آسیب تندروها به اصولگرایان
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - آرمان ملی / متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
رفتار طیف دلواپس اصولگرایی در بهارستان که در هفته جاری نسبت به وزیر امورخارجه داشتند موجی از انتقادها را به دنبال داشت. این طیف از زمان رویکارآمدن محمود احمدینژاد در فضای سیاسی کشور ظهور پیدا کرد و هر روز بر قدرتشان در فضای سیاسی کشور و البته مشخصا در بین جریان اصولگرایی بیشتر و بیشتر میشود. طیفی که در انتخابات اسفندماه 98 میزان قدرتشان برای جریان اصولگرایی مشخص شد و در بستن لیست این جریان سیاسی را تحت فشار قرار داد تا از مواضع حمایتی خود نسبت به شهردار سابق تهران، محمدباقر قالیباف کوتاه بیایند. حالا در مجلس نیز در اوایل همین هفته شدیدترین حملات را نسبت به وزیر امور خارجه داشتند که با واکنش بسیاری از چهرههای اصولگرا مواجه شد. اما این همه ماجرا نیست چرا که روندی که در این طیف نسبت به اصولگرایان معتدل در پیش گرفتهاند نشان از قدرتیابی و ایجاد تنش در فضای سیاسی کشور دارد. اصولگرایی سالهاست که مرکزگرایی و چسبندگی دوران گذشته خود را از دست داده است و حالا هر روز با ظهور طیفها و گرایشهای مختلفی از دل این جریان مواجه میشوند که شاید در ظاهر امر پسندیدهای به نظر برسد و اینگونه القا شود که این امر یکی از نشانههای پویایی یک جریان سیاسی است اما قسمت قابل تامل ماجرا آنجاست که ظهور چنین طیفهایی آن هم در شرایطی که اصل این جریان را در عمل به زیر سوال میبرند، برای جامعه هزینه ایجاد و نگرانیها را بیشتر میکند.
چرا انشقاق رخ داد؟
با نگاهی به عقبه این جریان سیاسی متوجه میشویم که در سالهای اخیر هرچه بیشتر دغدغه و ائتلاف درونجریانی وجود دارد، انشقاق بیشتری در بین طیفهای سیاسی آن رخ میدهد. طیف دلواپسان بیش از دیگر گرایشها برای اصولگرایان دردسر ایجاد کرده است. همانگونه که در جریان انتخابات اسفندماه بازی خطرناکی را میان دو جریان که به گفته حدادعادل اسلامگرا و غربگرا هستند، شروع کردند. هر چند برخی معتقد بودند این بازی درواقع برای مقابله با جریان رقیب یعنی اصلاحطلبان بود اما در ادامه مشاهده شد دامن خود جریان اصولگرایی را نیز گرفت و انشقاق درونی در درون این جریان شد. اما چه شده است که اصولگرایان حالا بیش از هر زمان دیگری باید نگران این گرایش دلواپس باشند. اصولگرایان با هر چه در توان داشتند توانستند در غیاب رقیب و با امتیازدهی درونجریانی، همه گرایشها و طیفهای خود را وارد بهارستان کند. گرفتاری اصولگرایان تازه از همان زمان آغاز شد و در جریان انتخابات رئیس و هیاترئیسه مجلس با یک سهمخواهی درونی مواجه شدند که در نتیجه ازهمگسیختگی درونی را نوید میداد؛ بنابراین تنها راه چاره برای برونرفت از این بحران اصولگرایی سهم دادن به این گرایشها بود. اما گویی قرار نیست این داستان پایانی داشته باشد و حالا ما مجلسی را شاهد هستیم که در وهله اول باید در یک پیکار درونی شرکت کنند و وقتی نتیجه مشخص شد به امور محوله رسیدگی شود.
