادعای زرتشتیگری هم بیدلیل بود و هرگز رواج نیافت. سهرورد در زمان شهابالدین یحیی سهروردی جایگاه مهمی بوده است. حدود 60-50 نفر بزرگ از سهرورد برخاستهاند که برخی از آنها با عنوان سهروردی و بقیه با عناوین دیگر مطرح شدند. یکی از این افراد پسرعموی شهابالدین سهروردی است که دو، سه سالی از او بزرگتر و بعد از او نیز زنده بوده است. او یکی از مشایخ صوفیه است و امروز فرقه سهروردیه در هند به همین صوفی برمیگردد. البته، او ضد فلسفه بوده و متاسفانه گفته میشود که بارها کتاب «شفا»ی ابنسینا را در آتش انداخت. اما شهابالدین سهروردی طرفدار فلسفه است و با حمایت از تاسیس و راهاندازی بنیاد سهروردی میتوانیم هم جایگاهی در خور این فیلسوف جهانی ایرانی فراهم آوریم و هم به مردم سهرورد کمک شود. پس از مردم ایران در سراسر ایران و جهان میخواهم با حمایت مالی تحت نظارت انجمن فلسفه ایران در راهاندازی این بنیاد در شهر سهرورد مشارکت کنند.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/344573/