بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - صلح بدون عدالت تثبیت نظام نابرابر به نفع مستکبران و زیادهخواهان بوده و تنها به خلع سلاح عدالتخواهان، خاموشی فریاد آزادیخواهان و غلاف کردن شمشیر رهبران مقاومت خواهد انجامید و عامل فراگیری ظلمت و تباهی و فساد خواهد بود.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / مهدی سعیدی
صلح را میتوان یکی از زیباترین و ارزشمندترین مفاهیم انسانی دانست که زیست مبتنی بر آن، آمال و آرزوهای همیشگی بشریت در طول تاریخ بوده است . در این میان، همواره زیادهخواهانی بودهاند که برای برخورداری بیشتر، تجاوز به حقوق دیگران را در دستور کار خود قرار داده و آرامش، امنیت و صلح جوامع بشری را تهدید کردهاند؛ بنابراین تاریخ بشر بیش از آنکه تاریخ صلح باشد، تاریخ جنگ است .
در طول هزاران سال بشر بخش عمدهای از حیات خود را یا مشغول نبرد بوده است یا آمادهسازی و تدارک مقدمات آن ! جنگهایی که زیاده خواهان به منظور اشغالگری و گسترش سلطه سیاسی، اقتصادی و گاه فرهنگی طرحریزی کردهاند که حاصل آن قتل و جنایت و نابودی دستاوردهای فرهنگی تمدنی بشر بوده است . از آغاز پیدایش دولتها در حدود پنج هزار سال پیش تاکنون، توسعه جمعیتها، گسترش تمدنها و دستیابی به دانش و علم و فناوری نه تنها از روند رشد جنگها نکاسته، بلکه ابعاد آن را پیچیدهتر کرده است . به گفته برخی پژوهشگران « بین سالهای 3500 پیش از میلاد تا اواخر سده 20 میلادی، حدوداً 14500 جنگ رخ داده و 3/5 میلیارد نفر بر اثر آنها جان خود را از دست دادهاند و تنها 300 سال از تاریخ بشر در صلح به سر رفته است . »
در این میان انبیای الهی و ادیان ابراهیمی همواره پیشگامان تحقق « صلح همراه با عدالت » بودهاند . در نگاه ایشان بشریت برای زندگی عاری از جنگ و تجاوز در جهان خلق شده و قرار است که این کره خاکی مقری برای عبادت و بندگی خدا باشد؛ اما مستکبران و زیادهخواهان این نظم طبیعی را بر هم ریخته و جهانی نابرابر و همراه با خشونت و جنگ را رقم زدهاند؛ بنابراین انبیای الهی یکی از مهمترین شعار و اهداف خود را تحقق صلح دانستهاند .
نکته اساسی در فهم مفهوم صلح آن است که صلح ارزشمند و انسانی صلحی است که مبتنی بر عدالت باشد . به واقع راه تحقق صلح تحقق عدالت است و این گسترش عدالت است که صلح را برای بشریت به ارمغان خواهد آورد . صلح بدون عدالت تثبیت نظام نابرابر به نفع مستکبران و زیادهخواهان بوده و تنها به خلع سلاح عدالتخواهان، خاموشی فریاد آزادیخواهان و غلاف کردن شمشیر رهبران مقاومت خواهد انجامید و عامل فراگیری ظلمت و تباهی و فساد خواهد بود .
این روزها که تقابل جمهوری اسلامی با زیادهخواهی استکبار جهانی با پرچمداری آمریکاییها به نقطه حساسی رسیده است، باز هم صداهای گوناگونی از سوی برخی جریانهای سیاسی داخلی غربگرا به نام صلح بلند شده است . در همین راستا رئیسجمهور دولت اصلاحات در نوشتاری که در روزنامه انگلیسی گاردین منتشر گرئخ، به موضوع ائتلاف برای صلح پرداخته است . وی با طرح مجدد « گفتوگوی تمدنها » از افکار عمومی جهانی خواهان شده تا از بروز جنگ جلوگیری کرده و « نه به جنگ با ایران » را فریاد بزنند .
1ـ فارغ از اینکه چنین نوشتاری چرا در روزنامهای انگلیسی منتشر شده و تا چه اندازه در افکار عمومی جهانی اثرگذار بوده و آیا امکان شنیده شدن آن از سوی جهانیان وجود دارد یا خیر؟ این پرسش مطرح است که آیا این پیام خواهد توانست موجب تغییر رفتار زیادهخواهان کاخ سفید شد؟ به واقع باید گفت چنین سخنانی در جهان عاری از عدالت، کاری از پیش نخواهد برد و تا زمانی که نظام نابرابر سلطه به نفع سلطهگران وجود دارد، تقاضا برای صلح حرف بیهودهای خواهد بود . امروزه افکار عمومی را همان صاحب قدرت آمریکایی مدیریت میکند و چنین نوشتههایی اثرگذاری حداقلی را نیز ندارد . تنها کارکرد اینگونه اقدامات به ظاهر کسب نوعی پرستیژ بینالمللی برای نویسنده آن است !
2ـ تقلیل صلح به مذاکره نکته انحرافی دیگری است که در متن این نوشتار ترویج شده است . واقعیت این است که در وضعیت نابرابر و در شرایطی که دشمن جز نابودی و تسلیم ما چیزی نمیخواهد، مذاکره راهکار تحقق صلح عادلانه نیست . مذاکرات گذشته نیز مؤید این حقیقت است که دشمن هیچ الزامی برای پایبندی به تعهدات ندارد . مذاکره شاید پیش از مذاکرات برجام برای اصلاحطلبان دستاوردی داشت؛ اما امروز به راهکار سوختهای بدل شده است که خریداری در افکار عمومی ندارد .
3ـ ملاحظه دیگر کارکردهای داخلی اینگونه نوشتارهاست که برای تحت فشار قرار دادن مخالفان به کار میآید ! متأسفانه این روزها دوگانه صلح و جنگ، در فضای داخلی کشور، دوگانه ساختگی مخالفان « منطق مقاومت » است که تلاش دارند وادادگی و انفعال را هواداری از صلح و مقاومت و ایستادگی را هواداری از جنگ معرفی کنند . این جریانات مدعیاند که دو جریان اقلیت جنگ طلب در داخل و خارج کشور، عامل شکلگیری این وضعیت هستند که هر دو باید از سوی افکار عمومی تحت فشار قرار بگیرند و منفعل شوند . از نگاه ایشان سقوط پهپاد متجاوز آمریکایی و توقف کشتی متخلف انگلیسی، اقداماتی جنگطلبانه است که این اقلیت جنگطلب طرحریزی کردهاند؛ مغالطه بزرگی که افکار عمومی باید درباره آن هوشیار باشند، دچار اشتباه محاسباتی نشوند و مقاومت را به مثابه مهمترین « مانع جنگ » ، « عامل جنگ » نپندارند !
سخن پایانی اینکه « مقاومت » منطق حامیان « صلح عادلانه » برای مهار جنگطلبان عالم و مقابله با آنان است و « مذاکره » منطق آنانی است که « سازش و تسلیم » را به مثابه « صلح » جا میزنند و حاضر به دفاع واقعی از حقوق مستضعفان و ملتها نیستند ! و نباید فراموش کرد که به فرموده حکیم انقلاب اسلامی « برای یک ملت، صلحِ تحمیلی و غیر عادلانه، از جنگ هم بدتر است . »
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/141815/