آقای عطریانفر! شما هم به اسلامیت نظام ظلم کردید و هم به جمهوریت آن!
مقاله
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه -
روزنامه جوان / متن پیش رو در روزنامه جوان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
محمد عطریانفر، عضو حزب کارگزاران سازنـدگـــی در مصاحبهای گفته که «نظام سیاسی ما دو پایهای است، به این معنا که هم جمهوریت دارد و هم اسلامیت و باید هر دوی اینها را درهم تنیده بپذیریم تا بتوانیم اتفاقی را رقم بزنیم. در سال 88 من نقد بزرگی که به دوستان خودمان داشتم این بود که ما ناخواسته یا خواسته، جمهوریت نظام را در برابر اسلامیت آن یعنی ولایت قرار دادیم... این روکمکنیها که ما دچار آن شدهایم تعادلی را که گفتم با خطر مواجه میکند، یعنی یک عده اسلامیت را تماماً زیر سؤال میبرند و یک عده رادیکال در مقابل آنها، جمهوریت را بیمعنا میدانند.»
اذعان عطریانفر به اشتباه برای دوقطبی بزرگی که ایجاد کردند، قابل تحسین است، اما همه ظلمی که سال 88 به جمهوریت نظام شد، صرفاً این نبود که اصلاحطلبان آن را مقابل اسلامیت قرار دادند بلکه آنان عملاً مقابل جمهوریت نظام ایستادند، گرچه خود نخواهند آن را بپذیرند. عطریانفر به گزاره دیگری از نمادهای فتنه 88 هم در این مصاحبه اعتراض کرد و آن شعار «نه غزه، نه لبنان» فتنهگران در سال 88 بود.
پا گذاشتن اصلاحطلبان روی جمهوریت
10 سال از سال 88 میگذرد؛ از روزهایی که اصلاحطلبان نتیجه انتخابات را نپذیرفتند و عملاً زیر میز انتخاباتی زدند که بازنده آن بودند. انتخابات بروز جمهوریت نظام است؛ سازوکاری که به جمهوریت نظام تحقق میبخشد و رأی مردم را به شکل مستقیم (ریاست جمهوری، مجلس شورا و خبرگان، شوراها) و غیرمستقیم (رهبری، شهرداریها و...) در انتخاب مسئولان و اداره کشور دخیل میکند. اصلاحطلبان، اما سال 88 زیر میز جمهوریت نظام زدند و رسماً رأی مردم را، رأی 25 میلیونی رئیسجمهور منتخب را، چون مورد پسند و سلیقهشان نبود، نپذیرفتند. مقابل آن ایستادند، اردوکشی خیابانی به راه انداختند و امنیت مردم و آبروی ایران را حراج زدند و با مخابره پیام «ضعیف شدن ایران» به جهان، برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه کشورمان زمینهسازی کردند، فقط و فقط به این دلیل که نتیجه مراجعه به رأی مردم، پیروزی و انتخاب شدن آنها نبود. در این 10 سال بارها و بارها به انتخاب مردم در سالهای 84 و 88 توسط اصلاحطلبان توهین شد و رأی مردم را اشتباه دانستند، چرا؟ چون نتیجه رجوع به رأی مردم آنان نبودند. در واقع چنانچه بارها گفته شده اصلاحطلبان تنها زمانی جمهوریت نظام را قبول دارند و به آن احترام میگذارند که نتیجه آن انتخابات خودشان باشند. بزرگترین ظلم به جمهوریت همین است که آن را مصداقی و سلیقهای بپذیریم.
ایستادگی رهبری مقابل ابطال جمهوریت نظام
آنچه اصلاحطلبان سال 88 از رهبری میخواستند، ابطال انتخابات بود که در واقع خط کشیدن روی جمهوریت نظام بود. این میان، رهبری انقلاب به عنوان یک مقام دینی و سیاسی و کسی که اسلامیت بالاترین ارزش را برایشان دارد، تمام قد برای دفاع از جمهوریت نظام مقابل درخواست غیرقانونی و بیدلیل «ابطال انتخابات» ایستادند و ضمن تأکید بر اینکه «جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرای مردم نیست و سازوکارهای قانونی انتخابات در کشور ما اجازه تقلب نمیدهد» تصریح کردند: «بنده زیر بار بدعتهای غیرقانونی نخواهم رفت. امروز اگر چارچوبهای قانونی شکسته شد، در آینده هیچ انتخاباتی دیگر مصونیت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتی بعضی برندهاند، بعضی برنده نیستند، هیچ انتخاباتی دیگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد کرد، بنابراین همه چیز دنبال بشود، انجام بگیرد، کارهای درست، بر طبق قانون. اگر واقعاً شبهههای هست، از راههای قانونی پیگیری بشود. قانون در این زمینه کامل است و هیچ اشکالی در قانون نیست... انتخابات اصلاً برای چیست؟ انتخابات برای این است که همه اختلافها سر صندوق رأی حل و فصل بشود. باید در صندوقهای رأی معلوم بشود که مردم چی میخواهند، چی نمیخواهند، نه در کف خیابانها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتی آنهایی که رأی نیاوردند، اردوکشی خیابانی بکنند، طرفدارانشان را بکشند به خیابان، بعد آنهایی که رأی آوردهاند هم، در جواب آنها، اردوکشی کنند، بکشند به خیابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت؟... زورآزمایی خیابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست، بلکه به چالش کشیدن اصل انتخابات و اصل مردمسالاری است.»
