بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - آخرین خبر / لادن طباطبایی با انتشار این عکس نوشت: بیست و هشت سال گذشت...
مادر بزرگ مهربانم....
آلزایمر خیلی وحشتناکه... اما گاهی به یاد آوردن ، وحشتناکتره....سه سال آخر زندگیت سخت بود؟ شصت و هفت تا هفتاد.... همون بیشتر بدرد فراموش کردن میخورد... اما نه؛ اون مال قبل بود.
الان یک کهکشان آلزایمر هم کفاف گذر عمر ما رو نمیده.
یکهفته مریض بودم. تب و هذیان. اول سها مریض شد ، بهتر که شد ، من افتادم. من این طرف، سها اونطرف. نا نداشتیم تکون بخوریم. من میگفتم ؛ سها گشنه ای؟ اون میگفت؛ نو ، تن کیو! بعد میگفت : اسلیپ؟ منم میگفتم باشه بخوابیم! روناک برامون سوپ آورد، میوه آورد... بیرونش کردیم که نگیره یکوقت.
تا بخوایین خواب دیدم. سریالی ؛ فول اچ دی! همه اش تعلیق ، ترسناک ... همه رفتگان قدیم و جدید رو دیدم.... مسافرهای پرواز اوکراینی که تو پنجاه روز گذشته آشنا شدم ، بچه ها، بزرگها ، آبانی ها ، سیل زده ها ، زلزله زده ها... شلیک شده ها ، زباله گردها، بچه های کار ، مهاجرها ، معدن کارها ، جاده صاف کن ها ، دلال ها ، نزول خوارها .... یک آشوبی بود.... تموم هم نمیشد. هی بیدار میشدم، میخوابیدم ، ادامه اش می اومد...
انصافا کارگردانی اش،هم بد نبود. ولی واقعا بیچاره ام کرد. نفسم تنگ بود، گریه هم امانم نمیداد... فکر کردم واقعا دارم میمیرم. زنگ میزدم اورژانس؟ سها چی میشد؟ سکته میکرد... اینم بگم که اینجا هم ماسک و ژل استریل خیلی کم و سخت پیدا میشه. فراموش نکنیم که یک شرایط ویژه غیر معموله. هیچ داروخانه ای در حالت عادی پنج تا کارتن ماسک هم نگه نمیداره!! پسر من که داروخانه داره؛ روز اول هر چی داشتن فروختن. تازه شاهین کنترل کرده فروش رو . میگفت ؛ چرا یک نفر میاد پونصد تا ماسک و سه تا الکل بزرگ میخواد؟ اینجوری به بقیه نمیرسه خب. ... شاهین هم مثل اغلب همکارانش ، الکل رو توی شیشه های کوچیک تقسیم میکنه و روزانه در اختیار کسانی که ندارن میذاره. شاهین میگه در طی روز بارها مورد توهین قرار میگیرن و متهم میشن به پنهان کردن ماسک و ... میگفت توی پنج روز به اندازه یکماه فروش کردیم. همه چیز رو بردن... این حرص تموم نشدنی آدمها رو نمیشه باور کرد... جایگزین هم نمیشه کرد، نیست...
خلاصه... مامان جون ؛ مثل قدیما من فارسی میگم؛ خوب شد رفتی... چیزی از دست ندادی...
در ضمن؛ هر آقایی که تو فیلم یه خانمی رو ماچ میکنه ، لزوما برادرش نیست....از ما که قبول نکردی! امیدوارم تو این بیست و هشت سال دستکم این جنبه از حقیقت رو قبول کرده باشی!
( در این مرحله ؛ مرحوم راضیه اهرابلو خود را به کری میزند و رویش را برمی گرداند!!!)
بعضی اخلاقا هیچوقت عوض نمیشن....😁