توطئه اقتصادی علیه دولت روحانی شکل گرفته است
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - آرمان ملی / متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
پس از کاهش جهانی قیمت نفت و تحریم ایران بسیاری از کارشناسان روزهایی را در سال 99 پیشبینی میکردند که بحران در بخشهای مختلف اقتصاد ایران تشدید شود. این در حالی است که هنوز بحران کرونا رخ نداده بود و پیامدهایی این اپیدمی مرگبار بر اقتصاد ایران سایه نیفکنده بود. در ماههای گذشته و پس از بازگشایی مشاغل مختلف از یک سو به یکباره اقتصاد ایران با شوک افزایش قیمت مسکن، خودرو، ارز و طلا مواجه شده و از سوی دیگر بورس در وضعیت آشفته و نگرانکنندهای قرار گرفته است. همه این عوامل نشان میدهد در ماههای آینده اقتصاد ایران آبستن اتفاقات مهمی خواهد بود؛ اتفاقاتی که میتواند ساحتهای مختلف زندگی مردم ایران را تحتتأثیر قرار بدهد. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع ««آرمان ملی»» با دکتر بهمن آرمان اقتصاددان برجسته کشور گفتوگو کرده است. استاد اقتصاد دانشگاه تهران معتقد است: «در شرایط کنونی بیش از آنکه باید نگران افزایش قیمت ارز و مسکن باشیم باید نگران رشد لجامگسیخته بورس باشیم. آنچه امروز در بورس تهران رخ میدهد خارج از کنترل است. این در حالی است که برخی تلاش میکنند دولت را مسبب اصلی این لجامگسیختگی بدانند و به همین دلیل در به وجود آمدن چنین وضعیتی نقش مستقیم دارند. هیچ منطقی حکم نمیکند قیمت سهام یک شرکت زیانده در بورس تهران افزایش پیدا کند. جای شک و تردید وجود دارد که سهام یک شرکت که تنها یک زمین در اختیار دارد و اطراف زمین خود را حصارکشی کرده به یکباره 50 برابر افزایش پیدا کند. به همین دلیل بنده معتقدم این اتفاقات یک توطئه سازمانیافته علیه دولت است که پیامدهای سنگینی به همراه خواهد داشت». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
چرا در شرایط کنونی وضعیت اقتصادی کشور با تلاطمهای جدی به خصوص در بازار ارز، مسکن و خودرو مواجه شده است؟ دلیل گرانیهای اخیر چیست؟
اگر اقتصاد را سفید و سیاست را سیاه در نظر بگیریم متوجه میشویم این دو دارای نقاط خاکستری زیادی هستند. در شرایط کنونی ایران در یک موقعیت شکننده قرار گرفته است. وضعیت به شکلی است که کسانی که در عرصه سیاست تصمیمگیری میکنند با علم اقتصاد آشنایی کافی ندارند. به عنوان مثال از ریشههای نوسان و افزایش قیمت ارز آگاهی کافی ندارند. واقعیت این است که بانکهای سرمایه داری بزرگ جهانی تعیینکننده نرخ ارز، برابری ارزها، نرخ طلا و نفت هستند. از 10 بانک سرمایهگذاری بزرگ جهان که ارزش گردش مالی آنها در سال بالاتر از یک و نیم تریلیون دلار است نقش اساسی و تعیینکنندهای در اعلام نرخ ارز، نفت و طلا دارند. تنها کافی است دستورهای سیاسی به این بانکها داده شود تا اقداماتی را علیه کشورهایی مانند ایران انجام بدهند. مشابه این اقدام در زمان تصرف شبهجزیره کریمه توسط روسیه مشاهده شد. در این اتفاق آمریکا به بانکهای سرمایهگذار دستور سیاسی داد که پولهای خود را از روسیه خارج کنند. به همین دلیل نیز تنها در یک روز 25 میلیارد دلار پول از روسیه خارج شد. در نتیجه ارزش روبل تا 50 درصد در مقابل دلار کاهش پیدا کرد. در چنین شرایطی بورس مسکو با سقوط شدیدی مواجه شد.
