سرمقاله فرهیختگان/ خروج: فرمان کرونا به فعالان بازار کار
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - فرهیختگان / « خروج: فرمان کرونا به فعالان بازار کار » عنوان یادداشت روزنامه فرهیختگان به قلم حسین سرآبادانیتفرشی(پژوهشگر هسته عدالتپژوهی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)) است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
سرانجام اولین گزارش از وضعیت بازار کار ایران بعد از آغاز بحران شیوع ویروس کووید-19 از سوی «مرکز آمار ایران» منتشر شد. «نتایج گزارش نیروی کار بهار 1399» اولین آثار بحران کرونا بر وضعیت اشتغال و ساختار عرضه و تقاضا در بازار کار ایران را نشان میدهد؛ زیرا طبق استانداردهای سازمان بینالمللی کار، دادههای گزارش فصلی نیروی کار در دومین و سومین هفته از دومینماه هر فصل گردآوری میشود و بدینجهت دادههای گزارش زمستان 1398، قبل از آغاز رسمی بحران شیوع کووید-19 بود.
وضعیت شاخصهای کلیدی بازار کار یکی از دغدغههای اقتصادی-اجتماعی مهم سیاستگذاران در اعمال مداخلات محدودکننده یا بازگشاییهای کسبوکارهای مختلف تولیدی و اقتصادی در ایران و جهان بود. در مقیاس جهانی، گزارش «سازمان بینالمللی کار» از تاثیر کرونا بر «جهان کار» در 20 آوریل 2020 حاکی از آن بود که کرونا تاکنون 195 میلیون شغل تماموقت، استاندارد و رسمی را بهصورت کامل از بین برده و تا مرز یک میلیارد شغل را بهصورت مستقیم تحتتاثیر خود قرار داده است. حسب این گزارش، معادل 7/6 درصد از کل ساعات کاری در جهان کاهشیافته و از هر پنج کارگر در سطح جهان، بیش از چهار نفر آنها از تعطیلیهای کرونایی تاثیر پذیرفتهاند. کارگران روزمزد بخش غیررسمی که 61 درصد از نیروی کار جهانی با دو میلیارد نفر را تشکیل میدهند، درصورت از بین رفتن شغلهای خود، برای بقای خود و خانوادههایشان، به پشتیبانی پولی نیاز دارند.
آنچه نظام تصمیمگیری ملی ما و البته افکار عمومی در عصر کرونا در دوگانه «جان-نان» یا «اقتصاد-سلامت» به آن پرداخت، نیز به خصوصیات «بازار کار» مرتبط است. «بازار کار»، اجتماعیترین بازار اقتصاد است؛ زیرا از سویی به درآمد خانوار و از سوی دیگر به مهمترین مولفه در شکلگیری «جهش تولید»؛ یعنی عنصر «سرمایه انسانی» مرتبط است. هر تصمیم درمورد قرنطینه منطقهای، شهری یا ملی یا آزادیهای تحت پروتکلهای بهداشتی برای کسبوکارها بهصورت مستقیم با این قلمرو مرتبط است. دو عنصر محوری در «بازار کار» از حیث اجتماعی وجود دارد: اول معیشت (دستمزد) و دوم اشتغال. این دو عنصر بر یکدیگر تاثیر و تاثر دارند و در مواردی نیز از سوی برخی در تزاحم دیده میشوند. بخش عمده درآمد خانوار از محل درآمد ناشی از کار است و از این حیث بهصورت مستقیم با «معیشت» طبقات کمدرآمد و متوسط شهری ارتباط تنگاتنگ دارد؛ تا جایی که براساس برآوردها، بیش از 70 درصد افراد در سه دهک ابتدایی (فقیر) جامعه، از شاغلان بازار کار هستند که از آنها بهعنوان جمعیت «شاغلان فقیر» یاد میشود.
از سوی دیگر «بیکاری» با همه پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یکی از ابرچالشهای اقتصاد ملی ما در «بازار کار» شده است. متاسفانه «بیکاری» به یکی از نقاط کاهش «تابآوری ملی» در اقتصاد ایران تبدیلشده است؛ بهخصوص که ماهیت بیکاری در ایران منطقهای، جنسیتی، جوانانه و دانشگاهی شده است؛ بدین معنا که نرخ بیکاری عمدتا در مناطق محروم، در بخش زنان، در گروه سنی جوانان و در میان فارغالتحصیلان دانشگاهی رشد چشمگیری یافته است.
