اخبار محرمانه

آخرين مطالب

آقای نوار کاست: توسل کردم و هیچ وقت لو نرفتم خواندنی ها

  بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - صدای حاج غلامرضا سازگار می‌لرزد. در خاطره‌ای می‌گوید خیلی نگران «عباسعلی محمدی» بودیم. اگر گیر ساواکی ها می‌افتاد رحمی در کار نبود و زنده به خانه بر نمی‌گشت.» در اثنای شبی پیش از پا گرفتن انقلاب سراغش فرستاده بودند. حالی اش کرده بودند که وقت تنگ است و تا صبح نوارکاستی باید به وفور ضبط و تکثیر و توزیع شود. «محمدی» می‌گوید دلم را نزدم به دریا. دادمش به دلدار، به مولایم حسین (ع). تا صبح 250 نوار ضبط کردم. تمام طول شب صدای شاه توی گوشم بود که می گفت باید انقلابی ها را بکشید و الا کشته می‌شوید.
دنبال حصار باغ ارامنه در محله قدیمی سرآسیاب را می‌گیریم و پیش می‌آییم. مقصدمان اول خیابان تاجری است. اینجا همه عباسعلی محمدی را می‌شناسند. تا نامش را می‌آوریم به خانه جنوبی جمع و جوری اشاره می‌دهند. با 89 سال سن هنوز هم سرحال است. بعد از خوشامدگویی می‌گوید سنگین گوش شده‌ام. بلندتر حرف بزنید. فکری می‌شویم که این سوغات سال ها هدفون و ضبط صوت به گوش گرفتن است. شهرت او به 18 هزار نوار کاستی است که همه عمرش را صرف ضبط و تکثیر و نگهداری از آن ها کرده است. حالا چند صباحی می‌شود که پرستاری از همسر زمینگیر شده‌اش را به ماندن در جمع نوارها و صدای نوحه ها و شعرخوانی های آیینی برتری داده است. زندگی سخت‌تر از گذشته می‌چرخید. نوار کاست رقبای سرسختی مثل سی‌دی و دانلود از اینترنت و اشتراک در برنامه های صوتی جوراجور پیدا کرد و به سرعت به خاطره ها پیوست. مشتری‌های صداهای به جا مانده از مجالس قدیمی کم‌کم از مغازه گلبانگ محمدی کناره گرفتند و آقای نوار کاست تن به سپردن یکجای نوارها به سازمان تبلیغات اسلامی داد و مغازه کوچکی که سال ها تنها مرجع رسیدن به صدای روضه خوانی ها، سخنرانی‌ها و محفل شعرخوانی آیینی بود به اجاره کاسب دیگری درآمد. 

اخبار محرمانه


***اینجا پاخور هیئتی‌ها و انقلابی‌ها بود
منزل 45 متری آقای نوارکاست محله سرآسیاب پاخور مداحان و ذاکرین و شعرای بنامی بوده است. صحت و اعتبار روایت هایی که از چهره های معروف برای‌مان می گوید را با دستنوشته هایی که تاریخ برگزاری شان به نیم قرن پیش بر می‌گردد برای‌مان روی دایره می‌ریزد. به اتاق تنگ و ترشی که توی آن روبه روی هم نشسته ایم اشاره می‌دهد. ناگهان جهاز بغض می‌ترکاند. نم اشک به چشم‌هایش می‌دود و صدایش به لرزه می‌افتد و می‌گوید از سال 1333 به تهران آمده است و دار و ندارش همین خانه کوچک سالخورده و 19 هزار نواری بوده که با عشق به مکتب اهل بیت (ع) همه عمرش را به پای آن گذاشته است: «در سال 1313 در شهرستان الیگودرز به دنیا آمدم. از همان بچگی میل به خواندن داشتم. بیشتر مردان فامیل‌مان در دهه اول محرم شبیه خوان می‌شدند. عنایتی و محبتی آقایم امام حسین (ع) بود که از همان سال‌ها راه خادمی در پیش گرفتم. در جوانی شبیه‌خوان شدم و قرعه علی‌اکبر خوانی به نام من حقیر افتاد. سال 1333 به تهران آمدم. خیلی زود در سیمان کاری سررشته پیدا کردم. روزها مشغول کارگری بودم و از عصر به بعد برای شنیدن سخنرانی و شرکت در مجالس مذهبی از مسجدی به مسجد دیگر می رفتم.»

