بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - روزنامه شهروند / یک. رئیس سازمان امور اجتماعی کشور گفت: «به‌رغم شرایط دشوار اقتصادی و معیشتی درکشور به توفیقاتی درعرصه اجتماعی دست یافته‌ایم؛ مثلا درحوزه طلاق بعد از ٢٠‌سال روند صعودی، بالاخره نرخ طلاق کاهش پیدا کرده است.» دوستی هم می‌گفت: «امسال نرخ تصادف‌های رانندگی جاده‌ای درکشور به‌شدت کاهش پیدا کرده.» بعد که ریز شدیم، دیدیم آمار ایشان مربوط است به روزهایی که به علت همه‌گیری کرونا تردد بین استان‌ها ممنوع بود. وقتی خودرویی در جاده تردد نکند، نرخ تصادف هم به صورت خودکار پایین می‌آید. چه ربطی به طلاق داشت؟ شما بالاغیرتا در این یکی دو‌سال اخیر چندنفر را می‌شناسید که ازدواج کرده‌اند؟ خب حالا وقتی عقدی جاری نشده، معلوم است صیغه طلاق هم جاری نخواهد شد و آمار طلاق پایین می‌آید.
دو. البته موضوع فقط این هم نیست. مردها وقتی قیمت سکه زیر یک‌میلیون تومان بود، اصلا حواس‌شان به زندگی‌شان نبود. شب‌ها نمی‌رفتند خانه و وقتی مواخذه می‌شدند، با تغیر می‌گفتند چیه خب؟ سر کار بودم. بعدها که قیمت سکه شد دو‌میلیون تومان، مردها دیر می‌رفتند خانه اما اگر مواخذه می‌شدند، شاخه گلی به همسر می‌دادند و در جوابش می‌گفتند عزیزم باور کن تأمین زندگی آن‌جور که تو لیاقتش را داری، می‌طلبد که تا پاسی از شب کار کنم. اما این روزها که سکه شده ١٠‌میلیون تومان، مردها هرچی این قیمت را ضربدر تعداد سکه مهریه همسران می‌کنند، می‌بینند باید آسه بروند آسه بیایند که گربه شاخ‌شان نزند. یعنی از سرکار بدو بدو برگردند خانه، طوری که زودتر از همسر خانه باشند و غذا را آماده کنند و... که مبادا همسر عزیزشان خوشی زیر دلش بزند و تقاضای مهریه‌اش را بکند. پس آقای مسئول، اگر نرخ طلاق کاهش یافته، از برکت تصمیم‌های درست و کاربردی شما درحوزه اجتماعی نیست. اینکه مردان را کرده روبه مزاج، قیمت سکه است ببم‌جان.
سه. کارگری برای تمیزکردن خانه آمده بود، بعد فهمیدم لیسانس اقتصاد دارد. برای کاری رفته بودم اداره مسکن، دیدم مدیرکل لیسانس خیاطی دارد. عصری گفتم بروم از رستوران غذای بیرون‌بر بگیرم. سرآشپز پزشک بود. مردم در این مملکت جوری سرکار رفته‌اند که گویی روزی یکی، افراد و مشاغل‌شان را بُر زده و آنها را ریخته تو یک کلاه و گفته اسم هرکس با هر شغلی از آن درآمد می‌رود سر آن کار. تخصص کیلویی چند؟ چی؟ چرا باز در مورد امور کشور سیاه‌نمایی کرده و مقام‌ها را نقد می‌کنم؟ من با مقام‌ها و مسئولان کشور چه کار داشتم؟ بله؟ آهان رئیس کمیسون فرهنگی مجلس گفته اولویت کمیسیون فرهنگی مسائل اقتصادی است؟ بگو مرد حسابی اولویت خود کمیسیون اقتصادی، مسائل گردشگری است. دلت خوش است‌ها!
چهار. همه این جابه‌جاشدن موقعیت‌ها را توضیح دادم تا برسم به این حرف. یک رئیس‌جمهوری سابق وقتی تصنیف «تفنگت را زمین بگذار» استاد شجریان را برایش پخش کردند، گفت: «این آرمان من است!» وقتی اولویت کمیسیون فرهنگی مسائل اقتصادی است و پزشک در رستوران آشپزی می‌کند و یک‌نفر، اجبار مردان و زنان به زیستن کنار هم را رکورد خود در کاهش طلاق می‌داند، حتما آرمان او هم همین است. در پاسخ به این ادعا فقط می‌توان به بیرون‌زدن چشم‌ها از حدقه عادت کرد و به آرامی در افق محو شد!
شهرام شهیدی