امام موسی صدر با انقلاب بود یا نبود
مقاله
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - امام موسی صدر با انقلاب بود یا نبود
٦١٥
٠
شرق / متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
امامموسی صدر انقلابی بود یا نبود؟ بعد از گذشت نزدیک به بیش از 40 سال از ربایش و سرنوشت نامعلوم امامموسی صدر، سال گذشته آیتالله موسویخوئینیها درباره او گفته بود که انقلابی نبود. این سخن خوئینیها واکنشهای زیادی را تا کنون به دنبال داشته است.
در آخرین اظهار نظر محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که ارتباط خویشاوندی هم با امامموسی صدر دارد، به این سخنان خوئینیها پاسخ داده و سعی کرده است با قرائن و مستنداتی آن را رد کند. صدر معتقد است که مکتب صدر و امام خمینی تفاوتهایی داشتند و صدر بیشتر نگاه اصلاحی فرهنگی داشت و امام سیاسی- انقلابی. موسویخوئینیها چندی پیش درباره سفری که در سالهای 53-54 به لبنان داشته و با چمران و امامموسی صدر دیدار کرده است، گفته بود: «آقا موسی صدر هیچ نوع همراهی با انقلاب نداشت». او همچنین گفت که چمران به او گفته بود: «کار شما اصلا نتیجه ندارد، اصل کار اینجا در لبنان است و کاری که آقاموسی میکند، اصل است. اگر این به نتیجه برسد و ما در اینجا موفق شویم، خودبهخود مسئله ایران هم حل میشود. اگر اینجا درست نشود، آن هم به نتیجه نمیرسد». حالا محمد صدر میگوید که برای نقد و نقض سخنان خوئینیها کدهایی دارد. او میگوید: «جناب آقای موسویخوئینیها و هم برخی دوستان را که میخواهند در جریان افکار و نظریات امامموسی صدر قرار گیرند، به کتاب «ادیان در خدمت انسان؛ جستارهایی درباره دین و مسائل جهان امروز» ارجاع میدهم که بخشی از مجموعه سخنرانیهای امامموسی صدر در طول چندین سال است. فکر میکنم اطلاعات جناب آقای موسویخوئینیها درباره امامموسی صدر به زمان خیلی دور برمیگردد که ایشان ظاهرا سفری به لبنان و دیداری با امامموسی صدر داشتند؛ بنابراین میتوان گفت که برداشتهای ایشان خیلی مطابق با واقعیت نیست البته هر شخصی آزاد است که نظر خود را داشته باشد». او میگوید که از دیگر مطالب اثباتگر نقش امامموسی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران مقالهای به قلم آقای علیرضا محمودی است که در سایت امامموسی صدر هم وجود دارد. ایشان نقل میکند که «در سال 1341 چندی بود که امامموسی صدر به لبنان مهاجرت کرده بود اما کاملا به اوضاع ایران توجه داشت و مسائل را دنبال میکرد، ایشان از آغاز تا لحظه ربودهشدن در لیبی هیچگاه از ایران و انقلاب ایران غافل نبود و همواره با رهبران روحانی و غیرروحانی نهضت همچون حضرت امام، شهید بهشتی، شهید مطهری، مهندس بازرگان و دکتر یزدی در خارج ارتباط داشت و پناهگاه مبارزان ایرانی بود که به علت فشار رژیم شاه از ایران میگریختند». صدر میگوید: «کد دیگری که اظهارات درباره انقلابینبودن امامموسی صدر را نقض میکند، اسناد ساواک درباره فعالیتهای ضدسلطنت امامموسی صدر است که برای وزارت خارجه و ساواک و شاه ارسال میشده است. درپی همین گزارشها بود که در سالهای آخر، شاه نسبت به امامموسی صدر حساس شده و حتی دستور داده بود ملیت ایرانی امامموسی صدر را لغو کنند». صدر در انتها بر این نکته صحه میگذارد که نگاه و مکتب موسی صدر و امام خمینی باهم تفاوتهایی داشته و این تفاوتها یحتمل خوئینیها را به این ذهنی رسانده که امامموسی صدر با انقلاب همراهی نداشته است: «مکتب فرهنگی- سیاسی صدر بر اصلاحات استوار است؛ آن هم اصلاحات جامعهمحور. یعنی بر این باور است که در جامعه باید اصلاح به وجود بیاید و بعد از اینکه جامعه اصلاح شد خودبهخود اصلاحات به سمت بالا حرکت کرده و باعث تغییر سیاسی میشود منتهی به صورت مسالمتآمیز یعنی ممکن است در این جریان انقلابی صورت گیرد و ممکن است نگیرد؛ به عبارتی مکتب صدر معتقد است قبل از اینکه اصلاح در قدرت صورت گیرد باید در جامعه و بدنه صورت گیرد اما مکتب امام خمینی میگوید باید زودتر دیکتاتورها را ساقط کرد.