اخبار محرمانه


محمدی چشم در چشم ما می‌پرسد حاصل عمر چه از این بهتر که با نوکران دیگر اربابی که دوستش داری سر به سر باشی:«این همه سال در تهران بوده ام. هیچ وقت به فکر این نیفتادم که وضع و روزم را بهتر کنم. الحمدلله خانم بنده هم چشمی به مال دنیا نداشت. پا به پای من در مجالس شرکت می‌کرد. سال های قبل از انقلاب هم با من به مهدیه تهران می‌آمد و در راه برگشت درباره حرف‌های سخنرانی مثل آقای کافی با هم حرف می‌زدیم. حالا 7 بچه داریم که همه آن ها هم دل در گرو عشق به اهل‌بیت دارند و همین برای ما بس است.»

اخبار محرمانه


***برای دل خودم شروع به ضبط مجالس کردم
دست به قفسه بندی‌ها و چارچوب های عمر گذشته این اتاق کوچک می‌گیرد. از جا نیم خیز می‌شود تا سند تازه‌ای از سال‌ها مرارت در راهی که پیش گرفته بود را مقابل دیدگان ما باز کند. دقتش در ثبت وقایع جلساتی که در آن ها شرکت کرده و به ضبط صدا مشغول بوده ستودنی است. انگشتان چروک برداشته لرزانش را روی سطوری می‌گیرد یا چهره‌ای را در یک عکس قدیمی نشان‌مان می‌دهد و می‌گوید به حرف های من پیرمرد اعتباری نیست. حافظه ام یاری نمی‌کند. اما همه چیز را مو به مو در این دفترها نوشته ام: «حضور در جلسه‌های سخنرانی من را به این فکر انداخت که صدای عالمان دین را ضبط کنم. ابتدا برای دل خودم شروع به این کار کردم. کم کم تعداد نوار کاست‌ها زیاد شد. خانه مان محل آمد و شد مادحین و شعرای آیینی بود. همه هم انقلابی بودند. این نوار ها کم کم مشتری پیدا کردند. نسخه مادر را نمی توانستم به کسی بسپارم. به همین دلیل شروع به تکثیر کردم و این رویه بعد از مدتی همیشگی شد.»
***خلاف ادب بود اما چاره ای نداشتیم
نخستین نوارهای سخنرانی حضرت امام (ره) در بحبوبه انقلاب سفید شاه و انتقادهای تند و تیز آیت الله خمینی به قانون کاپیتولاسیون به دست عباسعلی محمدی می‌رسد: «قبل از تبعید امام بود که تعدادی از نوارهای ایشان به من رسید. این نوارها تا سال ها بعد حتی زمانی که ایشان را به فرانسه تبعید کردند خواهان داشت. هرچه زمان می‌گذشت بیشتر سراغ این سخنرانی ها می‌آمدند. روزهایی بود که دیگر تعداد نوارکاست ها از 1000 عدد رد شد. تصمیم گرفتم مغازه‌ای اجاره کنم و عصرها به طور حرفه‌ای به کار ضبط و نگهداری و تکثیر از این نوار ها بپردازم. کم کم نام مغازه‌ام بر سر زبان‌ها افتاد. نمی‌شد به طور مستقیم نوارهای حضرت امام را به دست انقلابی‌ها برسانیم. در جلسه‌های خصوصی که داشتیم امینی از ما به بقیه می‌رساند که چطور به مغازه‌ام بیایند و این ها را تحویل بگیرند.»

اخبار محرمانه


محمدی لبخند شرمساری به لب می‌نشاند و می‌گوید خلاف ادب است اما برچسب این نوارها را جدا می‌کردم و در سطل نوارهای باطله و بلا استفاده جلوی مغازه می‌ریختم و رویش را از کاغذهای استفاده شده پر می‌کردم. هر کسی خواهان این نوارها بود تا از راه می‌رسید بی سر و صدا به سراغ این سطل می‌رفت. نوار را بر می‌داشت و با توکل بر خدا با خودش می‌برد. »

