تنهایی کُردهای سوریه!
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - تنهایی کُردهای سوریه!
٣٢٠
٠
شرق / متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
تا پیش از وقوع بهار عربی آنان را عمدتا «مردمان فراموششده» میخواندند! حدود نیممیلیون نفر از آنها حتی فاقد اوراق شناسایی و هویتی بودند، بسیاری از آنان تحت سیاستهای عربیسازی دولتهای مختلف در دمشق، از هویت کُردیشان، چه از نظر زبانی و چه از نظر رسومی فاصلهای ناخواسته گرفته بودند و در این بین بسیاری نیز ابا داشتند در جمع عمومی خود را کُرد بنامند، حتی فضای نیمهباز سیاسی در دوران بشار اسد جوان نیز چندان تأثیری در شرایط بسته آنان ایجاد نکرد و در همین برهه، دستکم در دو مورد جشنهای نوروزیشان برخلاف دیگر مناطق سرزمینهای نوروز، با حمله نیروهای امنیتی ناتمام ماند. کُردهای سوریه از منظر سیاسی نیز به مدت سه دهه تحتتأثیر شدید روابط و بازیهای قدرت میان دولت دمشق با حزب کارگران کردستان ترکیه قرار داشتند؛ روابطی که عمدتا ناشی از نحوه مناسبات و بحرانهای دوجانبه میان مقامات ترکیه و سوریه بود، به همین دلیل شاهد آن هستیم که برخلاف دیگر مناطق کردنشین در خاورمیانه، در سوریه، کردها بیش از هرجای دیگری از منظر سیاسی و هویتی خود را به پکک و اندیشههای عبدالله اوجالان، رهبر دربند آن گره زدهاند؛ گرهی که اینک تبدیل به پاشنه بزرگ آشیل و بهانه حملات و تهدیدات گاهوبیگاه همسایه شمالیشان شده است.
اما وقوع بهار عربی و گسترش موج بیثباتی سیاسی و امنیتی در کشورهای مختلف عربی، ازجمله سوریه، برای کردهای این کشور تبدیل به یک فرصت بیبدیل تاریخی شد تا آنها پس از دههها زندگی در سایه، مجال یابند خود را بازیابی کرده و تبدیل به یکی از مهمترین نیروهای سیاسی و نظامی منطقه شوند. آنها ابتدابهساکن به نظر میرسد که با طرحی ایرانی – سوری موقعیت بازیگری در تحولات شمال سوریه را یافتند، این طرح نیز متأثر از افزایش حجم مداخلهجویی ویرانگر ترکیه علیه دولت دمشق، در جهت سرنگونی دولت مرکزی این کشور بود. تأثیرپذیری شدید کردهای سوریه از منظر انسجام سازمانی و اندیشهای با پکک از یکسو و گسترش شعلههای جنگ میان آنکارا با پکک از سوی دیگر، باعث شد تا این ایده تقویت شود که قدرتگیری کردهای سوریه با توجه به منطقه زیست آنها در بیشتر نقاط کمربند 870 کیلومتری هممرز با ترکیه، آنها را تبدیل به یک مانع طبیعی و جدی در برابر ترکیه کند. درگیری شدید ارتش سوریه در مناطق مرکزی و جنوبی و عدم داشتن توان کافی برای حضور در جبهه شمال، باعث تقویت این ایده شد.
اما ظهور داعش دومین چالش و علتی بود که باعث شد آوازه جنگاوری کردهای سوریه، فراتر از مرزهای این کشور و خاورمیانه در سطحی بینالمللی گسترانده شود، هرچند این چالش بسیار پرخطر و مهیب بود و کُردها برای مقابله با داعش چندهزار کشته دادهاند. در این زمان آنها، هم از سوی آمریکاییها و هم از سوی روسها مورد استقبال و حمایت جدی نظامی و سیاسی قرار گرفتند، اما حمایت روسها دیری نپایید و مقامات مسکو در برابر نرمش کرنشوار رجب طیب اردوغان، عملا به کردها پشت کرده و با سکوت خود چراغ سبز حمله ارتش ترکیه به عفرین و مناطق همجوار آن در سرزمینهای غرب فرات در نیمه شمالی این کشور را نشان دادند.
آمریکا، متحد بینالمللی دیگر آنها نیز هرچند که تاکنون از آنان در برابر حملات و تهدیدات ترکیه حمایت کرده است، اما کاملا پیداست یک متحد متزلزل و موقت خواهد بود. اگر فشار بدنه نظامی و دیپلماتیک این کشور نبود، بسیار پیش از امروز نیروهای نظامی آمریکا به فرمان ترامپ شمال سوریه را ترک میکردند. حضور فعلی آنها نیز از یکطرف تحت فشار شدید آنکارا قرار داشته و از سوی دیگر به دلیل فقدان داشتن برنامه و هدفی استراتژیک در سوریه چندان بلندمدت به نظر نمیرسد.