آیا نوسان بازار ارز در ایران صرفا به سیاستهای بانکهای بزرگ جهانی بستگی دارد؟ مدیریت اقتصاد داخلی چه نقشی در به وجود آمدن این وضعیت دارد؟آیا اقتصاد ایران از درون با چالش نیست؟
در 40 سال اخیر در ایران به همه مسائل به صورت امنیتی نگاه شده است. در نتیجه فضا برای حضور نخبگان مهیا نبوده و نخبگان در بیرون از محدوده تصمیمگیری قرار داشتهاند. این وضعیت امروز هم وجود دارد و اقتصاددانانی که میتوانند در شرایط فعلی موثر باشند از دایره تصمیمگیری بیرون قرار گرفتهاند. بسیاری از اقتصاددانان کشور که دارای راهحل و راهبرد برای کمک به دولت و برونرفت از این وضعیت هستند حتی طرف مشورت نیز قرار نمیگیرند. این در حالی است که در دولت آقای هاشمی تکنوکراتهایی وجود داشتند که از دیدگاههای کارشناسان و صاحبنظران استفاده میکردند. از دولت اصلاحات به بعد ورق به یکباره برگشت و بسیاری از کارشناسان و نخبگان به مرور زمان از دایره تصمیمگیری خارج شدند. کسانی از دایره تصمیمگیری و مشورت خارج شدهاند که میتوانستند کاری کنند که وضعیت جامعه ایران به این نقطه نرسد. امروز قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده، سفرهها خالیتر شده و به لشکر بیکاران روز به روز اضافه میشود. در گذشته گوششنوایی برای شنیدن این سخنان وجود نداشت و به نظر میرسد همچنان نیز گوششنوایی برای شنیدن این سخنان وجود ندارد. در شرایط کنونی بیش از آنکه باید نگران افزایش قیمت ارز و مسکن باشیم، باید نگران رشد بورس باشیم. آنچه امروز در بورس تهران رخ میدهد خارج از کنترل است. این در حالی است که برخی تلاش میکنند دولت را مسبب اصلی بدانند و به همین دلیل در به وجود آمدن چنین وضعیتی نقش مستقیم دارند. هیچ منطقی حکم نمیکند قیمت سهام یک شرکت زیانده در بورس تهران افزایش پیدا کند. جای شک و تردید وجود دارد که سهام یک شرکت که تنها یک زمین در اختیار دارد و اطراف زمین خود را حصارکشی کرده به یکباره 50 برابر افزایش پیدا کند. به همین دلیل معتقدم این اتفاقات یک توطئه سازمان یافته علیه دولت است که پیامدهای سنگینی به همراه خواهد داشت. هنگامی که مردم از روی ناآگاهی طلای خود را میفروشند و در بورس سهام خریداری میکنند متوجه این نکته نیستند که ارزش این سهام ممکن است در آینده با کاهش زیادی مواجه شود.
این توطئه به چه دلیل و با چه هدفی علیه دولت شکل گرفته است؟
بنده قصد ندارم از منظر سیاسی به این موضوع نگاه کنم. با این وجود قرائن و شواهد نشان میدهد اتفاقاتی در حال رخ دادن است که بیشتر شبیه یک توطئه علیه دولت است. این وضعیت به خصوص درباره بورس وجود داشته است. بنده معتقدم دستهایی پشت پرده وجود دارد که وضعیت نامناسبی را برای بورس به وجود آورند. شرایط به شکلی است که مدیران بورس از به وجود آمدن وضعیت کنونی نگران هستند. تنها در روز چهارشنبه گذشته 12 هزار میلیارد ریال وارد بورس شده است. اگر این پول را در10 روز ضرب کنیم مبلغی بالغ بر 120هزار میلیارد ریال خواهد شدکه به اندازه کل بودجه عمرانی کشور در سال 98 خواهد شد. به همین دلیل معتقدم دولت میتوانست از این فرصت پیش آمده به سود خود استفاده کند، اما عدهای سوداگر و منحرف که در بازار سهام ایران رخنه کردهاند شرایطی را به وجود آوردهاند که چنین اتفاقی رخ نداده است. بنده معتقدم ادامه این وضعیت میتواند در آیندهای نه چندان دور کشور را با یک بحران امنیتی جدی مواجه کند.
پیامدهای کنونی بورس چه خواهد بود؟
هنگامی که قدرت خرید بخشی از مردم گرفته میشود و چالشهای جدی در زندگی اقتصادی مردم ایجاد میشود به معنای این است که در اقتصاد ایران باد کاشته شده است. از قدیم نیز گفتهاند کسی که باد میکارد در نهایت توفان درو میکنند. مردمی که با مشکلات جدی معیشتی و اقتصادی مواجه هستند و با امیدواری به آینده نگاه نمیکنند خیلی زود برای ساختار قدرت مزاحمتهای جدی به وجود خواهند آورد. در شرایط کنونی مسالهای که دارای اهمیت است این است که دولت در رویکرد اقتصادی خود تجدیدنظر جدی انجام بدهد و از اقبال مردم در جهت حفظ و ارتقای منافع ملی استفاده کند. برخی گمان میکنند چون یک اقتصاددان ایرانی مقیم خارج عنوان کرده که مردم ریال نگه ندارند و به جای آن طلا و ارز بخرند این اتفاق یک توطئه است که علیه کشور رخ داده است. این در حالی است که چنین نیست و این یک واقعیت اقتصادی است و در همه کشورهای جهان اتفاق میافتد. هنگامی که نرخ تورم بالاست و قیمتها افزایش پیدا میکند مردم برای حفظ قدرت خرید خود به دنبال کالاهای جانشین هستند. این کالاهای جانشین نیز میتوانند مسکن، طلا، ارز یا کالاهای سرمایهای باشد. در ادبیات اقتصادی اصطلاحی به نام «بهشت امن» وجود دارد که بیانگر این است که مردم در شرایط بحرانی به طلا به عنوان یک کالای امن پناه میبرند و آن را خریداری میکنند. بنده هنگامی که مسئولان کشور به وقایع اقتصادی از منظر سیاسی نگاه میکنند بسیار متعجب میشوم. مسائل اقتصادی راهحل اقتصادی دارد و نباید به دنبال این بود که برای مسائل اقتصادی راهحل سیاسی تجویز کرد.
