بزرگنمايي:

 دفتر تحليل سياسي مرکز پژوهشي راهبردي آريا در تحليلي به بررسي استراتژي و تاکتيک رقباي آيت الله هاشمي پرداخت.
آريا چکيده اين تحليل را منتشرکرد.
هاشمي رفسنجاني پس از ثبت­نام در ميان هواداران خود شوق و در ميان رقباي خويش نگراني آفريد.
براساس تحليل­هاي درون گروهي جريانات رقيب­ هاشمي؛ دو نگراني کلي در مورد هاشمي وجود دارد، نخست اين­که هاشمي به مجراي بازگشت جريانات محذوف و مطرود تبديل شده و فضا مجددا به ويروس آشوب و جنجال آلوده گردد. ديگر اين­که هاشمي بدون درس گرفتن از رقابت دوره­هاي پيشين با هدف کسب قدرت و انتقام از اصولگرايان يا هواداران احمدي­نژاد، مدت مديريت اجرايي خود را به حذف و برخورد اختصاص دهد و نه حل اجرايي کشور.
براي مقابله با خطرات محتمل ناشي از حضور هاشمي سه ديدگاه وجود داشته است.
1. ديدگاهي که اساساً معتقد بر عدم حضور هاشمي در انتخابات بود و کدهاي دريافتي از اطرافيان هاشمي را دال بر اين امر مي­گرفت، اين طيف اکنون پس از دريافت غفلت خود از تحليل دقيق داده­ها، تلاش دارند هاشمي را به انصراف از کانديداتوري تشويق نمايند.
اينان به روش­هاي القايي و حتي اجباري چون جمع­آوري امضاء براي زيرفشار قراردادن شوراي نگهبان يا به برداشت خود بازکردن دست شوراي نگهبان جهت ردصلاحيت هاشمي بر پايه دلايلي چون کهولت سن تلاش مي کنند.تلاشي که احتمال موفقيت آن نزديک به صفر است.
2. ديدگاه ديگر، سناريوي ايجاد وحدت در اصولگرايان را پي مي­گيرد. اينان در مورد کانديداي نهايي اصولگرايان که بايد در برابر هاشمي صف­­آرايي کند، اختلاف­نظر دارند. گروهي بر جليلي که مي­تواند نماد آرمانگرايي باشد، تأکيد مي­ورزند و گروهي ديگر بر قاليباف که بر حسب نظرسنجي­ها رأي بيشتري دارد. اخيراً براي آن­که از ظرفيت قاليباف بهره گيري شود، از قاليباف خواسته شده دو روش را پي گيرد، اول: عبور از ائتلاف به اتحاد، به معناي اين­که عملاً قاليباف «ائتلاف 1+2» را پشت سر نهاده و آن را ناديده انگارد، آنهم با اين منطق که ائتلاف متعلق به دوران پيش از هاشمي بود. و حالا ديگر کارآمدي ندارد.
و دوم، تغيير چهره قاليباف از يک فرد تکنوکرات به يک فرد حزب­الهي راديکال ضد هاشمي با موضع تهاجمي مطلق به هاشمي براي حذف جليلي از ميدان.
در اين ميان، جبهه پايداري با ايستادگي بر روي لنکراني که ظاهراً صلاحيتش احراز نشده است، به شکست رأي اصولگرايان و پيروزي هاشمي کمک مي­کند. طرفداران جليلي معتقدند قاليباف به 4 دليل نمي­تواند کانديداي واحد اصولگرايان باشد.
1. قاليباف تاکنون ژست «عدالت­گرايانه» نداشته و تغيير موضع او بسيار سطحي و غيرقابل قبول است.
2. تخريب­هاي احمدي­نژاد و ضعف­هاي درون سيستم قاليباف اثرات خود را داشته و بعد از اين بيشتر خواهد شد.
3. بخشي از بدنه تشکيلاتي و سبد رأي قاليباف با هاشمي همراهي داشته و با شروع جدي کار هاشمي بحران تمامي ارکان قاليباف را به لرزه درخواهد آورد.
4. قاليباف هنوز از چهره نظامي خود خلاص نشده و مردم به نظامي رأي نخواهند داد.
اين­ها معتقدند که کار جدي «جليلي» از شنبه پس از پايان مذاکرت با اشتون آغاز خواهد شد و قاليباف خود بخود حذف خواهد شد. بنابراين، در روندهاي آينده ما شاهد دو سري عمليات خواهيم بود.
1. نبرد براي رسيدن به جايگاه «کانديداي واحد» اصولگرايان
2.اعمال فشار بيشتر به هاشمي که اقدامات زودهنگام آن توسط کيهان و حسين شريعتمداري آغاز و توسط بعضي از سايت­هاي سازمان­داده شده اصولگرايان راديکال ادامه خواهد يافت.