هشدار به قدرت گرفتن دلواپسان
این قدرت گرفتن دلواپسان درواقع هشداری است برای اصولگرایان در انتخابات 1400. نباید از هشدار این طیف نیز غافل بود، آنها از همین حالا شمشیر خود را برای نامزدهای احتمالی اصولگرا از رو بسته و هشدار میدهند که بااحتیاط وارد این کارزار شوند. همانگونه که در انتخاب رئیس مجلس یازدهم بندهایی را برای جلوگیری از ورود قالیباف به انتخابات 1400 گنجانده بودند. درواقع این دلواپسان هر روز حلقه محاصره را برای این جریان سیاسی تنگتر میکنند و فشار برای حرکت در راستای اهداف آنها بیشتر میشود. البته شاید بتوان اذعان داشت تلنگر جدی دلواپسان به اصولگرایان در چند روز اخیر مشاهده شد. رفتاری که آنها در مجلس با محمدجواد ظریف داشتند از سوی اصولگرایان هم مورد نقد جدی قرار گرفت اما چرا تلنگر؛ رفتاری که دلواپسان روز یکشنبه هفته جاری با وزیر خارجه داشتند شاید حتی شدیدتر آن نیز در انتظار حسن روحانی رئیس دولت باشد که طرح سوال از او نیز کلید خورده است و دوباره شاهد برخوردهایی شاید شدیدتر از ظریف از سوی بهارستانیها در مورد رئیسجمهوری باشیم.
برخورد دوگانه اصولگرایان
جریان اصولگرایی شاید هم چندان از رفتارهای این گرایش در فضای سیاسی ناراضی نباشد و در بسیاری مواقع اتفاقا در راستای اهداف جریانی آنها حرکت کرده باشند بهخصوص زمانی که بیشتر حملات را متوجه رقیب آنها یعنی اصلاحطلبان روا داشتهاند. تا اینجا همه چیز طبق برنامه پیش رفته و این طیف یکی از گرایشهای اصولگرایی محسوب میشود که اتفاقا به گفته خودشان، انقلابی به مسائل ورود پیدا میکنند. اما داستان از یک جا به بعد عوض میشود یعنی درست در زمانی که آنها قصد عبور از این جریان را دارند، با مواضع تند خود آسیبهایی را متوجه خود جریان میکنند. اینجا دیگر اصولگرایان منتقد آنها میشوند و درصدد ارشاد برمیآیند اما ادامه این رفتار دوگانه چندان دوام نخواهد داشت و بالاخره باید تکلیف خود را با این طیف روشن کنند. حال سوال اینجاست اصولگرایان قدرت و توانایی این را دارند که این طیف دلواپس را کنار زده و همچنان در میدان رقابتی حضور داشته باشند؟ شاید جواب روشنی نتوان برای آن پیدا کرد. در این میان حتی برخی تحلیلگران معتقدند قدرت گرفتن این طیف به حدی افزایش پیدا کرده است که میتوان اذعان داشت اصولگرایان معتدل هستند که درآیندهای نزدیک باید در زمین دلواپسان بازی کنند. خود اصولگرایان نیز با صحه گذاشتن برگسیختگی در این جریان معتقدند که ادامه چنین روندی ظهور یک جریان سومی را در پی خواهد داشت که جریان سوم از دل اصولگرایانی زاییده خواهد شد که قبلا تجربه تلخ آن را در زمان محمود احمدینژاد رئیس دولتهای نهم و دهم داشتهاند. ادامه بازی برای اصولگرایان در لباس دلواپسان دیگر ممکن نیست و حالا باید تکلیف خود را با این گرایش یا طیف روشن کنند. یا قدرت آنها در بین اصولگرایان را بپذیرند یا اینکه راه خود را جدا کنند. نمیشود آنجا که نقدی به رویکردها و مواضع تند این طیف از سوی جامعه وارد باشد خود را عقب بکشند و اصولگرایان نیز در جایگاه منتقد قرار بگیرند. چراکه روندی که این طیف در پیش گرفته دیر یا زود نه تنها دامن خودشان را خواهد گرفت بلکه تبعات ناگواری برای بخشهای دیگر هم خواهد داشت.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/329660/