اخبار محرمانه


***یک شبه 250 نوار تکثیر کردم
در همان سال‌ها با رفقا و اساتیدی از جمله حاج علی انسانی، حاج غلامرضا سازگار و حاج آقای گرکانی در مسجد حسین بن علی جلسه هفتگی داشتیم. آقایان مردانی و حاج آقا آهی هم در این مجالس شرکت می‌کردند. در این محفل ها انقلابی ها هم حضور داشتند. از همان جا با فعالیت های من آشنا شدند. یادم هست یک شب همین دوستان خبرم کردند و گفتند تا صبح نواری با صدای شاه باید به تعداد بالا تکثیر شود. نوار در یک جلسه محرمانه ضبط شده و به دست انقلابی‌ها رسیده بود و لازم بود تعداد نفرات بیشتری آن را بشنوند تا چهره حقیقی شاه را بشناسند. در آن نوار شاه به تندی گفته بود همه انقلابی‌ها باید کشته شوند و الا شما ها (خطاب به مستمعان) کشته خواهید شد. یادم هست به آن تعداد نوار خالی در دسترس نداشتیم. هر چه نوار قدیمی و بلااستفاده بود را پاک کردم و صدای شاه روی آن سوار شد. تا صبح 250 نوار تکثیر شد و آن را به شهرهای دیگر هم رساندند.»

اخبار محرمانه


وقتی می‌پرسیم از کاری که کردید هراسی نداشتید در جواب به عشقی که او را گداخته جان کرده اشاره می‌کند: «رشته کار را به حضرت ابا عبدالله (ع) سپردم و به او توسل کردم. کارهای خطرناکی انجام می‌دادم. در مغازه‌ام اعلامیه و رساله حضرت امام که در آن سال ها ممنوع بود هم پیدا می‌شد. اما به لطف و برکت خادمی دستگاه سیدالشهدا علیه‌السلام هیچ گاه لو نرفتم و حتی به دردسر کوچکی هم نیفتادم. می‌شنیدیم که خیلی از رفقای انقلابی گرفتار ساواکی‌ها می‌شدند. خیلی از همین هم محفلی‌ها قبل این که دردسری برای من و مغازه پیش بیاید خبرم می‌کردند. یادم هست یک روز عده‌ای چماق به دست از عمال رژیم به بعضی از مغازه‌هایی که عکس امام در آن‌ها بود حمله‌ور می‌شدند. یکی از همین بچه مسجدی‌ها با موتورش آمد و خبرم کرد. کرکره را پایین کشیدم و یک هفته به اراک رفتم و آب ها که از آسیاب افتاد دوباره سر وقت نوار کاست ها آمدم. سخنرانی‌های تندتر شده‌بود و تکلیف این بود که این حرف‌ها به گوش مردم برسد تا از حقایق با خبر باشند.»

اخبار محرمانه


***موفق به دیدار امام نشدم اما ...
انقلاب که به پیروزی رسید مردم برای دیدن رهبرشان به خیابان ایران می‌رفتند. امام در مدرسه علوی و رفاه مستقر بودند. چند باری برای دیدن ایشان شال و کلاه کردیم و به همراه همسرم به این خیابان رفتیم. اما موج جمعیت مدام ما را پس می‌زد و دست آخر موفق به دیدن روی مبارک ایشان نشدم. اما سال‌ها بود که با صدای ایشان انس داشتم و همین آرامم می‌کرد. سخنرانی شهدای زیادی از جمله شهید بهشتی، استاد مطهری، شهید با هنر، شهید هاشمی نژاد و شهید مفتح را بارها تکثیر کرده و به دست مردم رسانده بودم. اما جالب تر این بود که سر و کارم به جز هیئتی‌ها با انقلابیون شهرستانی هم برقرار بود. یادم هست طلبه‌ای مشهدی در خانه رو به روی ما مستاجر بود. هر وقت از ولایت شان می‌آمد و به من می‌رسید چند نوار از سخنرانی های آن زمان رهبر معظم انقلاب برایم می‌آورد. گاهی برای تهیه نوار سخنرانی پول قرض می‌کردم و به قم می‌رفتم. آنجا بیشتر به عکس‌های حضرت امام دسترسی داشتم. می آوردم شان به مغازه و تکثیر می کردم و فردای آن روز این سوغاتی ما سهم مردم کوچه و بازار می شد.»