آیا گــرانیهای اخیر همچنان در ماههای آینده ادامه خواهد داشت؟
اگر مسئولان کشور به واقع نگران وضعیت مردم هستند باید به خوبی به پیامدهای ناگــوار مشکلات اقتصادی فکر کنند. در شرایط کنونی بحـــرانهای اقتصادی به صورت مستقیم روی افزایش آمار طلاق و خودکشی در کشور تأثیرگذار بوده و میزان طلاق و خودکشی را بیشتر از گذشته کرده است. افزایش طلاق و خودکشی نیز پیامدهای اجتماعی و اقتصادی خاص خود را به همراه آورده است. امروز وقت آن رسیده که عقل و منطق در بین مسئولان کشور جایگزین شعار و سخنان سطحی شود. امروز بخشهایی از اقتصاد که نقش «لوکوموتیو» اقتصاد ایران را داشتهاند و از جمله بخش خدمات که حدود 50 درصد تولید ناخالص ملی را تشکیل میدهد از جمله مهمترین بخشهایی است که تحتتأثیر بحران کرونا قرار گرفته است.این مساله که 50 درصد تولید ناخالص ملی را بخش خدمات تشکیل میدهد نیز یک چالش ساختاری است و نشاندهنده عدمصنعتی شدن اقتصاد ایران است. مسکن بخش دیگر آسیبپذیر اقتصاد ایران است که در چند سال گذشته در رکود کامل قرار داشته است. اگر به اطراف خود در تهران و سایر شهرستانهای کشور نگاه کنیم متوجه میشویم چه حجم عظیمی از پروژههای ساختمانی به صورت نیمهکاره رها شده و هنوز به سرانجام نرسیده است. بدونشک بخش مسکن نیز همچنان تحتتاثیر مشکلات اقتصادی کشور و به خصوص بحرانهای ناشی از شیوع ویروس کرونا خواهد بود. عمده منابع درآمدی اقتصاد کشور متاثر از فروش مواد پتروشیمی، فولاد و کانیهای غیرفلزی است که همه اینها تحتتاثیر بحران کرونا با کاهش قیمت در بازارهای جهانی مواجه شدهاند. به همین دلیل معتقدم بیشترین آسیبی که اقتصاد ایران در ماههای آینده خواهد دید از همین بخش خواهد بود. این مساله نیز ریشه در پایین بودن نرخ سرمایهگذاری در تولید ناخالص ملی و بالا بودن نرخ بیکاری در کشور دارد که میتواند در آینده پیامدهای امنیتی برای کشور به همراه داشته باشد.
دیدگاه شما درباره وضعیت آشفته بازار مسکن که در بسیاری از مناسبات اقتصادی و اجتماعی تاثیرگذار است، چیست؟
مهمترین دلیل بحران کنونی در بازار مسکن این است که مسئولان جامعه برای حل هر مشکلی در ابتدا صورت مساله را پاک میکنند. به عنوان مثال در شرایط کنونی مسئولان عنوان میکنند باید از خانههای خالی مالیات گرفته شود. این در حالی است که قبل از انقلاب نیز از خانههای خالی مالیات گرفته میشد، مشکلی هم وجود نداشت و همه مالیات خود را پرداخت میکردند. واقعیت این است که در کشور باید سالانه یک میلیون و 200 هزار واحد مسکونی جدید ساخته شود. این در حالی است که در پنج سال اخیر میزان ساختوساز شدیدا کاهش پیدا کرده است. در چنین شرایطی، طبیعی است که تورم تقاضا به وجود بیاید و هنگامی که عرضهای وجود ندارد قیمت مسکن افزایش پیدا کند. در قانون عرضه و تقاضا هنگامی که عرضه کم باشد و تقاضا برای یک کالا افزایش پیدا کند قیمتها بیشتر میشود. امروز نرخ مسکن در بخشهایی از تهران به رقمیهای نجومی رسیده که عملا از توان خرید مردم خارج است. از سوی دیگر اجارهبها افزایش پیدا کرده و هزینه رهن واحدهای مسکونی بالا رفته است. بدونشک ادامه این وضعیت پیامدهای ناگواری برای کشور به همراه خواهد داشت. در نتیجه در شرایط کنونی مشکل اصلی بازار مسکن عدمعرضه است که مسئولان باید برای آن یک راهحل اساسی پیدا کنند.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/327420/