برآوردهای مختلفی از آثار کرونا بر شاخصهای بازار کار در این ماههای اخیر مطرح بود. تنها داده رسمی قابلاتکا و البته هشداردهنده، اعلام خبر ثبتنام حدود 800 هزار نفر برای دریافت بیمه بیکاری در سامانه «وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی» بود. غیر از این عدد، تصویر آماری دیگری ازآنچه کرونا بر بازار کار ایران تحمیل کرده، وجود نداشت تا اینکه گزارش بهار 1399 «مرکز آمار ایران» منتشر شد. درمورد نتایج این گزارش، محورهای زیر قابلتوجه است:
الف) اول اینکه دادههای این گزارش چنانکه اشاره شد، مرتبط با هفته دوم و سوم در ماه دوم فصل (اردیبهشتماه) است و توجه به این زمان حائز اهمیت است؛ زیرا در این بازه زمانی یا هفته مرجع، بازگشاییهای عمدهای بعد از اعمال محدودیتهای کسبوکارهای مختلف در اسفند و فروردین رخ داده است و لذا اعداد شوک اولیه کرونا در دو ماه ابتدایی بحران را منعکس نمیکند. این اشکال به ساختار ارائه گزارش نیروی کار در ایران بازمیگردد که برخلاف بسیاری از کشورهای جهان، گزارشهای هفتگی و ماهانه درمورد وضعیت شاخصهای کلیدی بازار کار مانند نرخ بیکاری، نسبت اشتغال و... تولید نمیشود. بنابراین زمان گردآوری دادههای نمونه گزارش نیروی کار در تحلیل اعداد و ارقام این گزارش حائز اهمیت است.
ب) آنچه در نگاه اول باعث تعجب برخی در نتایج این گزارش شد، کاهش نرخ بیکاری به 9.8 است. در این زمینه باید به این نکته توجه داشت که دو عامل باعث کاهش نرخ بیکاری میشود: اول افزایش فرصتهای شغلی و بهتبع افزایش جمعیت شاغلان (حرکت فرد از جمعیت بیکاران به جمعیت شاغلان) و دوم: کاهش نرخ مشارکت اقتصادی که بهمعنای کاهش جمعیت فعال و افزایش جمعیت غیرفعال است. طبیعی است از منظر ملاحظات کلان توسعه عادلانه در یک اقتصاد، مسیر اولی در کاهش بیکاری مثبت و مسیر دوم منفی است. کاهش بیکاری ارزشمند است که از محل افزودن جمعیت شاغلان و بهتبع کاهش قدرمطلق جمعیت بیکاران باشد، نه از طریق کاهش جمعیت فعال و نرخ مشارکت اقتصادی. حسب دادههای فصل بهار 1399، جمعیت فعال به 25 میلیون و 468 هزار نفر رسیده است که نسبت به بهار 1398، یکمیلیون و 993 هزار نفر کاهش را نشان میدهد. حسب کاهش جمعیت فعال، نرخ مشارکت اقتصادی (سهم جمعیت فعال بهکل جمعیت در سن کار) از 44.7 درصد به 41درصد کاهش یافته است. این کاهش در نسبت به زمستان 1398 نیز رقم خورده و حدود یکمیلیون و 699 هزار نفر کاهش، تفاوت جمعیت فعال در زمستان 98 و فصل بهار 99 است.