بنابراین خواست اصلاحطلبان در سال 88 ابطال جمهوریت نظام بود و نه فقط قرار دادن آن مقابل اسلامیت نظام و رهبر انقلاب مقابل آن ایستادند و اجازه ندادند جمهوریت نظام از بین برود وگرنه همان زمان که هنوز انتخابات در حال برگزاری بود و میرحسین موسوی خود را پیروز انتخابات دانست، جمهوریت نظام را اصلاحطلبان تمام کردند!
رد شعار «نه غزه، نه لبنان» توسط عطریانفر؛ ما باید حتماً هزینههای حزبالله را بدهیم
بخشهای دیگری از مصاحبه عطریانفر را که نقد به اصلاحطلبان هم دارد، با هم میخوانیم. عطریانفر میگوید: وقتی کسی، چون محمود دولتآبادی که فردی ادیب است و هیچ نسبتی با نظام جمهوری اسلامی هم ندارد، میگوید همانقدر که به محمدجواد ظریف نیازمندیم، به قاسم سلیمانی هم نیاز داریم، یک پیام مهم دارد. پیام آن این است که دیپلماسی و جنگ دو روی یک سکه هستند. دیپلماسی روی نرم جنگ است و جنگ روی خشن دیپلماسی. ما در این عرصه باید بازی کنیم. قدرتهای دیگر در قبال ما هر اقدامی را تنظیم میکنند بر پایه منافع خودشان است. ما هم باید بر این پایه حرکت کنیم. هنر دولتمردان این است که ببینند کجا باید شل و کجا سفت کنند.
عطریانفر گفت: برخی داخل ایران نشستهاند و میگویند نه غزه و نه لبنان، جانم فدای ایران. اینها چرندیات است. شما وقتی بروید بیرون و از آنجا نگاه کنید میبینید که فردی بهنام سیدعلی خامنهای به عنوان رهبر ایران حوزه نفوذش را از مرزهای این کشور به مدیترانه و سوریه و لبنان و یمن برده است. امریکاییها صدها میلیارد دلار برای عراق هزینه کردند، اما با یک لطافت و ظرافت خاصی ما منافعش را بردیم. این برای ما صیانت ایجاد میکند. اینکه امروز در تدابیر امریکاییها ایران با سوریه و عراق فرق دارد برای همین چیزهاست. این جزو آوردههای ماست. ما باید حتماً هزینههای حزبالله را بدهیم. شما فکر میکنید این یک شبه به وجود آمده؟ برای این گروه 40 سال تلاش شده است.
وقتی جمهوریت را بیمعنا کردیم
عطریانفر همچنین عنوان کرد: دولت بر پایه میثاق ملی ما تنها بخشی از قدرت ملی و حاکمیت است نه تمام آن. یعنی دولت یک بخشی از قدرت ملی است و باید برای آن هم اصالت قائل باشیم. برای این کار باید چیزی را فراموش نکنیم و آن اینکه نظام سیاسی ما دو پایهای است، به این معنا که هم جمهوریت دارد و هم اسلامیت و باید هر دوی اینها را درهم تنیده بپذیریم تا بتوانیم اتفاقی را رقم بزنیم. در سال 88 من نقد بزرگی که به دوستان خودمان داشتم این بود که ما ناخواسته یا خواسته، جمهوریت نظام را در برابر اسلامیت آن یعنی ولایت قرار دادیم. این روکمکنیها که ما دچار آن شدهایم تعادلی را که گفتم با خطر مواجه میکند، یعنی یک عده اسلامیت را تماماً زیر سؤال میبرند و یک عده رادیکال در مقابل آنها، جمهوریت را بیمعنا میدانند.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/156560/