در مجموع هر دو مکتب صدر و امام خمینی معتقد به تغییرات بودند و اینکه رژیم شاه به عنوان رژیمی دیکتاتور و وابسته باید از بین میرفت به همین دلیل در زمان وقوع انقلاب این دو مکتب به هم نزدیک شدند و امامموسی صدر کاملا با انقلابیون ایران همکاری و همراهی داشت و بسیاری از انقلابیون ایران با سفر به لبنان از ایشان، چه در کارهای سیاسی- انقلابی و چه کارهای مسلحانه و آموزشهای چریکی کمک میگرفتند». محمد توسلی، عضو جبهه ملی و دبیرکل نهضت آزادی، هم درباره همین مناقشهای که خوئینیها مطرح کرده است، به سفرش در سال 57 به لبنان و آمریکا همراه با دکتر چمران اشاره کرده و گفته بود: «اوایل سال 57 موفق شدم سفری به لبنان داشته باشم و از نزدیک با خدمات امامموسی صدر و دکتر چمران و دیدگاههای آنان درباره جنبش اجتماعی ایران آشنا شوم. آنان درحالیکه با درایت مسائل شیعیان لبنان را مدیریت میکردند، همزمان با دقت مسائل جنبش اجتماعی ایران را با علاقهمندی دنبال میکردند و در مقاطعی حساس نقش پشتیبانی هم داشتند». محمد عطایی، دانشجوی دکترای تاریخ در دانشگاه ماساچوست، پیش از این به سایت تاریخ ایرانی گفته بود که در نگاهی وسیعتر و تاریخی، در تحلیل روابط امامموسی صدر با انقلابیون ایران و رابطه او با امام خمینی، نباید فراموش کرد که از دو بستر تاریخی و سیاسی سخن میگوییم. اولویت اساسی صدر در لبنان ساماندادن به وضعیت شیعیان آن کشور بود و اولویت آیتالله خمینی مبارزه با شاه ایران و متحدان بینالمللی او بود. این سخن به معنای این نیست که امامموسی صدر فرقهگرایانه عمل میکرد یا آیتالله خمینی به شیعیان در جهان اهمیت نمیداد؛ بلکه سخن بر سر دو رویکرد با دو خاستگاه تاریخی متفاوت است: یکی در بستر جامعه لبنان که در آن شیعیان به عنوان یک گروه اجتماعی سرکوبشده به دنبال رسیدن به حقوق برابر در درون ساختاری سیاسی بودند که در اوایل قرن بیستم با مشارکت مارونیها و سنیها بنیان گذاشته شده بود. خاستگاه جریان سیاسی و فکری پیرامون امام خمینی، جامعهای بود که مسئله اساسی آن نه رقابت فرقهای، بلکه مبارزه با رژیمی بود که اتفاقا ادعای شیعهگری میکرد ولی در داخل دست به سرکوب میزد و در جهان همگام با منافع آمریکا و اسرائیل عمل میکرد. درک این دو بستر تاریخی، فهم بهتری درباره دلایل واگرایی و اختلافهایی به دست میدهد که میان جریان صدر و انقلابیون ایرانی به وجود آمد.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/169365/