پ) اما اگر جمعیت فعال، حاصل جمع شاغلان و بیکاران بازار کار است، این کاهش بیشتر در جمعیت شاغلان بوده است یا بیکاران؟ متاسفانه دادههای آماری باز نشان میدهد این کاهش عمدتا در جمعیت شاغلان رخداده است. درحالیکه جمعیت بیکاران در زمستان 1398، 2894000 نفر بوده، این عدد در بهار 1399 به 2505000 نفر رسیده است. بهواقع در این فصل 389 هزار نفر از جمعیت بیکاران کاسته شده است. اما در سوی دیگر، جمعیت شاغلان کشور نیز از 24 میلیون و 274 هزار نفر در زمستان 98 به 22 میلیون و 963 هزار نفر کاهش یافته است که حاکی از کاهش یکمیلیون و 311 هزارنفری جمعیت شاغلان در فصل بهار 99 نسبت به بهار 98 دارد. بهواقع حسب این گزارش، کرونا بیش از یکمیلیون و 311 هزار فرصت شغلی را تخریب و بهعلاوه 389 هزار بیکار دیگر، این جمعیت را روانه جمعیت غیرفعال کرده است. لازم به ذکر است که کاهش جمعیت شاغلان به نسبت بهار 1398 نیز حدود یکمیلیون و 500 هزار نفر است. نکته مهم آن است که ماتریس جریان نیروی کار نشان میدهد در بهار 99، حدود 15درصد از شاغلان و 38درصد از افراد جویای کار وارد جمعیت غیرفعال شده و از بازار کار خارج شدهاند. علت اصلی کاهش نرخ بیکاری در اولین فصل بعد از عصر کرونا، انتخاب «خروج» از بازار کار از سوی این جمعیت شاغل و بیکار است. بهعبارتدیگر، مهمترین جابهجایی و تغییر وضع فعالیت، از بیکار به غیرفعال و از شاغل به غیرفعال بوده است.
ت) بنابراین کرونا به نسبت بهار 98، حدود دو میلیون نفر از جمعیت فعال را روانه بخش غیرفعال اقتصاد کرده (از بازار کار خارج شدهاند) و 1.5 میلیون نفر جمعیت شاغل کشور را کاهش داده است. اما چرا تابآوری ساختار بازار کار ایران در برابر این شوک پایین بوده است؟ بررسی دادههای مرتبط با فصول اخیر «بازار کار ایران»، میزان و قابلیت تابآوری این بازار را در برابر شوک کرونا عیان میسازد. حسب دادههای فصول اخیر «گزارش نیروی کار» در مرکز آمار ایران، عمده افراد تازهوارد به «جمعیت فعال» بازار کار ایران را زنان، فارغالتحصیلان دانشگاهی، متولدین دهه 70 شمسی و ساکن در مناطق شهری تشکیل میدهند که بهمعنای تغییرات ساختاری- جمعیتشناختی در عرضه نیروی کار در ایران است. این جمعیت تازهوارد به «جمعیت فعال» بازار کار ایران، در شرایطی وارد بازار کار در سالهای اخیر شدهاند که رشد اقتصادی (بهمعنای افزایش تولید کالا و خدمات در کشور) در سالهای 93، 94، 97 و 98 منفی بوده و رشد اقتصادی سالهای 95 و 96 نیز عمدتا نفتی و محصول گشایشهای ناشی از افزایش فروش نفت بوده است. بهعبارتدیگر در دهه 90 شمسی، اقتصاد یا با رشد منفی روبهرو بوده یا رشد اقتصادی آن فاقد کیفیت اشتغالزایی بوده است. درمقابل عمده تازهواردهای بازار کار جزء «کارکنان مستقل» بودهاند؛ توضیح آنکه در میان وضعهای شغلی مختلف در بازار کار، گروه «کارکنان مستقل» کسانی هستند که نه مزدبگیر بخش خصوصی و عمومی هستند و نه کسی را به استخدام درآوردهاند. از سوی دیگر، بیش از 65درصد این شاغلان تازهوارد به بازار کار، جذب بنگاههای کوچک کمتر از چهار نفر شدهاند؛ بنگاههایی که عمدتا در بخش «خدمات» حضور داشته و در خردهمشاغل خدماتی حضور دارند. نکته مهم آن است که حسب دادههای تفصیلی بازار کار ایران در سال 1397، بیش از 15.5 میلیون نفر از شاغلان کشور در بنگاههای یک تا چهار نفره حضور دارند. بنابراین اشتغال فصول اخیر در بازار کار در عصر آغاز بحران کرونا، از کمترین تابآوری در برابر شوکهای برونزا حکایت میکند. اشتغال ایجادشده عمدتا نه در بخش شرکتی یا رسمی بلکه توسط بخش غیرشرکتی و با تمرکز بر حوزه خدمات بوده است. شغلهایی که با کمترین پایداری در بنگاههای کوچک با بیشترین آسیبپذیری بهخصوص در حوزه خدمات و عمدتا در بافت شهری ایجاد شده است. اقتضای چنین شرایط ساختاری در بازار کار، شوک عرضه نیروی کار در این بازار و کاهش میلیونی جمعیت فعال و شاغلان بالفعل است. اشتغال پارهوقت، موقتی، کارکن فامیلی بدون مزد و غیررسمی و غیرمتشکل گرفته تا قراردادهای کاری کوتاهمدت بالاترین آسیبپذیری را در این شرایط دارند.