اخبار محرمانه


***صداهایی که از دست رفت
وقتی می‌پرسیم در تمام این سال‌ها چطور از 18 هزار نوار کاست نگهداری کرده است می‌گوید با خون دل. یاد خاطره‌ای آتش به جگرش می‌اندازد. صدایش فرود می‌آید و گریه‌خور برای‌مان تعریف می‌کند: «سال 61 مسئولیت ضبط مجالس مجمع‌الذاکرین اهل‌بیت به عهده من گذاشته شد. بیش از 2000 برنامه را پوشش دادم و ضبط کردم. از همین رو در سازمان تبلیغات اسلامی مسئول واحد سمعی و بصری شدم. بعد از مدتی تصمیم به انتقال این نوار‌ها به این سازمان کردم. یادم هست در یک جا به جایی چند بسته از این نوار ها از پشت وانتی که گرفته بودیم افتاد و ماشین‌های دیگر از روی این ها رد شدند. هنوز هم یادآوری این صحنه حالم را منقلب می‌کند. نوارها متعلق به بعضی از سخنرانی‌های حاج آقا مجتبی تهرانی بود. خیلی به ایشان علاقه داشتم و با حوصله این نوارها را طی روزها و هفته‌ها ضبط کرده بودم و در این اتفاق آن ها را از دست دادم و حسرت دوباره شنیدن آن ها با من است هنوز.»
***جانب دار مجلس دارانی هستم که حرمت می دانند
از میان شعرا و مادحین امروزی به آن‌هایی علاقه و ارادت دارد که به قول معروف مجلس امام حسین (ع ) را سنگین برگزار می‌کنند: «برایم مهم است که شاعر و مداح چه می‌خواهد بگوید و چگونه آن مطلب را می‌خواهد در مجلس ادا کند. گاهی یک نفر یک رباعی را چنان درست ادا می‌کند که یک قصیده صد بیتی نمی‌تواند جای آن را بگیرد. این است که جانب‌دار آن مجلس‌دارانی هستم که حرمت می‌دانند و اسیر جو زمانه شان نشده اند.»

اخبار محرمانه


عباسعلی محمدی می‌گوید گاهی زمستان‌ها برای ضبط یک دعای ندبه با همسرش در گرگ و میش صبح به بهشت زهرا رفته است: «برای ضبط این برنامه‌ها مسافت زیادی را در تاریکی هوا می‌رفتیم. علتش هم این بود که هر بار این دعا با مطالبی ارزشمند عجین می شد. ارزش داشت که ضبط شود و نحوه برگزاری آن مهم بود. خلاصه این که ما نسل مادحین و شعرای قدیم را دیده‌ایم و از جوان تر ها می‌خواهیم دامن این اصالت را بگیرند و رها نکنند. راهش هم این است که با شنیدن سبک اجرا و شعرهای آنان در مسیرشان قرار بگیرند. برای همین وقتی به من می‌گویند این آرشیو من خریدار ندارد و همه چیز در اینترنت هست غصه می‌خورم.

اخبار محرمانه


می‌دانم که اثری از خیلی از این مجالس در اینترنت نیست. تلاشی هم برای شناساندن و حفظ و توزیع این آرشیو انجام نمی‌شود. وقتی آن را تحویل دادم قیمت‌گذاری انجام شد اما هیچ مبلغی هنوز به ما پرداخت نکرده‌اند و حرف شان هم این است که این نسخه‌ها دیگر طالب و خواهانی ندارد. من فکر می‌کنم کسی دنبال این نوارها نمی‌رود چون نمی‌دانند در آن ها چه گنجی محفوظ شده است. خدا را شاهد می‌گیرم که در تمام این سال ها خیلی وقت ها نوار کم آورده ام. آمده‌ام نواری را خیلی فوری پاک کنم تا مجلس و صدای دیگری را روی آن ضبط کنم. اما وقتی شروع به گوش دادن به آن کرده‌ام دقایق طولانی گذشته است و من نتوانسته ام از شنیدن آن دل بکنم. چرا که این ها میراث اصیلی از سخنرانی و مداحی و شعر آیینی ما هستند و امیدم این است که این مجموعه 18 هزار نسخه ای از نوار کاست ها عاقبت به خیر شوند و جوان‌تر ها بتوانند از این میراث گذشتگان شان بهره ببرند.»

لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/318254/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

درگذشت یار محمودها و پایداری

برقراری ثبات نسبی در بازار ارز

حمله موشکی حزب الله به نظامیان و تجهیزات جاسوسی رژیم صهیونیستی

محمود عباس: در روابط خود با آمریکا بازنگری می‌کنیم

بازی دیدنی پیمان معادی در سریال افعی تهران

تا قیامت منتظرت میمونم

پاکستان: سفر رئیسی به اسلام‌آباد از اهمیت بالایی برخوردار است

اشتغال بیش از 2 هزار نیروی بومی استان بوشهر در منطقه ویژه پارس

احیای اعتبار خرید آمبولانس دریایی جزیره خارک پس از 10 سال

تا حالا دچار انجماد عملکردی شدید؟!

بازگشت «مهار» به سیاست خارجی آمریکا؟

فرحی گرام : آچار فرانسه اینستاگرام

نمایش و نقد «گیج گاه» به ارسباران رسید

حضور 3 فیلم کانون در جشنواره بین‌المللی کودکان لکنوی هند

پیام تبریک رئیس دولت امارات و دبیرکل اوپک به رئیسی

بامداد بی‌رمق

یک دهه حرف‌های تکراری؛ آیا مواضع فرزین با مدیران سابق بانک مرکزی تفاوتی دارد؟!

زمان واقعی صدور پروانه ساخت چقدر است؟

ماهی خاویار به رودخانه روستای نورالدین اومده!

وزارت دفاع: در مسیر تجهیز و تسلیح سپاه از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنیم

مسخره‌بازی

کارشناسان اسرائیلی: السنوار مثل لیمو فشارمان می‌دهد

اعلام آمادگی صدر اعظم آلمان برای مذاکره با پوتین

همکاری علی نصیریان و شبنم مقدمی در «نوروز»

پادشاه لخته

هم میهن: پایان گشت ارشاد و روسیاهی تندروها

مجروح شدن نوزاد 20 روزه فلسطینی بر اثر بمباران ارتش اسرائیل

حسین رفیعی: سیامک حرف میزنه من میخندم

هنرنمایی زنده یاد رضا داوودنژاد در «زندگی به شرط خنده»

گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای درباره میزان خسارات عملیات تنبیهی «وعده صادق»

تحسین حمله تنبیهی ایران توسط نمایندگان پارلمان ترکیه

830 طرح مسئولیت اجتماعی استان فارس در رصد شرکت ملی نفت/ 4 همت اعتبار اختصاص یافت

ریاض برای متعادل کردن بودجه به نفت بالای 96 دلار نیاز دارد

روایت چتم‌هاوس از موفقیت راهبردی ایران در حمله به اسرائیل

ماجرای شایعه خروج ایران از ایکوم و ایکوموس چیست؟

طرح تامین مالی ⁧تولید⁩ و زیرساخت‌ها در شورای نگهبان تایید شد

اذعان آمریکا و غرب به دست برتر روسیه در جنگ با اوکراین

چه هوای دل‌انگیزی دارد این خانه!

عماد گَند زد!

توصیه میرسلیم به دولت رئیسی درباره ریشه‌کنی فساد: جرأت‌مندانه عمل کنید!

74 هزار فعالیت تعمیراتی با هدف افزایش تولید نفت در گچساران

چطور بچه‌ای لوس و شکننده تربیت نکنیم!

معاریو: ایران، روز قیامت را به اسرائیل نشان داد

مهلت تبدیل مجوزهای قدیمی فعالان اقتصادی به مجوزهای جدید اعلام شد

یک دهه حرف‌های تکراری؛ آیا مواضع فرزین با رئسای سابق بانک مرکزی تفاوتی دارد؟!

جزئیات افزایش حقوق سرایداران مدارس اعلام شد

بین مال دنیا و نورالدین همه دنیا رو انتخاب کردن!

بررسی چالش‌های رژیم صهیونیستی با مستندهای افق

ارسال اقلام مورد نیاز به سیستان و بلوچستان توسط سپاه و ارتش

‏از جمله ماجراهای دوقلوی همسان داشتن

© - www.akhbaremahramaneh.ir . All Rights Reserved.

چاپ ایرانیان کمپانی