به همین دلیل است که در روزهای اخیر رئیسجمهوری ترکیه و وزرای دفاع و خارجه این کشور بارها از حمله قریبالوقوع ارتش کشورشان به منطقه شرق فرات در شمال سوریه خبر دادهاند؛ حملهای احتمالی که هرچند با عدم رضایت آمریکا روبهرو شده است، اما طبق برخی برآوردهای مقامات ترکیه، بدون واکنش این کشور نیز خواهد بود و اتفاقا امکان خروج پیش از موعود آمریکا را نیز فراهم میکند. در نتیجه ترکیه به دنبال یک فشار یکجانبه برای بریدن رشته تردید و تعارف آمریکا برای حضور در شمال سوریه است!
بهاینترتیب به نظر میرسد کردهای سوریه در روزهای اخیر لحظات و شرایط سخت و حساسی را سپری میکنند؛ چراکه در صورت وقوع چنین شرایطی، این خطر وجود خواهد داشت که با برتری تسلیحات استراتژیک ترکیه، بیشتر دستاوردهای کردها از دست برود. اما عمق فاجعه فقط یک حمله نظامی نیست بلکه اردوغان میخواهد به بهانه اسکان سه میلیون مهاجر عمدتا عربتبار سوری، دست به ایجاد تغییرات دموگرافی در مناطق کردنشین سوریه نیز بزند.
موقعیت ژئوپلیتیکی کردستان سوریه نیز مزید بر علت شده است تا امکان مبارزه و دفاع مؤثر در برابر حمله محتمل ارتش ترکیه کمتر شود؛ چراکه کردستان سوریه، برخلاف دیگر مناطق کردنشین خاورمیانه، عمدتا بهصورت دشتهای هموار بوده و کوهستانی نیست.
اما این تنها مشکل و خطر بزرگ کردهای سوریه نیست. مشکل دیگر به سازمان ملل متحد بازمیگردد؛ درجاییکه در کمیته تدوین قانون اساسی جدید سوریه، با اعمال فشار ترکیه هیچ نمایندهای از مقامات منطقه خودگردان دموکراتیک در شمال این کشور دعوت نشده است، درحالیکه اینک 30 درصد خاک سوریه تحت کنترل و مدیریت این گروه قرار دارد.
بهاینترتیب به نظر میرسد گزینههای پیشروی کردهای سوریه برای حفظ وضع موجود بسیار محدود و ضعیف بهشمار میروند. امید اول آنها همچنان در شرایط فعلی به کاخ سفید است، درجاییکه رئیسجمهوری با تصمیمات خلقالساعه و پیشبینیناپذیر قدرت را در دست دارد و باید دید چنین فردی آیا اراده جلوگیری از حمله ترکیه را خواهد داشت یا رویه درگیرنشدن را در پیش خواهدگرفت؟ گزینه دیگر اما دمشق است. جایی که کردها ماهرانه همچنان ارتباطات و تعاملاتی را حفظ کردهاند و در چنین شرایطی شاید یک بار دیگر دوگانه تهران –دمشق بتواند از بار پیامدهای گسترده و احتمالا ویرانگر حمله ارتش ترکیه بکاهد یا حتی از آن جلوگیری کند! اما نکته تأملبرانگیز برای ایران این است که در عمل تنها منطقهای از جغرافیای سوریه که پیوستگی تاریخی و فرهنگی ناگسستنیای با فرهنگ ایرانی و دیگر آریاییها دارد، همین منطقه کردستان سوریه است؛ جایی که هنگام در دست گرفتن کنترل منطقه خود، مجسمهای از کاوه آهنگر را که یکی از اسطورههای فرهنگی ملل آریایی است، در میدان اصلی شهر عفرین برپا داشتند. طبیعی است جدای از سناریوی نخست «آمریکایی-کردی»، در سناریوی دوم که سناریوی «کردی، ایرانی و سوری» خواهد بود، اگر طرفین به یک راهکار دست نیابند، همان سرنوشت مجسمه به توپ بستهشده کاوه آهنگر در عفرین به دست عوامل ارتش ترکیه، در انتظار بسیاری دیگر از نمادها و دستاوردهای قابل توجه در کردستان سوریه خواهد بود.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/178834/