ث) اما پیامد کاهش جمعیت فعال در بازار کار چیست؟ اگرچه جمعیت بیکاران کاهش یافته اما حدود دو میلیون نفر در مقایسه با فصل مشابه سال قبل، بیخیال پیدا کردن کار شدهاند و بهاصطلاح با خروج از جمعیت فعال اقتصادی، به بخش جمعیت غیرفعال افزوده شدهاند. افزایش جمعیت غیرفعال بهمعنای کاهش نرخ مشارکت اقتصادی و یکی از علائم و مشخصههای رکود است. برخلاف تصور رایج که تنها نرخ بیکاری را بهعنوان یکی شاخصهای سیگنالدهی در برآورد وضعیت رکودی اقتصاد تلقی میکند باید به نرخ مشارکت اقتصادی و وضعیت آماری جمعیت فعال نیز در اقتصاد توجه داشت. «اثر مایوسکنندگی» بهعنوان یکی از پدیدههای قابلبررسی در بازار کار در بلندمدت حائز اهمیت است. زمانی که بیکاری چهره بلندمدت بهخود میگیرد، جمعیت فراوانی تصمیم میگیرند از بازار کار خارج شوند. بنابراین این تصمیم جمعی خروج از بازار کار معلول حاکم شدن شرایط رکودی بر اقتصاد کشور است. کاهش نرخ مشارکت اقتصادی یا کاهش سهم جمعیت فعال از جمعیت در سن کار، دارای پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی برای هر کشوری است. در اقتصاد توسعه همواره بر این موضوع تاکید میشود که هزینه فرصت مشارکت در اعتراضهای اجتماعی و سیاسی یا بیتفاوتیهای اجتماعی و فرهنگی در میان جمعیت غیرفعال بسیار بالاست. مطالعات نشان میدهد بهغیراز مقوله «خانهداری» در میان بانوان، در سالهای اخیر رکود مستمر اقتصادی بالاترین علت نهادی در عدمجستوجوی کار در میان افراد (عمدتا جوان) بوده است. برآورد اولیه از دادههای جدید بازار کار ایران نشان میدهد عمده خروج صورتگرفته در میان جمعیت فعال توسط جوانان، زنان، فارغالتحصیلان دانشگاهی و فعالان بخش خدمات بوده است.
ج) بررسی یک شاخص بهتنهایی نماینده خوبی برای رصد بازار کار نیست بلکه باید مجموعهای از شاخصها را در کنار هم دید تا بتوان تصویر درستی از بازار کار درک کرد. یکی از شاخصهای مهم در تحلیل شرایط اجتماعی بازار کار، شاخصNEET (Not in Employment, Education or Training) است. این شاخص بهمعنای جمعیت جوانی (بین 15 تا 24 سال) است که نه درحال اشتغال است، نه درحال آموزش و نه درحال کارآموزی و کسب مهارت است. «سازمان بینالمللی کار» درراستای درک بهتر وضعیت کار جوانان و اینکه شاخصهای سنتی بازار کار نمیتوانند گویای وضعیت دقیق نیروی کار باشند، این شاخص را در سالهای اخیر موردتوجه قرار داده است. گروه سنی «جوانان» جزء اولین کسانی هستند که شغل خود را از دست میدهند و همچنین آخرین افرادی هستند که شغلی به دست میآورند و این امر ناشی از عوامل بسیاری مانند بازآموزی، کمبود تجربه و مهارت است. این شاخص در سال 1397 در ایران به مرز 30درصد رسیده است. داده تفصیلی لازم برای برآورد آن در سالهای 98 و بهار 99 وجود ندارد اما میتوان تخمین زد با توجه به افزایش جمعیت غیرفعال و کاسته شدن از جمعیت فعال، سهم این جمعیت در بازار کار ایران درحال افزایش است. بهعبارتی به ازای هر سه جوان ایرانی، یک نفر در میان جمعیتNEETها قرار دارد. افزایش سهم این جمعیت در بازار کار ایران در اثر شوک کرونایی و کاهش جمعیت فعال قابل پیشبینی است. این افزایش پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خاص خود را دارد. معمولا افزایش این شاخص بهمعنای افزایش آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری و ارتکاب اعمال مجرمانه در نظام اجتماعی میشود و نوعی سرخوردگی و دلسردی نسبت بهنظام اجتماعی و سیاسی را بههمراه دارد. کنارگذاری یا طرد اجتماعی و سیاسی و کاهش مشارکت این گروه از جوانان در جامعه بههمراه افزایش بیگانگی آنان با هنجارها و ارزشهای اجتماعی، خطر قطبیسازی اجتماعی، بسط محرومیت، فقر و نابرابری را در جامعه ایجاد میکند.
چ) در منظری دیگر، حسب آنچه رئیس مرکز آمار در تشریح نتایج گزارش نیروی کار در بهار 99 اشاره کرده، اثر کرونا بر بازار کار ایران نمایان میشود. حسب این مصاحبه، حجم ساعت کار انجامشده در طول یک هفته مرجع توسط جمعیت شاغل نسبت به فصل مشابه سال ١٣٩٨ بیش از ١٩٥ میلیون نفر ساعت کاهش یافته است و از 45.8 ساعت در هفته در بهار 98 به 40.4 ساعت در هفته برای هر نفر شاغل در بهار 99 رسیده است که حاکی از کاهش شدید ساعات کاری در اثر شیوع ویروس کرونا دارد. در کنار این کاهش ساعات کاری، کرونا آثار دیگری نیز بر بازار کار داشته است. پژوهشکده آمار اخیرا در بخشی از گزارش «تاثیر ویروس کرونا بر کسبوکارهای ایرانی» با مطالعه نمونه چهار هزار کسبوکار در سهماهه اسفند 98، فروردین و اردیبهشت 99 و طی دو مرحله برخی آثار دیگر کرونا بر بازار کار ایران را نشان داده است. حسب این مطالعه، 30درصد از کسبوکارهای موردبررسی در اسفند و فروردین حداقل یک نیروی انسانی را تعدیل کرده و این نرخ در اردیبهشت به هفت درصد رسیده است. علاوهبر این جریان تعدیل نیروی انسانی، در بازه زمانی اسفند و فروردین، در 25درصد از کل بخشهای کسبوکار حداقل یک نفر از دورکاری استفاده کرده و این دورکاری در اردیبهشت به 20درصد رسیده است. همچنین در دو ماه ابتدایی بحران حدود 16درصد کسبوکارها حداقل یک نفر غایب موقت داشتهاند. بنابراین کرونا باعث کاهش ساعات کاری، افزایش دورکاری و غیبت موقت و تعدیل نیروی انسانی بهطور خاص در بخش خدمات شده است.
ح) نکته آخر آنکه در تحلیل شاخصهای بازار کار، توجه به شاخصهای حاشیهای در کنار شاخصهای کلان و تجمعی ضروری است. بهعنوان مثال اختلاف نرخ بیکاری در دو استان کشور، نشاندهنده اهمیت منطقهای بودن بیکاری در کشور و ضرورت سیاستگذاری حسب این شاخصهای حاشیهای است. درحالیکه نرخ بیکاری در لرستان در بهار 1399، 21درصد بوده است، این نرخ برای استان خراسان جنوبی چهار درصد بوده که حاکی از اختلاف 17درصدی میان این دو است. یا نرخ بیکاری جوانان حدود سه برابر نرخ بیکاری کل، نرخ بیکاری دانشگاهیان حدود 60درصد بیشتر از نرخ بیکاری کل و نرخ بیکاری زنان حدود 40درصد بیش از نرخ بیکاری کل است. توجه به این شاخصهای حاشیهای، سیاستگذار را از خواب توجه به برخی شاخصهای تجمعی کلان بیرون آورده و به میدان مساله نزدیکتر میکند.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/333919/